عصر ایران- 25 اسفند 1373 و در تب و تاب روزهای پایان سال، خبر درگذشت حجت الاسلام حاج سید احمد خمینی فرزند رهبر فقید انقلاب اسلامی که 10 سال تمام با امام خمینی در یک قاب، در ذهن مردم تصویر شده بود همه را غافل گیر کرد.
این اتفاق در حالی بود که از چند روز قبل اخبار مربوط به بستری شدن او منتشر شده بود. سن و سال حاج سید احمد آقا (49 سالگی) و اخت و نزدیکی او با مردم، سبب شد مرگ او به جامعه شوک وارد کند و به رغم آن که بعد از ارتحال امام، حضور پررنگی در صحنۀ سیاست نداشت ولی مراسم تشییع پیکر او حس و حال سال 1368 را تازه کرد.
یادداشت زیر را یکی از شاگردان حجت الاسلام سید حسن خمینی و از علاقه مندان بیت امام و عضو تحریریه نشریه «حریم امام» در اختیار «عصر ایران» قرار داده است.
متن یادداشت آقای « سید مهدی حسینی دورود» را در زیر منتشر میکنیم با این توضیح که تیتر از ماست.
سید مهدی حسینی دورود- بر اساس همان رابطهٔ گرم و بدون تشریفات که با دوستان داشت شام 20 اسفند 1373 را در منزل جناب رحمانی قوچانی میهمان است. بعد از صرف شام سرحال و شاداب با میزبان خداحافظی میکند و با همان پیکانی که آمده بود، راهی جماران میشود. به منزل که میرسد به همسرش (خانم طباطبایی) میگوید: «برویم خانهٔ آقا جواد!» (برادر خانم طباطبایی).
در منزل آقا جواد در لابهلای صحبتها و احوالپرسیها مدام سراغ اصغر آقا (کارگر منزل آیتالله سلطانی طباطبایی) را میگیرد که در آن شرایط حالش وخیم و بستری بود. از اوضاع و احوال زن و بچهاش جویا میشود و سر آخر میگوید: «حالا معلوم نیست که ما زودتر از او از دنیا خواهیم رفت یا او قبل از ما میرود!»
با جواد آقا به پشتبام میرود و گرم صحبت میشود. از خانهٔ جواد آقا که خارج میشود به فاطمه خانم میگوید: «بیا برویم سری به آقا صادق هم بزنیم.» راهی منزل دکتر صادق طباطبایی میشوند. در منزل دکتر لحظاتی کوتاه مینشینند و بعد از خداحافظی راهی منزل خودشان میشوند.
به بستر خواب میرود. بعد از اذان صبح خانم طباطبایی برخلاف انتظار، میبیند احمد آقا برای نماز صبح بیدار نشده است. به قسمت اتاق محل استراحت او میرود که ناگهان با صحنهای غمانگیز روبهرو میشود. احمد از تخت روی زمین افتاده است.
خبر بستری شدن یادگار عزیز امام در صبح گاه 21 اسفند 1373 موجی از غم و اندوه را در جامعه ایجاد میکند. پس از 4 روز که سلامت قلب و تنفس حاج احمد آقا به مخاطره افتاده بود، تلاشهای پزشکان بینتیجه میماند و سرانجام در 25 اسفند ماه به پیر و مرادش می پیوندد.
حال، درست 25 سال و از آن حادثهٔ تلخ میگذرد و او بهعنوان یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در آغاز و انجام انقلاب اسلامی و یار و همراه امین امام، همچنان در کانون بنیادیترین توجهات موافقان و مخالفان نظام و امام قرار دارد و این خود نشانهای از تأثیر قاطع او در نظامی است که اگر چه از وجودش محروم است، اما سنگینی حضورش را به تمامی احساس میکند.
پرسشی که همواره مطرح میشود این است که با وجود حضور پُررنگ و تأثیرگذار سید احمد خمینی در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی، چه اتفاقی افتاده که این روح چند ساحتی همچنان ناشناخته باقی مانده و اندیشه و عملکرد او همچنان محل بحث و جدل در میان موافقان و مخالفان و منتقدان است؟
دلایل متعددی را در این باره میتوان برشمرد که طرح آن از حوصله این مجال خارج است. اما بهطور مختصر میتوان گفت که:
1. ابعاد مختلف شخصیت حاج احمد آقا تحتالشعاع شخصیت عظیم حضرت امام (ره) قرار گرفته و در شخصیت امام ناپیدا شده بود.
2. عدم معرفی او به معنای واقعی کلمه و عدم اکتفا صرف به معرفی شناسنامهای و پرداختن به آثار وجودی و سعه اندیشه او که به اعتقاد نگارنده «احمد خمینی»شناسی مخصوصاً برای نسل جدید و آینده یک ضرورت آنی و عاجل است.
فراموش نکنیم که شخصیت احمد آقا با شخصیت امام گره خورده است؛ بنابراین همانگونه که به معرفی امام میپردازیم باید احمد آقا را نیز آنگونه معرفی کنیم؛ والا تبیین شخصیت او در همین حد (معرفی شناسنامهای) باقی میماند.
