«روي برد کوچکي جلوي درِ فروشگاه قيمت اقلام را با ماژيک نوشتهاند. تازه به اينجا آمدهام و از تفاوت قيمتها با بيرون از اين چهارديواري تعجب ميکنم. مسئول فروشگاه ميگويد همه اجناس با 25 درصد افزايش قيمت نسبت به بازار بيرون فروخته ميشوند. اين «ارزش افزوده» رسمي است که بهعنوان اصل نانوشتهاي جاافتاده و کسي هم پاسخي براي چرايش نميگيرد؛ «چون روال اين است».
به گزارش عصر ایران مرضیه امیری در گزارش در شرق نوشت: اقلام ديگري نیز که به شکل فهرست هفتگي از سوي زندانيان نوشته شده، تا 40 درصد گرانتر به دستشان ميرسد و ميگويند هزينه ايابوذهاب روي آن ميآيد. گرچه بودجهاي حدود هزارو 700 ميليارد تومان به سازمان زندانها تعلق ميگيرد، اما آماری وجود ندارد که از اين بودجه چه سهمی به زندانيان میرسد. سازوکار گذران معيشت زندانيها طوري تنظيم شده که خود زندانيان به شکلي «خودکفا» هزينههاي خود را بپردازند و از سوي ديگر تمام امور خدماتدهي به زندانيان ازجمله تهيه و خريد اقلام مورد نياز، به پيمانکار سپرده شده است.
زندانيان زن زندان اوين وضعيت امرار معاششان را با اصطلاح «حبس غيرانتفاعي» توصيف ميکنند؛ وضعيتي که در زندانهاي عمومي شديدتر است. در اين گزارش با کساني که در زندان بودهاند يا هنوز در زندان به سر ميبرند، گفتوگو کردهايم و تلاش شده تصويري کلي از معيشت «ساکنان» زندانهاي اوين و قرچک به صورت نمونه ترسيم شود؛ از اينکه هر زنداني بايد چقدر خرج کند تا بتواند حبس بکشد و از وضعيت اشتغال زندانيان در زندان (اسامي افرادي که با آنها حرف زدهايم، به صورت مستعار آمده است).
يک مرغ کوچک، 250 گرم گوشت قرمز، شش عدد تخممرغ، پنج عدد پنير کوچک يکنفره، برنج، روغن و نيمکيلو سيبزميني و پياز، جيرهاي است که زندان هر ماه به زندانيها ميدهد. اين جيره متوسط زندانيان بند يک نسوان اوين است که در دورهها و ماههاي مختلف، متفاوت است؛ در ماههايي به حداقل ميرسد و گاهي اوقات هم با توجه به خيرمقدم رياست جديد يا آمدن بازرس، کمي بيشتر ميشود. کساني که اين جيره را دريافت ميکنند، ديگر نميتوانند غذاي زندان را استفاده کنند و باقيمانده سفره خود را بايد با خريد از فروشگاه کوچک بند و خريدهاي هفتگي پر کنند.
زندانيان زن بند دو بند نسوان اوين هم از آنجا که آشپزخانه يا گرمخانهاي ندارند، از غذاي زندان استفاده ميکنند؛ روزي سه وعده غذا. در اين بند چند کودک هم همراه مادرهايشان در زندان به سر ميبرند و از همان غذايي ميخورند که براي بقيه زندانيها آورده ميشود.
يکي از کساني که در بند يک بند نسوان اوين بود، ميگفت: من در بيرون از زندان با يکميليونو 500 تومان حقوق يک زندگي حداقلي داشتم و اجارهخانه هم ميدادم؛ حالا اينجا اجارهخانه فقط نميدهم و يک ميليون تومان خرجم ميشود.
