عصر ایران؛ علیرضا پیامیار- هیچ دولتی را در طول تاریخ نمیتوان سراغ گرفت که در دوران حاکمیت خود بر سرزمین تحت کنترل، با انواع گوناگون بحرانها مواجه نبوده باشد.
حوادث و بلایای طبیعی، تنگناهای اقتصادی ناشی از تحولات سیاسی و اقتصادی، همسایگانی که به خاک و منابع کشورها چشم طمع دارند و یا کسانی که تحت هر شرایط و به هر طریقی خواهان تحمیل عقاید خود بر دیگران هستند و نهایتا جمعیتهای ناراضی که راهی جز ابراز خشم برای تأمین مطالبات خود ندارند یا نمیشناسند، از خطرات و بحرانهای بالقوهای به شمار میآیند که ساکنان یک سرزمین و دولت حاکم بر آن را تهدید میکنند.
ویژگی مشترک اکثر قریب به اتفاق این بحرانها این است که یا عموما به قدری فراگیر نیستند که همۀ توش و توان دولت را طلب کنند و یا اساسا از گونههایی به حساب میآیند که قابل مذاکره و یا حداقل قابل رفع و رجوعاند و نهایتا میتوان افکار عمومی را درمورد آن به صورتی اداره کرد.
به عنوان مثال هنگامی که سیل یا زلزلهای در جایی از کشور روی میدهد، دامنۀ آن محدود است، تجربههای پیشین در مورد آن وجود دارد، تدابیری برای مواجهه با آن تدارک دیده شده و فعالان اجتماعی و مشاهیر و دیگران برای رفع مشکل حادثه دیدگان دست به کار میشوند.
همچین میتوان بخشی از امکانات دیگر استانها یا شهرها را برای رفع مشکل به کار برد و صرف نظر از عملکرد واقعی دولتها، به هرحال مسألهای است که از پیش آزموده شده و کم و بیش میتوان برای کسانی که از رویداد متأثر شدهاند چاره اندیشید.
در بحرانهایی که در کشورها به خاطر اختلافات عقیدتی و سیاسی حادث میشود یا بحرانهایی که ریشه در مسایل اقتصادی دارند و به طور مشخص جنگها ، تحریمها و نسل کشی و نظایر آن طیفی وسیعی از تدابیر ، از مذاکره و مصالحه و بهرهگیری از ظرفیتهای همپیمانان منطقهای و سازمانهای جهانی تا تهییج احساسات و عواطف میهندوستانۀ عمومی و احالۀ تمام تبعات و مشکلات بحران به دشمن و نظایر آن، راه حلهاییاند که در طول تاریخ و در همه جای جهان از سوی دولتها در مواجهه با بحران به کار گرفته شدهاند.
این موضوع در علوم سیاسی، جامعهشناسی و روانشناسی تا جایی پیش رفته که موضوع مدیریت افکار عمومی، ذیل تئوریهای توطئه، بخشی از اصلیترین مکاتب و گفتمانهای علوم انسانی را تشکیل داده و به صورت کلاسیک و آکادمیک، کاملا شناخته شده و از پایههای نظری مستحکمی برخوردار است.
همۀ ما چه در دوران معاصر و چه در طول تاریخ شاهد نطقهای آتشین و سخنرانیهای چندین ساعته مقامات و رهبران کشورها در نقاط گوناگون جهان بودهایم که سعی در توجیه افکار عمومی، مدیریت آن و عبور از بحرانها با دست یازیدن به مفاهیمی همچون دشمنان، بدخواهان، رقبای سیاسی و اقتصادی، توطئۀ اجانب و نظایر آن و بهرهگیری از مفاهیم انتزاعی برای جبران مشکلات و خسارتهای حقیقی داشته اند.
اما در برخی موارد، کشورها با بحرانهایی مواجه میشوند که دیگر نه تئوریهای توطئه، نه بهرهگیری از مفاهیم ایدئولوژیک و انتزاعی و نه هیچ نوعی از فرافکنی کمکی به حل بحران نمیکند زیرا در این گونه مواقع دولتها با وضعیتی «واقعی» رو به رویند که تنها راه حلهای واقعی و ملموس و تدابیر محسوس را میطلبد و در این فقره هیچ یک از انواع اصطلاحاً گفتار درمانی برای مواجهه با بحران و جبران خسارات آن کارگر نمیافتد.
به نظر میرسد شیوع ویروس کرونا در بیشتر کشورهای جهان، یکی از همین موقعیتهاست که دولت ها را در بوتۀ آزمون واقعی ازحیث کارآمدی و تدبیر و توان اداره یک کشور و گذار کم خسارت از بحران قرار داده است.