تا سال ها نیز مراسم بزرگداشت او در پایان هر سال و به صورت کاملاً مردمی در عین حضور بزرگان و طیفهای مختلف سیاسی و طبقات اجتماعی نقش محوری آن مرحوم در زمان حیات امام و بعد از رحلت امام را تداعی میکرد. نقشی که منادی وحدت و ایجاد رابطه میان گروههای متنوع سیاسی با حضرت امام بود.
اتفاقات سال 1388 بر موضوعات مختلف تأثیر گذاشت و یکی هم نوع نگاه رسمی به مراسم سالگرد حاج احمد آقا بود. هر چند همچنان برگزار می شود و البته امسال برگزار نشدن آن به دلیل شیوع ویروس کرونا بود.
به هر حال ترسیم زندگی و حیات فکری علمی و سیاسی جامع احمد آقا خمینی و تبیین بخشهای مختلف آن، جامعه، مخصوصاً نسل جوانی که تازه میخواهد با ابعاد روحی، منش، رفتار، عمق اندیشه، عمل، گفتار و کردار و با ناملایمات و عمق مظلومیت او آشنا شود، ضرورتی اجتنابناپذیر است و باید به نحوی انجام بگیرد که هیچگاه در اخلاص، صداقت، صمیمیت، امانتداری و ارزشهای والای انسانی و دینی او تردید نکنند.
نسل آینده باید بداند که احمد آقای خمینی در چه شرایط سخت و دشواری دین خود را به مردم، اسلام، انقلاب و امام ادا کرد. نحوهٔ مقابله او با مشکلات سیاسی، اجتماعی زمانه و نیز قدرت مقاومتش در برابر ناملایمات برای این نسل و نسلهای آینده درسآموز و سرشار از امید برای جوانان است.
بر همین اساس احمد آقای خمینی مرز بین خصومت، مخالفت و انتقاد را بهخوبی میدانست و از طرفی آرمانهای امام و انقلاب و نظام را با عمق جان درک میکرد و به ارکان اساسی آن و ضرورت حفظ این ارکان در کنار هم، ایمان داشت.
در یکی از گفتوگوهایی که با دکتر باهر (طبیب العلما) داشتم دربارۀ توجه به درمان مرحوم آیت الله شریعتمداری آقای دکتر باهر (قریب به این مضمون) میگفت: «بنده خودم شاهد خضوع و فروتنی خاصی از حاج احمد آقا بودم که به آیتالله شریعتمداری میگفت بنده دست شما را میبوسم و از شما خواهش میکنم برای درمان خود اقدام کنید و اجازه بدهید پزشکان شما را معالجه کنند. هم سلامت خودتان را به دست بیاورید و هم جلوی حرف و حدیث و سوءاستفاده ضدانقلاب را بگیرید و به مصلحت نظام و مردم فکر کنید.»
ایضاً در قضایای مربوط به مرحوم آیتالله منتظری نمونههایی از رفتار مرحوم حاج احمد آقا می توان ذکر کرد که شرح آن در این مجال نمیگنجد.
به لحاظ گرایش سیاسی نیز همچون امام فرای تعلقات مرسوم تعریف میشد و هر که با تاریخ انقلاب آشنا باشد این گزاره را تأیید می کند.
از لابهلای نوشتهها و گفتههای برخی چنین برمیآید که احمد آقا به دلیل همین وسعت نظر و دقتها، حتی گاهی توسط نیروهای طرفدار امام و انقلاب متهم میشد. همچنان که در میان مخالفان متهم به فدایی امام و انقلاب بود و در ورای این دو. توسط عده ای دیگر، غیرمنصفانه به قدرتطلبی متهم میشد.
اما در حقیقت خود را به تمام معنا وقف انقلاب و امام کرد و برای وحدت نیروها می کوشید. این را دیگر منتقدان او هم تأیید می کنند که هیچ بهرهای از دنیا در آن همه رنج و محنت و آن همه سختی و ناملایمات قبل و بعد از پیروزی انقلاب نبرد.
(در این زمینه خاطرات محتلفی شنیدهام و چون نمیدانم برای انتشار بوده یا خصوصی نقل نمیکنم. تنها یک مورد را که جناب آیت الله مسعودی خمینی در شبکه سوم تلویزیون و در شامگاه 29 فروردین 1387 گفتند نقل میکنم که گفتند "پس از فوت امام، حاج احمد آقا اندوختهای نداشتند و من 100 هزار تومان دادم".)
هر چند که به دور از هر شایبه و خالصانه معتقدم خداوند به گونه ای دیگر جبران کرد و آن همانا سه فرزند پاک و عالم اوست که برای همیشه مایهٔ مباهات اسلام و افتخار تشیع خواهند بود.
جان کلام همان است که فرزند برومند او آیت الله حاج سید حسن آقا و 25 سال پیش در کنار پیکر پدر و روز تدفین گفت: «امروز، گنجینۀ اسرار امام و انقلاب را به خاک می سپاریم».