عصرایران؛ مصطفی داننده- «من از این فضا دلخورم.«خروج» بیستمین فیلم من است و من بیست بار این بالا آمدهام. چرا سال به سال سخت تر میشود چرا فضا را این شکلی کردید که مثل فشار قبر است. انصاف کنید عمرم را بابت هر فیلم می گذارم برای هیچ فیلمی کم فروشی نکرده ام. به نظر ساده میآید تراکتور را میان خیابان بیندازید ولی چرا اینگونه با بیحیایی حرف میزنید. چرا به من گیر میدهید؟ این اشکال بزرگ است، از کنار هم بودن افتخار کنید ما سربازان فرهنگی این نظام هستیم.»
جملات بالا متعلق به ابراهیم حاتمی کیا از مشهورترین کارگردانهای دوران بعد از انقلاب است. فیلمهای حاتمیکیا را دوست دارم. آژانس شیشهای او را بارها و بارها دیدهام. به زبان ساده آژانس را خوردهام. فیلمی نیست که او ساخته باشد و من آن را ندیده باشم. این را نوشتم تا بدانید مشکلی با ابراهیم حاتمیکیا ندارم اصلا از «فن»های آقا ابراهیم سینمای ایران هستم اما شخصیت این روزهای او چنگی به دل نمیزند.
او از اهالی«غُر» شده است. کسی که به نظر میرسد دوست ندارد به «اسبش بگویند یابو». نه ابراهیم حاتمی کیا بلکه منی که این متن را مینویسم یا هرکسی که اندیشه خود را در اختیار دیگران میگذارد باید خود را آماده شنیدن شدیدترین نقدها کند.
چرا به شما گیر میدهند؟ واقعا پاسخ این سوال را نمیدانید؟ فیلم ساختهای برادر، ممکن است برخی فیلم تو را دوست داشته باشند و بخشی دیگر به آن نقد داشته باشند.
تمام فیلمهایی که در این سالها ساختهای، انتقادی بوده است. شدیدترین انتقادها اما حالا چرا از انتقادهای صریح اهالی سینما به «خروج»ات، این همه دلخور شدهای؟
ابراهیم حاتمیکیا واقعا اگر نقد را دوست ندارد، بهتر است فیلم نسازد یا اگر فیلم میسازد دیگر در نشستهای خبری شرکت نکند یا وقتی شرکت میکند از قبل از نشست از شرکتکنندگان بپرسند میخواهی تعریف کنی یا نقد؟ اگر خواستند نقد کنند در خروج را با آنها نشان دهند.
حاتمیکیا فیلم میسازد و همه از آن حمایت میکنند و حتی تلویزیون بسیاری از فیلمهای او را پخش میکند. بهتر است حاتمیکیا خود را جای بسیاری از کارگردانهایی که فیلمهایشان توقیف میشود و رنگ سیاه به آن میپاشند یا تلویزیون تیزرهای تبلیغات آنها را پخش نمیکند، بگذارد. جای کسانی که اخبار بیست و سی تلویزیون هزار برچسب به آنها میزند.
به نظر میرسد حاتمیکیا باور کرده که فرماندهی در خط مقدم جنگ است و به خاطر همین انتقادها که از سوی جبهه خودی به سویاش میآید را قبول نمیکند. این نگاه شاید باعث شده است حاتمی کیای دهه ۹۰ تبدیل به حاتمی کیایی شود که غر زیاد میزند و از زمین و زمان شکایت میکند.
علی معلم فقید در مورد حاتمیکیا گفته بود او «بچه لوس سینمای ایران است.» این جمله را زیادهروی میدانستم اما چه میتوان کرد وقتی هر چه جلو میرویم این جمله به ذهن میآید. شاید وقت آن است که به ابراهیم سینمای ایران بگوییم: «مربی! اصل، حاشیه نُچ!»
______________________
بیشتر بخوانید:
________________________
دل شما چی دوست داره توش چنگ بخوره؟!
فیلمشو دوست نداشتی میخوای بزنیش چرا؟
تو سایتا نوشته بودن واکنش تند و عصبی حاتمی کیا و...
فیلمشو دیدم نه خیلی هم تند نبود.
بعد از اون و بخصوص بعد از دعوت، خیلی افول و نزول کرد.
«حاتمیکیا فیلم میسازد و همه از آن حمایت میکنند و حتی تلویزیون بسیاری از فیلمهای او را پخش میکند. بهتر است حاتمیکیا خود را بگذارد جای بسیاری از کارگردانهایی که فیلمهایشان توقیف میشود و رنگ سیاه به آن میپاشند یا تلویزیون تیزرهای تبلیغات آنها را پخش نمیکند، بگذارد. جای کسانی که اخبار بیست و سی تلویزیون هزار برچسب به آنها میزند.»
تلویحا فرمودید که «غرض و کینه» این هر دو فرد را«غر غرو» می کند.
کاش نه فیلم می ساخت و نه حرف میزد
رطب خورده منع رطب چون کند؟