عصر ایران؛ مهرداد خدیر- از بامداد آدینه 13 دی تا صبح شنبه 21 دی 1398 روزهای پُرخبر دهمین ماه سالِ رفته به شمارند.
بامداد جمعه 13 دی و در واقع نیمه شب، خودرو حامل سردار قاسم سلیمانی و فرمانده حشد الشعبی (بسیج مردمی عراق) و همراهان حین خروج از فرودگاه بغداد هدف موشکی قرار گرفت که از پهپاد آمریکایی شلیک شد و مشهورترین مقام نظامی ایران و فرمانده عراقی را به شهادت رساند.
دستور حمله را شخص دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا صادر کرده بود با توجیه «عملیات پیش دستانه» واین ادعا که فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قصد آسیب رساندن به آمریکاییها را داشته و به قصد طرح ریزی عملیاتی به تلافی حمله به حشدالشعبی به بغداد آمده بود.
حال آن که اعلام شد سردار سلیمانی میهمان نخست وزیرعراق بوده و با نام و گذرنامۀ اصلی از دمشق رهسپار بغداد شده بود.
صبح جمعه و با انتشار این خبر حال و هوای کشور تغییر یافت. مقام معظم رهبری که به عنوان فرمانده کل قوا چندی پیش تر نشان ویژه ای بر سینۀ سردار سلیمانی نصب کرده بودند در پیامی تصریح کردند: «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثۀ دیشب، آلودند.»
دو روز بعد هم سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان که روابط نزدیکی با سردار سلیمانی داشت در سخنرانی خود که از طریق ویدیو کنفرنس در جمع هواداران در بیروت پخش می شد یادآور شد: « دقیقاً لحظه ای که انتقال تابوت سربازان و افسران آمریکایی به ایالات متحده آغاز شود و عمودی آمده ها افقی بازگردند، ترامپ و دولت او می فهمند واقعاً منطقه را باخته اند.» پس از این سخنرانی بود که اصطلاح «عمودی آمده ها افقی بازمی گردند» رایج شد.
پیکر حاج قاسم تکه تکه شده بود و تصویر دست قطع شدۀ او که در فضای مجازی انتشار یافت احساسات فراوانی را برانگیخت و از شنبه تا سه شنبه در شهرهای مختلف عراق و ایران تشییع شد تا سرانجام روز سه شنبه 17 دی در زادگاه او – کرمان- به خاک سپرده شد در حالی که وصیت کرده بود بر سنگ قبر کلمات اضافی ننویسند و «سرباز سلیمانی» کافی است. در روزی که ده ها نفر از تشییع کنندگان به خاطر فشار جمعیت زیر دست و پا ماندند و به شکل تأسف باری درگذشتند و موضوع جان باختن آنان عملا تحت الشعاع خبرهای قبل و بعد قرار گرفت.
مهم ترین شعار و خواست در آن چهار روز «انتقام» بود.
بیش از هر موضوع دیگر انبوهی جمعیت خصوصا در شهرهای اهواز و تهران و بعد کرمان توجه رسانه ها را به خود جلب کرد.
او به آمیزه ای از نمادهای ملی و مذهبی بدل شده بود و چون مظلومانه و به دست آمریکایی ها و در کشور ثالث ترور شده بود در تقبیح آن رقابت های سیاسی کنار رفت و اجماعی شکل گرفت.
کار به جایی رسید که اردشیر زاهدی آخرین سفیر ایران در آمریکا در رژیم گذشته و وزیر خارجه و داماد آخرین شاه ایران نیز اقدام آمریکا را تروریستی توصیف کرد.
در تهران و روز دوشنبه 16 دی آیتالله خامنهای بر پیکر سردار نمازگزارد و حین نماز اشک هم ریخت.
