اتفاقی که شرح آن در زیر می آید شاید یک نمونه از ده ها و صدها موردی باشد که این روزها در جایگاه های سوختگیری در حال رخ دادن است.
روز ۱۷ اسفند گذشته خانمی به همراه دخترش با خودروی پراید وارد جایگاه سوختی در اطراف تهران می شود (نام جایگاه سوخت محفوظ است).
با توجه به اطلاعیه شرکت پخش که مکرر در رسانه ها منتشر شده و حتی از مردم خواسته شده که به هیچ عنوان عملیات سوختگیری را خودشان انجام ندهند، خانم مالک خودرو از کارگر جایگاه می خواهد که سوختگیری را انجام دهد.
کارگر با عصبانیت به او می گوید که این کار را باید خودش انجام دهد. پس راننده از خودرو پیاده شده و کارگر مزبور با منت گذاشتن و تظاهر به این که قصد کمک دارد، کارت سوخت را از خانم راننده گرفته و پس از پرسیدن و وارد کردن رمز، سوختگیری را انجام می دهد.
پس از پایان سوختگیری، راننده که از خودرو پیاده شده و در باک بنزین را باز و بسته کرده، انعامی هم به کارگر جایگاه می دهد و آماده حرکت است که ناگهان یادش می آید کارت سوخت را از دستگاه برنداشته است.
بنا براین از کارگر جایگاه می خواهد که کارتش را به او بدهد و آن فرد که گویی درس خودش را خوب بلد بوده و بارها این روش را تکرار کرده، با مقداری غرولند و انتقاد از خانم راننده که چرا حواسش جمع نیست و کارتش را جا گذاشته و ... کارت را از دستگاه خارج ساخته و به او می دهد.
خانم راننده کارت را می گیرد و در کیف می گذارد، بدون این که متوجه شود، کارت عوض شده است. نکته جالب تر این که پس از دور شدن از جایگاه متوجه می شود که باک پر نشده و به نظر می رسد، به جای ۳۰ لیتر، حداکثر ۲۰ لیتر دریافت کرده، اما در جواب دخترش که پیشنهاد برگشت و اعتراض می دهد، می گوید: ولش کن، ده لیتر ارزش برگشتن ندارد!
تا اینجا با تخلف کارگر یک جایگاه سوختگیری رو به رو هستیم. اما از این به بعد برخورد شرکت پخش با مصرف کنندهای که به او ظلم شده و کارت تازه دریافت شده اش که در آن ۳۵۰ لیتر بنزین بوده، به سرقت رفته، شنیدنی است. ادامه ماجرا را بخوانید.
خانم راننده در مراجعه بعدی برای سوختگیری متوجه می شود که کارتی که در دست دارد، نه تنها کارت خودش نیست، بلکه کارتی باطله و متعلق به فردی دیگر است. بنا براین پس از سوختگیری (آن هم با قیمت آزاد) بلافاصله به همان جایگاه قبلی بازمیگردد.
وقتی به رییس جایگاه می گوید که کارگر شما کارت سوخت من را با یک کارت سوخته که بنزینی در آن وجود ندارد، وی با لحنی بی تفاوت می گوید، بله ما کارگری داشتیم که تخلف می کرد و بیرونش انداختیم. خانم راننده می گوید تکلیف من و مسوولیت شما به عنوان رییس جایگاه چه می شود و جواب می شنود که شما بروید شکایت کنید!!
خلاصه خانم راننده پس از پرس و جوی زیاد متوجه می شود که شرکت پخش یک شماره تلفن پنج شماره ای برای دریافت شکایات اعلام کرده است.
باز هم یکی دو روز طول می کشد تا همکاران پخش از طریق همان شماره تلفن او را راهنمایی کنند که به دفتر پلیس ۱۰+ مراجعه کند و پس از سوزاندن کارت، پرینت آخرین موارد استفاده را بگیرد تا متوجه شود که این کارت پس از سرقت شدن در چه جایگاه هایی مورد استفاده قرار گرفته است.
صاحب کارت پس از انجام این اقدامات متوجه می شود که کارتش در این مدت تماما تخلیه شده و بیش از ۳۵۰ لیتر بنزین موجود در آن در جایگاه هایی که عمدتا در مجاورت همان جایگاهی هستند که کارتش در آنجا به سرقت رفته، خالی شده است.
حالا راننده شاکی با مستندات کافی به پخش زنگ می زند و پیگیر شکایت خود می شود، با این خیال واهی که مسوولان مربوطه در پخش، نه برای جبران خسارت او که حداقل برای جلوگیری از بروز اتفاق مشابه برای دیگر شهروندان، جایگاه مربوطه را مورد مواخذه و توبیخ قرار می دهند، اما با این پاسخ کارمندان بخش شکایات در پخش رو به رو می شود که از اینجا به بعد دیگر دست ما نیست، بروید همان پلیس ۱۰+ شکایت را ثبت کنید!
خانم راننده بار دیگر به پلیس ۱۰+ مراجعه می کند و پاسخ می شنود که این کار به ما مربوط نمی شود، باید بروید نیروی انتظامی شکایت کنید و مجوز بازبینی دوربین های جایگاه را بگیرید.
اما کارمند پشت باجه در دفتر پلیس ۱۰+ توصیه ای هم از سر خیرخواهی دارد: خانم، بی خود وقت تان را تلف نکنید. اینها شگردشان این است. در یک جایگاه سرقت می کنند و در جایگاه دیگری با همان کارت بنزین می زنند تا رد گم کنند. برای ۵۰۰، ۶۰۰ هزار تومان باید کلی دوندگی و هزینه کنید. جایگاه ها همه مجهز به دوربین است، اگر می خواستند خودشان می توانستند کنترل کنند!
در یک چنین شرایطی اگر شما جای این خانم راننده باشید، چه می کنید و چه تصمیمی می گیرید؟
توضیح عصرایران: مدارک و اسناد این واقعه موجود است.