عصر ایران؛ سروش بامداد- پنجشنبه شب و به طور تصادفی برنامۀ «دورهمی» با اجرای مهران مدیری را از شبکۀ تلویزیونی «نسیم» تماشا کردم.
میهمان برنامه، «میرطاهر مظلومی» بازیگر نقشهای کمدی و صداپیشه بود. جالب این که خود میهمان، اذعان کرد شخصیت «مشهور»ی نیست و با این حال به برنامه دعوت شده بود و البته یادآور شد: «مشهور نیستم اما محبوبم».
این که تلویزیون از بین این همه شاعر و نویسنده و هنرپیشه یا نقاش و مجسمه ساز یا واجد هنرها و مهارتهای دیگر تنها سراغ عده ای میرود که یک کلمه حرف سیاسی و اجتماعی و بودار نزنند مورد نظر این نوشته نیست چون پیداست که شرط پخش چنین برنامههایی میهمانانی اینگونه است که تفکری برنینگیزند و در چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب با میهمان خود هیچ پرسشی درباره مناسبت این روزها در میان نگذارد.
با این حال، مهران مدیری کار خود را بلد است و در کنار امتیازاتی که میدهد و پول بسیارخوبی که درمیآورد حرف خود را هم میزند یا ناخواسته و در عمل این اتفاق میافتد.
در همین برنامه میر طاهر مظلومی برای تست بازیگری از دو تن از تماشاگران اعلام آمادگی کرد. دختر و پسر جوانی آمدند و شغل و تحصیلات خود را «مهندس» اعلام کردند. از آنان خواسته شد دربارۀ دو فرمول سادۀ فیزیک و در محیط یک کتابخانه گفت و گو کنند. فرمولی را آقاپسر مطرح کرد و دختر خانم بلد نبود و فرمولی را هم دختر خانم و آقا پسر بلد نبود و معلوم شد سطح اطلاعات دو مهندس جوان در چه اندازه است!هر چند در توجیه میگفتند زمان زیادی گذشته اگرچه سن وسال آنان این گونه گواهی نمیداد.
منظور میهمان از پیش کشیدن این آزمون البته این بود که ببیند میدانند در کتابخانه نباید بلند صحبت کنند یا نه و اساساً نوع فرمولها مورد نظر مظلومی نبود!
در بخشی دیگر تماشاگری روی سن آمد و آقای مدیری پرسشی مطرح کرد تا اگر پاسخ درست داد جایزۀ ویژه به او تعلق گیرد. پرسش این بود: یکی از رهبران بسیار مشهور تاریخ معاصر مصر که در ایران هم شناخته شده است و نام او را ما هم در ایران در اسم گذاریها به کار میبریم.
تماشاگر روی سن پاسخ داد: گاندی! مدیری که انگار دو تا شاخ روی سرش سبز شده بود با تعجب گفت: لابد رهبر نهضت آزادیبخش هند هم جمال عبدالناصر بوده و آن شخص هم با تکان دادن سر تأیید کرد!
بنده خدا البته تقصیری ندارد. مگر تلویزیون و کتاب های درسی چقدر از «ناصر» گفته اند؟ تازه مگر قصه محدود به عبدالناصر مصری است؟ دوستی تعریف می کرد به تماشای فیلم «تختی» در باغ کتاب رفته بودم. در بخش هایی از فیلم با تصویر و نام بردن بر روی نام دکتر مصدق، زیاد تأکید می شود. آن دوست می گفت ردیف جلو دختر و پسر جوانی نشسته بودند. دختر از پسر پرسید: این دکتر مصدق کی بوده ؟ پسر پاسخ داد: لابد دکتر معروفی بوده یا کشتی گیرمشهوری ! دوست ما می گفت: تا آخر فیلم آن قدر این دیالوگ در ذهن من، خلجان و دَوران می کرد که نمی گذاشت به فیلم فکر کنم و لذت ببرم. فیلمی که بابک تختی آن را ستوده است.
آیا این بچه ها مقصرند؟ نه! آیا این بچه ها بی سوادند؟ نه!
اینها محصول آموزش و پرورشی هستند که بچه ها را با دغدغۀ کنکور درگیر کرده و با امتحان گیری های مکرر مدام آنان را در معرض پاسخ به سؤالات خودشان قرار می دهد به جای این که بچه ها بتوانند در زمینه های دیگرسؤال کنند.
وقتی در کتاب درسی تاریخ شیخ فضل الله نوری ضد مشروطه در زمرۀ رهبران مشروطه معرفی می شود معلوم است که چهره هایی چون گاندی و ناصر هم معرفی نشوند.
جالب این که در «دورهمی» هر دو نمونه را دیدیم. هم اطلاعات علمی آن دو مهندس را و هم اطلاعات عمومی دیگری را. حرف هم که می زنی می گویند تقصیر فضای مجازی و شبکه های اجتماعی است.
حالا باز جای شکرش باقی است که خود مهران مدیری آدم کتابخوان و مطلع و اهل مطالعهای است. در برنامۀ دیگری با عنوان «مهرآباد» که به نقل قصه های انقلاب اختصاص دارد اجرا را به جوانی سپرده اند که از حال و هوای انقلاب اسلامی کلا پرت است.
مثلا یک شب عکاس قدیمی کیهان را دعوت کرده بود و از او پرسید: عکس های شما از انقلاب را در کیهان از بین نبردند؟ عکاس قدیمی با شگفتی پرسید: کی؟ چرا باید از بین می بردند؟ مجری جوان در پاسخ گفت: جریان نفوذ!
بنده خدا اصطلاحات این سال ها را تعمیم می داد به 41 سال قبل!
یک شب دیگر عزت الله شاهی (مطهری) از مبارزان قدیمی را که با مؤتلفه و مجاهدین خلق و گروه های دیگر همکاری و سال ها زندان را تجربه کرده بود و خاطرات او مشهور است، دعوت کرده بود. طبیعی بود که عزت شاهی در به کار بردن نام «مجاهدین» ولو ناظر به رهبران اولیه باشد و ربطی به منافقین بعدی نداشته باشد ملاحظه داشته باشد اما بنده خدا مجری تازه کار متوجه این ظرافت ها نمی شد. یا در گفت و گو با همان عکاس قدیمی که مثل عزت شاهی آدم سیاسی هم نبود، دغدغهاش این بود که چگونه به خلبان هلیکوپتر اعتماد کردید که امام را از بهشت زهرا سوار کرد و در بیمارستان هزار تختخوابی پیاده.
این قدر نمیدانست که این بنده خدا خبرنگار – عکاس بوده و هماهنگی هلی کوپتر، کار ستاد استقبال بوده است!
شاید هم سیاستی در کار است تا سطح اطلاعات عمومی و سیاسی روز به روز نازلتر شود...
------------------------------------------------
بیشتر بخوانید:
خود مردم نباید بعد از فارغ التحصیلی یه سری به کتابها بزنن یه سرچی تو اینترنت کنن دو تا سایت خبری رو بخونن و ....
چرا یه سورن به خودمون نمی زنیم.
درسته زندگی خرج داره اما من نگران سلامتیتم.
پدر و مادرها هم به فكر سير كردن شكم آنها هستند، معلمين آنها هم غالبا بي مطالعه و بي علاقه هستند كتابها هم بي محتوا هستند، در خانه هم دنبال كانالهاي خارجي، گيم و آهنگهاي خارجي و شبه خارجياند واي بر ما كه چه نسلي بوجود آورده ايم خانوادههاي ما صدا و سيماي ما مدرسههاي ما چه ميكنيم لعنت بر همه ما
دقیقا وقتی میبینیم که درطول سالها توی آشفتگی نظام آموزشی ما مسئولین هیچ فکری ، بحثی ، نظری ، احیانا اقدامی نمیکنند به این نتیچه میرسیم که از شرایط کاملا راضی هم هستند
اضافه بر این، من یادمه که وقتی بازیکن تیم ملی فوتبال سرود ملی را اشتباه خواند خود شما در عصر ایران، مطلبی زدید که مضمونش این بود که چه لزومی دارد بازیکن فوتبال سرود ملی را بلد باید.
قسم حضرت عباس را قبول کنیم یا دم خروس را؟!
در خصوص شیخ فضلالله و مشروطه بیشتر بخونید، نوادگانش همچون سید حسین نصر و ... هم هنوز زنده اند، در خصوص ایشون از اونها میشه تاریخ شفاهی آرای شیخ فضلالله و نسبتش با مشروطه رو تا حدی فهمید
شاید هم سیاستی در کار است تا سطح اطلاعات عمومی و سیاسی روز به روز نازلتر شود...
اگه از نسل جوان اسم همسر فلان هنرپیشه رو بپرسی بهت میگه یا اگه مدل ماشین فلان فوتبالیست رو بپرسی بهت میگه اما دریغ از اینکه چند تا کتاب مفید بشینه بخونه اکثرا دنبال اینستاگرام و حاشیه و ..... از ماست که بر ماست!
ماها حق نداریم بگیم چرا اروپا پیشرفت کرده و ما نه چون خلایق هر چه لایق!!!!!!
من خودم به بچه هام گفتم تاریخ رو صفر بگیرند برام مهم نیست
و به جاش اطلاعات درست رو از راه های دیگه بهشون میگم
شاید هم سیاستی در کار است تا سطح اطلاعات عمومی و سیاسی روز به روز نازلتر شود...
البته نام نبردن از گاندی و عبدالناصر را اینجانب هم تایید نمی کنم.