براي کساني که پول از طرف خانوادههايشان به حسابشان واريز ميشد، احساس تلخ هميشگي همراهشان بود که با گرانيهاي بيرون از اينجا، آنها مجبور هستند هزينههاي سنگين اينجا را هم بپردازند و برای کساني هم که خودشان با کار در زندان مانند چرمدوزي و بافتني معيشت ميگذراندند، همه چيز آنقدر گران بود که از پس خريد آن برنميآمدند. طبق آييننامه سازمان زندانها، اقلامي که از سوی زندانيها خريداري ميشود، بايد به قيمت مصوب ميدانهاي ترهبار باشد، اما اين اصل چندان رعایت نمیشود. سبزيجات و ميوههايي که به دست زندانيان ميرسد، بين 30 تا 50 درصد در هفتههاي مختلف گرانتر از قيمت ميادين ترهبار است.
در کنار اين هزينهها، کسبوکار به شکل ديگري در زندان پررونق است. تا سال گذشته در زندان اوين، اجناسي که براي دستدوزي و صنايع دستي زندانيان مانند چرم و کاموا مورد نياز بود، از سوی خانوادههاي آنها به دستشان ميرسيد، اما حالا با ممنوع اعلامکردن تحويل اين اقلام، فروشگاه خود زندان برخي از آنها را ميآورد و مثلا کاموايي که بيرون از زندان شش هزار تومان است، زندانيها مجبور هستند آن را بين 12 تا 15هزار تومان بخرند.
در ميان کالاهايي که فروشگاه عرضه ميکند، يک برند بيشتر از همه به چشم ميخورد؛ برند حامي. اين مارکي است که سوله آن در خود زندان اوين است و آنطور که زندانيها ميگويند، اين «کارخانه» نه توليدکننده بلکه بستهبنديکننده اقلامي است که به صورت عمده خريداري شده و در آنجا بستهبندي ميشود و با قيمتي که حامي تعیین کرده، به فروش ميرسد. بقيه برندها را نیز بازاریابهای خريد زندان تعيين ميکنند؛ اين قسمت از اداره زندان به دست پيمانکار سپرده شده و به قول اسناد توسعهاي سياستگذاري در اقتصاد ايران، با «برونسپاري» امورات را ميگذرانند.
پيمانکاران بايد کالا را وارد فروشگاهها کنند؛ البته با تعيين و اجراي بيشترين سود. حاشيه امن اين سود را ميتوان در تفاوت قيمت کالاها در زندان با بيرون از آن مشاهده کرد. يک نمونه آن سيگاري است که در بيرون از زندان هفت هزارو 500 تومان است و در فروشگاه زندان تا 12 هزار تومان فروخته ميشود.
اما اين وضعيت در زندانهاي عمومي ديگر و با جمعيت چندهزارنفري بهمراتب متفاوتتر است. در زندان قرچک، غذايي که به زندانيان داده ميشود شامل برنج و ماکاروني است؛ سويا هم بهندرت در غذاي آنها ريخته ميشود. برخي از آنها در زندان کار ميکنند و در ازاي آن، تايم تلفن ميگيرند و آن را به زندانیهای ديگر ميفروشند.
باران متولد ۷۴ است و در آشپزخانه زندان قرچک کار ميکند. او از تجربه کار در آشپزخانه ميگويد. «در بدو ورودم به زندان قرچک ورامين متوجه لفظي به اسم «رايکار» شدم. بيشتر از 10 دقيقه حق تماس نداشتم و ميگفتند اگر «رايکار» باشي، از حق تماس بيشتري برخوردار ميشوي».
در ادبيات زندان رايکار به کسي ميگويند که براي کارگاههاي زندان کار ميکند و در ازاي آن «امتيازاتي» مانند ماهي يک بار ملاقات حضوري، تماس تلفني بيش از 10 دقيقه، حق تردد در کريدور و بخشهاي ديگر زندان به او داده ميشود.
باران ميگويد: «من توان خريد زمان بيشتر تماس را نداشتم». همين شغلي به نام «رايکار» بازاري را در ميان زندانيها شکل داده که روي تايم تلفن قيمت ميگذارند و آن را ميفروشند. تايم روزانه عمومي زندانيان در هر بند با توجه به جمعيت 200نفري و چهار باجه تلفن 10 دقيقه است. تايمهاي تلفن از 10 دقيقه تا يک ساعت فروخته ميشود و قيمتش هم از 60 هزار تومان براي استفاده 20 دقيقهاي دوره 10روزه شروع ميشود.
باران صحبتش را با شرح سازوکار کار در آشپزخانه ادامه ميدهد: «با توجه به اينکه آشپزي بلد بودم و از آشپزيکردن هم خوشم ميآمد، تصميم گرفتم که رايکار آشپزخانه شوم. بهعنوان کارگر آشپزخانه وارد آنجا شدم».
طبق توصيف باران، آشپزخانه قرچک محيطي بزرگ و حدود ۲۰۰ متر است. به جز پنج قابلمه صنعتي هيچ وسيله صنعتي ديگري در آشپزخانه وجود ندارد. در قسمت پشتي آشپزخانه انبار قرار دارد و يک سردخانه هم در آن است. کارگران آشپزخانه داراي وظايف مختلفي هستند. «وسطکار»ها که تعدادشان چهار نفر است، کساني هستند که وظيفه پوستکني و خردکردن سيبزميني، پياز، بادمجان و نيز شستوشوي زمين و جابهجايي وسايل انبار و سردخانه را برعهده دارند. فضاي نيروي کار آشپزخانه را طوري چيدهاند که وسطکارها بايد نيروي بدني و جسمي بالايي داشته باشند. کار آنها از ساعت هشت صبح شروع ميشود و تا شش عصر ادامه دارد.
«برنجپز»ها مسئول طبخ و کشيدن برنج در قابلمهها هستند. تعدادشان دو نفر است. کيسههاي برنج را در قابلمههاي صنعتي ميريزند و باقي کارها به روش سنتي و با نيروي جسمي فرد پيش ميرود. برنج را در آبکشها ميريزند و قابلمهها را با دست جابهجا ميکنند.
برنجپزي جزء کارهاي پرخطر آشپزخانه است. سپيده آبادي، پنج سال است که وظيفه طبخ برنج را برعهده دارد. يک روز آب جوش قابلمه برنج روي دستش ميريزد و باعث سوختگي و عفونت ميشود.
«مسئول خورش» هم شخصي با قدرت بدني بالاست که پخت خورش در وسايل غيرصنعتي را برعهده دارد.
خانم شهلا ميرخاني، مسئول آشپزخانه، يک روز براي جابهجايي قابلمه خورش قصد کمک به کارگرهاي زنداني را داشته که قابلمه ميريزد روی سرش و يک سال دوران نقاهتش طول ميکشد. حمل غذا به بندها و شستوشوي قابلمهها از ديگر کارهاي مربوط به آشپزخانه است. کارهاي آشپزخانه را ۱۱ نفر انجام ميدهند؛
فروغ يکي از زندانيهاي قرچک ميگويد: «سينک ظرفشويي، گاز صنعتي، چاقوي مناسب، ميز کار و پوستکن ميتواند شرايط کار در آشپزخانه را بهبود ببخشد».
به گفته فروغ هيچکس حق غذاخوردن در قسمت آشپزخانه را ندارد. همچنين تخلف از هرکدام از قوانين زندان ازجمله پوشيدن لباسهايي با آستين خيلي کوتاه يا تنگ و همچنين استفاده از لوازم آرايشي باعث ممنوعالکارشدن افراد ميشود. فروغ ميگويد: «حتما کار در آشپزخانه لطف بزرگي در حق ماست و منتش را هم بايد بپذيريم».
در آسايشگاه پرسنل قرچک نيز زندانياني از صبح تا ساعت 12 شب مشغول آمادهکردن غذاي پرسنل، شستن ظروف و رختخوابهاي آنها و کارهايي از اين قبيل بودند که دستمزد آنها روزانه 40 دقيقه حق استفاده از تلفن و ماهانه 70 هزار تومان پول بود. برخي از زندانيان نيز تايم تلفني را که در ازاي کارگري در آشپزخانه يا کارگاههاي اشتغال به آنها تعلق گرفته، با يک پاکت سيگار معاوضه ميکنند.