رسانه های فارسی زبان خارج از کشور که پس از اتفاقات آبان ماه پیوند عاطفی میان حکومت و مردم را کاملا گسسته و پایگاه اجتماعی را به تمامی فروریخته تصور می کردند از انبوهی جمعیت مشایعت کنندگان در چهار روز پیاپی و در شهرهای مختلف، شگفت زده شدند.
جدای این شگفت زدگی هرگز واژه «ترور» را به کار نبردند و بیشتر از لفظ «کشته شدن» سخن به میان آوردند حال آن که «فاعل» ماجرا مشخص بود.
در فضایی که گمانه زنی ها حول آن بود که انتقام ایران چگونه خواهد بود و درست 5 روز بعد از حمله، سپاه پاسداران اعلام کرد پایگاه آمریکا در استان «انبار» عراق – عین الاسد- را موشک باران کرده است.
این خبر صبح چهارشنبه 18 دی اعلام شد. ساعتی بعد اما خبر سقوط هواپیمای اوکراینی با 176 مسافر و غالباً ایرانی و مرگ همگی آنها به صدر خبرها آمد و حملۀ موشکی را تحتالشعاع قرار داد.
مسافرانی که از تعطیلات یک هفتهای ابتدای سال نو (اول تا هشتم ژانویه) استفاده کرده و به ایران آمده بودند تا با خانواده های خود دیدار کنند و اکثر آنها میخواستند از طریق کشوری اروپایی به کانادا بروند و خط هوایی اوکراین را انتخاب کرده بودند که با قیمت مناسب و هواپیمای بویینگ در خدمات دهی مورد استقبال ایرانیان است.
مقامات رسمی علت سقوط هواپیما را نقص فنی هواپیمای اوکراینی اعلام کردند اما از فردای آن روز این شایعه پیچید که پس از حملات سپاه به پایگاه آمریکایی، ایرانیان شب را با انتظار واکنش آمریکایی ها به صبح رسانده اند و هواپیمای مسافربری به اشتباه هدف قرار گرفته و سقوط به خاطر اصابت موشک بوده نه نقص فنی.
ساعت 5 بعدازظهر روز جمعه 20 دی سفیر ایران در لندن به «اسکای نیوز» گفت: «من اطمینان دارم موشکی در آن محدودۀ زمانی شلیک نشده و کلیپ های مربوط به شلیک موشک، نامعتبر و مضحک است.»
5 ساعت قبل از آن و درست ساعت12 ظهر روز جمعه کاپیتان عابد زاده رییس سازمان هواپیمایی کشوری در پایان نشست ویژۀ رسیدگی به علل سقوط هواپیمای اوکراینی در جمع خبرنگاران گفته بود: « برای ما محرز است که موشکی به این هواپیما اصابت نکرده است. آمریکا نیز جسارت و جرأت ندارد یافته های خود را که پشتوانۀ علمی داشته و با ساختار اَنِکس ایکائو منطبق باشد نشان دهد.»
بعد از ظهر جمعه اما بر رییس جمهوری مسجل شده بود که نقص فنی در کار نبوده و فرضیه اصابت موشک درست است. روحانی دستور می دهد جلسۀ شورای عالی امنیت ملی تشکیل شود تا دربارۀ نحوۀ اطلاع رسانی و موضع گیری تصمیم بگیرند.
9 شب به رسانه های چاپی اطلاع می دهند که دست نگه دارند چون خبری در راه است. عباس عبدی از طریق علی ربیعی مطلع می شود و با برخی از سردبیران تماس می گیرد تا در شمارۀ روز شنبه فرضیه موشک را کاملا رد نکنند.
روزنامه ها تا 10 شب منتظر می مانند و خبری نمی رسد. صبح شنبه ساعت 8:30 اما مجری شبکۀ خبر سیما و درست 72 ساعت پس از حادثۀ سقوط اطلاعیۀ ستاد کل نیروهای مسلح را خواند. اطلاعیه ای که در آن تصریح شده بود: «بر اثر بروز خطای انسانی و به صورت غیر عمد این هواپیما مورد اصابت قرار گرفته است.» و در توضیح گفته شد: «نیروهای مسلح در بالاترین سطح آماده باش بودند و روی صفحۀ رادار اهدافی مشاهده شد و هواپیمای پرواز 752 خطوط هوایی اوکراین در هنگام چرخش به یک مرکز حساس نطامی سپاه نزدیک شده بود.»