این اولین بار است که دولتهای پس از انقلاب در ایران با بحرانی در این ابعاد مواجه میشوند که نه با مذاکره و مصالحه، نه با بهرهگیری از ظرفیتهایی مانند پتانسیل شورای امنیت و سازمانها و پیمانهای منطقه ای و جهانی ، نه با بهرهگیری از ظرفیت های دیدگاههای مشترک عقیدتی و سیاسی با همسایگان و کشورهای منطقه و نه ارتباط دادن بحران به توطئۀ دشمنان و ابرقدرتها و نظایر آن قابل رفع و رجوع نیست.
در واقع کرونا به عنوان یک بحران کاملا جدی، به طرز شگفتآوری فراگیر و به طرز خیرهکنندهای پیش رونده و واقعی است چندان که تنها میتوان تدابیر قاطع، عقلانی و ملموس را در مواجهه و مقابله با آن به کار گرفت.
این در حالی است که تصمیم گیران در ابتدای بحران آن را چندان جدی نگرفتند و نمونه بارز آن هم گزارش های صداوسیما از سطح شهرها و مشخصا شهر قم به عنوان کانون کرونا بود با سعی در القای عادی بودن اوضاع و تکذیب وجود هرگونه موضعیت خاص یا اضطراری همچنین نوع تصمیم گیری اولیه از جمله اعلام قطره چکانی تعطیلی مدارس، تصمیمات ضد و نقیض و عجیب و غریب برای ساعات کاری ادارات و اعلام بازگشت به روال عادی از دهم اسفند (!) که همگی نشان می داد تصمیم گیرندگان همچنان در قید و بند مفاهیمی از این دست بودند: سوء نیت دشمنان یا سوءبرداشت بدخواهان داخلی و خارجی از اوضاع یا ترس از اینکه مبادا کسی فکر کند ما به هم ریختهایم!
این که هنوز مرجع تصمیمگیری مشخصی برای قرنطینه شهرها وجود ندارد و تصمیمات ستاد مقابله با کرونا با تصمیمات برخی استانداران و وزرا مغایرت دارد، این که با وجود اینکه مرکز شیوع کرونا مشخص ولی همچنان فعالیت های عادی پیشا کرونایی در آن ادامه دارد، اینکه به گفته خود مسئولین افزایش وضعیت بحرانی تا حداقل یک ماه دیگر ادامه داشته و کشور به شکل خوش بینانه تا سه ماه دیگر درگیر ویروس کروناخواهد بود، اما همچنان مسئول و مدیر اصلی مواجهه با آن مشخص نیست همه نشانگر آن است که در آغاز تصور دیگری از ابعاد بحران داشتند.
اتفاقا در این شرایط است که بدخواهان و دشمنان و جریان هایی که از داخل و خارج سوء نیتی دارند، زمینه و بستر را برای ضربه زدن به افکار عمومی فراهم میبینند و نهایت سوء استفاده را از شرایط موجود به عمل می آورند.
کافی است به تجربه چین یا ایتالیا که همراه کشور ما صدرنشین ابتلا و تلفات ناشی از کرونا هستند نگاهی بیفکنیم.
جایی که بدون هیچ تعارفی، بدون هیچ کتمان و پنهان کاری و دور از هرگونه تفکری مبنی بر اینکه اقداماتی نظیر قرنطینه ممکن است حمل بر ناتوانی دولت شود، به موقع وارد عمل شده اند و مثلا در مورد چین با جمعیتی بسیار بیشتر از جمعیتی که در کشور ما از ویروس کرونا متاثر شده، تدابیری از جمله تعطیلی و قرنطینه و ... به کار گرفتند و اکنون در پایان راه قرار دارند.
از این رو لازم است دولت در مواجهه با بحران کرونا، بدون هیچ گونه پرده پوشی، با احترام به افکار عمومی (نه با اعلام صریح بی تفاوتی نسبت به باورهای مردم در مورد آمار رسمی و غیر رسمی) و حساسیت ها و لوازم مواجهه با آن و فارغ از نگرانی در مورد اینکه اگر فلان اقدام را انجام دهیم دیگران در مورد ما چه فکری خواهند کرد، پیش از آنکه بحران بیش از این از کنترل خارج شود، تدابیر گسترده تری اتخاذ شود تا بیش از این شاهد افزایش خسارات این اپیدمی نباشیم. بیماری همهگیری که ممکن است آثار آن تا مدتها گریبانگیر کشور و مردم باشد.
* عصر ایران: این مطلب قبل از ورود «ستاد کل نیروهای مسلح» به یاری «ستاد ملی مدیریت و مقابله با کرونا» نوشته شده و امیدواریم با رخداد جدید شاهد تحقق اقدامات مورد نظر و مهار سریعتر بحران باشیم.
------------------------------------------------------
بیشتر بخوانید: