عصر ایران؛ سروش بامداد- مجلۀ «اندیشۀ پویا» مثل فصلنامۀ «نگاهنو» در همان صفحۀ نخست و در شناسنامه، هرگونه بازنشر و تکثیر و تجدید چاپ مطالب خود را بدون اجازۀ کتبی ممنوع و قابل پیگرد قانونی دانسته و به همین خاطر از بازنشر مطالب آن در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی خبری نیست.
حتی وقتی که مانند سند ادعایی دربارۀ هزینۀ درمان احمد شاملو در لندن، سر و صدا میکند به اشارتی اکتفا میشود و اینگونه نیست که کل یک مقاله را بشود در جایی بیرون مجله دید.
بدون این منع نیز قرار نبود بازنشر کنیم و در هفتمین معرفی ویژهنامههای نوروزی مطبوعات که به قصد ترغیب خرید و مطالعۀ آنها صورت میپذیرد سراغ «اندیشۀ پویا» رفتهام که در نوروزهای قبل که به سفر و دید و بازدید می گذشت نیز همراهم بود و در واقع پناهی تا از هیاهوها فاصله بگیری چه رسد به امسال که خانهنشینایم و در قرنطینه.
رضا خجسته رحیمی سردبیر مجله کل سال 1398 را در یک عبارت توصیف کرده و روی جلد مجله آورده است:
«سال سیاهی بود. با سیل آغاز شد. به قربانیان "بدون تعداد" اعتراضات آبان رسید. با 176 قربانی سقوط هواپیما سوگوار شدیم و با رد صلاحیت های گسترده از انتخابات، جا ماندیم و اکنون نوبت دست و پنجه نرم کردن با قهر طبیعت و ویروس کروناست.»
در روی جلد تصویر احمدرضا احمدی نشسته به خاطر گزارشی از زندگی بی هیاهوی او و به بهانۀ ورود به هشتادمین سال زندگی. احمد رضا احمدی برای ما همچنان با خاطرۀ شیرین خوانش اشعار خصوصا «در شب سرد زمستانی» نیما به یاد می آید و نمیتوان باور کرد که صاحب آن صدای گرم در آستانۀ 80 ایستاده باشد.
"یک فنجان اسپرسو" ی مریم شبانی هم در این شماره به گپ و گفت با نیکی کریمی اختصاص دارد و البته به بهانۀ نمایش فیلم او (آتابای) در جشنوارۀ فجر.
بازیگری که سال هاست اصرار دارد به دیگران ثابت کند حضور او در سینمای ایران محدود به وجاهت چهره نیست و اصرار دارد در قامت یک کارگردان زن ظاهر شود و امسال او یگانه کارگردان زن در جشنواره بود.
دربارۀ «آتابای» می گوید: «این فیلم فقط یک اقتباس از قصۀ علی اشرف درویشیان است. بنابراین درگیر نگاه های سیاسی و دیدگاه های مورد علاقۀ او نیست. قصۀ ما فقط اقتباس از عشق قصۀ درویشیان است. من یک دغدغۀ مهم دارم و آن هم ادبیات است که واقعاً در سینمای ما جایی ندارد. این همه داستان و ادبیات چاپ شده داریم و آخر سر هنوز "سووشون" یا "سمفونی مردگان" را نساختهایم.»
ناخودآگاه برای خواننده این پرسش پدید میآید که اگر نیکی کریمی از دنیای بازیگری فاصله گرفته چرا همچنان در برخی فیلمها بازی میکند در حالی که بازی های اخیر او نیز چندان به چشم نمیآید. پاسخ او قانع کننده به نظر میرسد: « بازیگری را دوست دارم ولی فیلمنامۀ قوی با شخصیتپردازی قوی پیشنهاد نمی شود. اما بازی میکنم تا هزینۀ فیلمی کنم که دوست دارم بسازم.»
آدم یاد دیالوگی در فیلم تحسین شدۀ «داستان ازدواج» میافتد که قهرمان مرد دلیل بازی در برخی تئاترها را تأمین هزینههای تئاترهای خودش اعلام میکند.
اگر اهل خواندن کتاب ها یا مطالب کتاب شدۀ «آیدین آغداشلو» نقاش و منتقد باشید بارها دیدهاید که از« شمیم بهار» نام می برد و این پرسش شکل می گیرد که این شمیم بهار پس ناگهان چه شد و کجاست؟
بخش «کارنامۀ» این شمارۀ اندیشۀ پویا به گزارشی از زندگی شمیم بهار اختصاص دارد.و همین که درمی یابی هست و روزگار را با حوصله و تأنی می گذراند خبر فرخنده ای است و همین که آدمی در اندازه و آوازۀ بهرام بیضایی درباره اش نوشته کافی است تا بدانی در دوران خود بسیار تأثیرگذاربوده و بی رودربایستی می نوشته است.