اطلاعیه پذیرش خطای انسانی و اصابت موشک در حالی از تلویزیون پخش شد که روزنامۀ کیهان چاپ همان روز نوشته بود: « مقامات دهشت زدۀ آمریکایی می کوشند با جنگ روانی و عملیات رسانهای علت سقوط هواپیما را برخورد اشتباهی یک موشک به آن اعلام کنند تا هم پوزۀ به خاک مالیدۀ شدۀ خود در پایگاه عینالاسد را ترمیم کنند و هم از ضرر شرکت بویینگ بکاهند. سناریویی که غیر علمی و فاقد منطق است چون در صورت برخورد موشک هواپیما درجا منفجر می شود حال ان که هواپیما آتش گرفته و سقوط آن تدریجی بوده است.»
توضیحات بعدی البته نشان داد که موشک مجاورتی بوده و در کنار موتور منفجر شده و به خاطر همین هواپیما آتش گرفته و سقوط گرفته اما آنچه مشخص نشد این بود که کیهان که به اطلاعات محرمانه دسترسی دارد می دانسته و پروژه 72 ساعت انکار را ادامه داده بود یا مانند دیگران از اصل ماجرا خبر نداشته یا حدس نمی زده که جلسۀ شورای عالی امنیت ملی به اطلاعیه ستاد کل منجر شود؟
روز بعد برخی روزنامه ها به خاطر اطلاعات یا تحلیل های نادرست در روزهای پنج شنبه و شنبه عذرخواهی و اظهار شرمساری کردند اما کیهان پوزش نخواست و تنها سخنان فرمانده کل و فرمانده هوافضای سپاه را پوشش داد و به ستایش آنان پرداخت.
سفیر ایران در لندن البته قبل تر و ظهرهمان روز شنبه این توییت را گذاشته بود: «در سخنان روز جمعه من تنها یافته های مقامات مسؤول کشورم را انتقال دادم که موشک نمی تواند شلیک شده باشد. عذرخواهی می کنم و پشیمانم.»
خسارت اما تنها جان آن 176 نفر و غالباً ایرانیان نخبه نبود که از دست رفت. اعتبار رسانه های داخلی نیز که به گزارش های رسمی اعتماد کرده و خود به دنبال کشف حقیقت نرفته بودند خدشه دید و مهمتر از همه بخشی از سرمایۀ اجتماعی که تصور می شد در مراسم تشییع ترمیم شده از کف رفت.
ماه بعد رییس جمهوری در کنفرانس خبری 25 بهمن در این باره در معرض پرسش قرار گرفت و با تفکیک روز به روز از چهارشنبه تا جمعه به گونه ای سخن گفت که در ذهن مخاطب این انگاره شکل گرفت که اذعان به خطا با فشار یا به دستور و خواست او صورت گرفته در حالی که احتمالا برخی برهمان سناریوی نقص فنی اصرار داشته اند.
چه در سخنان روحانی و چه در دو نطق مقامات نظامی به این موضوع هم اشاره شد که شب حادثه به حلقه پدافندی اضافه شده و شلیک از آن فقرۀ افزوده صورت پذیرفته است.
-------------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
آبان 98/ بوی بنزین و معمای آمار
مرداد 98/ حبس ابد برای «پهلوانِ پدیده»
تیر 98/ سرنگونی پهپاد آمریکایی و التهاب شبانه
خُرداد 98/ وانِ خونِ خانۀ مرد سیاست
اردیبهشت 98/ تعطیل مسابقۀ بختآزمایی