اگر این گونه نبود در سال 42 وصریح دربارۀ فیلم «خانه سیاه است» فروغ فرخ زاد نمی نوشت و چه نثر روان و سرراستی داشته در همان نقد که آن زمان در مجلۀ اندیشه و هنر چاپ شده بود:
« فیلم هیچ ندارد که بگوید. اما کاش همین آشفته گویی و بیهوده گویی را توان بیان داشت. دروغ بودن کارگردان و در عین حال همۀ خودنمایی در اینجاست. فیلم ساکن است و به مجموعۀ چند عکس بیشتر شبیه است تا سینما. کاش فیلم، تنها بد بود و نادرست اما کمی راستی و صمیمیت را از تماشاچی دریغ می کند.»
خواندنی ترین بخش مجله اما پرونده ای است که برای استاد روزنامهنگاری – دکتر صدرالدین الهی- تدارک دیده و اگر مخاطب این نوشته روزنامهنگار است چه از نوع کاغذی و چه الکترونیکی اگر این مجموعه را نخواند روزی احساس غبن خواهد کرد.
خاصه این که گفت و گو کننده سیروس علینژاد باشد که خود صاحبسبک است و مثل آقای الهی باور دارد به این که «روزنامهنگاری وسیله نیست، هدف است». یعنی از خود روزنامه نگاری باید لذت ببرد نه این که به آن به دیدۀ وسیلهای برای رسیدن به هدفهای دیگر بنگرد.
نوشتاری منتشر نشده از او با عنوان «مواظب یابو باشید» در واقع سفرش های استاد است به دانشجویان و در پایان می آورد: «دارم میفرستم تان به سوی موج حادثه. فقط یک قایقران کوچک و صمیمی باشید که پیچ و تاب دریا را میشناسد و میداند که چگونه پارو میزند. از کسانی که با یابو به استقبالتان می آیند بهراسید. » او پیش از این پرسیده بود: آیا اصطلاح «یابو برداشتن را شنیدهاید؟»
از گفت و گوهای دیگر مجله میتوان به مصاحبه با مجید مجیدی اشاره کرد. کارگردانی که در سال های اخیر کمتر گفت و گو کرده و تا نام او می آید مانند گذشته تنها فیلم هایی چون «بچه های آسمان»یا « به رنگ خدا» به یاد نمی آید و فیلم «پیامبر» پررنگ تر است خصوصاً بودجۀ آن.
مجیدی بودجۀ فیلم را 30 میلیون دلاراعلام می کند منتها می گوید:
«ما بودجه را دلاری بسته بودیم. 30 میلیون دلار گرفته بودیم اما وقی دلار شد سه چهار هزار تومان می شد 90 تا 100 میلیارد تومان. تازه ما یک شهرک ساختیم برای لوکیشن فیلم که 50 هکتار ساخت و ساز داشت و الآن در سال 1398 از روز اول بهتر است. کل زمین را از منابع طبیعی خریدیم. همین حالا اگر بخواهند بسازند 500 میلیارد تومان هزینه اش میشود.با مختارنامۀ آقای میرباقری مقایسه کنید که 8 میلیارد تومان هزینه کردند اما در زمین اجاره ای و با دکورهایی با داربست. یک متر هم از آن دکورها باقی نمانده و همه تخریب شده است.»
بگذارید اعتراف کنم «اندیشه پویا» همان مجله ای است که مثل روزگار رونق مطبوعات می توان هر ماه منتظر انتشار آن بود. نشریه ای که حس و حال مجلاتی چون «آدینه» را در دهۀ 60 تداعی می کند.
با این تفاوت که آن زمان گزینه های دیگر نبود و اکنون در رقابت با فضای مجازی و شبکه های اجتماعی چنین کیفیتی را ارایه می دهند که شاید راز آن تمرکز سردبیر و تحریریه بر همین یک کار باشد و نه انجام کارهای متعدد ومتنوع.
---------------------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
چشمانداز ایران؛ امید به سبک «مرد صد ساله»
تجارت فردا؛ اقتصاد 99: بستهتر و کوچکتر ، کسب و کار نامساعدتر
کرونا میرود، ما میمانیم و حتی میخندیم/ نگاهی به «نوروزنامه» اطّلاعات