بخش کارگاه اشتغال براي يادگيري حرفههايي مانند قلاببافي، قاليبافي و کيفدوزي در زندان قرچک تأسيس شده است.
زمان استفاده از کارگاه از صبح تا ظهر است و 15 دقيقه حق استفاده از تلفن را براي کارآموزان بههمراه دارد. بعد از يادگيري حرفهها، زندان محصولات را تحويل گرفته و خودش آنها را ميفروشد. مشاغل ديگري هم در زندان هستند؛ مانند کارگري کريدور، کارگري سرويسهاي بهداشتي، توزيعکننده غذا، تايمر تلفن، بهداشتيار، رابط بهداري يا رياست اندرزگاه. تمامي خدمات زندان توسط خود زندانيها انجام ميشود، حتي تهيه غذاي پرسنل، شستن ظروف غذاي آنها و آسايشگاهها، همه و همه توسط خود زندانيها انجام ميشود. در زندان اوين نيز همين رويه اجرا ميشود و تمامي خدمات نظافت بند را خودشان انجام میدهند.
يکي از پيمانکاراني که با زندان اوين و کانون اصلاح و تربيت کار ميکند، به «شرق» ميگويد: «ما فضايي را بهعنوان کارگاه از زندان اوين اجاره کرديم، ماهانه مبلغی اجاره ميداديم و معاف از ماليات و پرداخت قبض آب و برق بوديم. در کارگاه من 35 تا 40 نفر زنداني روزانه شش ساعت کار ميکردند و به آنها بين 100 هزار تومان تا 400 هزار تومان که به نسبت مهارت و کارايي متفاوت بود، پرداخت ميکردم. اين رويه تا سه سال پيش در جريان بود؛ اما اکنون متفاوت شده.
ديگر طرف حساب ما بنياد تعاون زندان است، اجاره پرداخت نميکنيم و هرچقدر سود فروش کارمان باشد، تقريبا 50-50 تقسيم ميکنيم. ديگر ما دستمزد زندانيها را نميدهيم و بنياد تعاون پرداخت ميکند. آنها هم سودي که خودشان دارند، 30 به 70 تقسيم ميکنند و تقريبا 30 درصد يا در مواردي 40 تا 50 درصد آن را بهعنوان دستمزد به زندانيها ميدهند. به اين شکل کار براي ما خيلي خوب شده است. اجاره پرداخت نميکنيم و در واقع اجرت ميگيريم و خب زندانيان هم مهارت و کاراييشان بالا رفته و حجم کار توليدي ما خيلي بيشتر شده است.
مواد غذايي زندانهاي اوين و قرچک تقريبا يکسان است؛ اما کمبودن امکانات و تعداد کارگران آشپزخانه براي طبخ غذاي دو هزار نفر زنداني با جیره غذايي، عملا باعث اجبار در مراجعه به فروشگاههاي زندان براي تهيه غذا ميشود. در مجموع هرچند مارکهاي ديگر هم در ميان اجناس فروشگاههاي اين دو زندان پيدا ميشود اما بيشترين انحصار در اختيار کارخانجات «حامي» است. يک زنداني اگر بخواهد بهجاي غذاي زندان از فروشگاه خريد کند، براي يک وعده جايگزين باید حدود 25 تا 40 هزار تومان هزينه کند. همچنين هزينه تهيه هر شل آب معدني نيز بسيار بالاست و براي هر بطري آبمعدني که در زندان قرچک بهدليل شوري آب، مجبور بهخريدش هستند، بايد بين سههزارو 500 تا پنج هزار تومان هزينه کنند.
با توجه به مخارج بسيار بالاي زندان قرچک بسياري از زندانيان براي تأمين نيازهاي مالي خود و فرستادن قسمتي از پول به بيرون از زندان، براي خانواده يا نزديکانشان، مشغول کارکردن هستند.
مريم، يکي از زندانيها ميگويد: «جالب است، لباسهايي که خودمان در کارگاه ميدوزيم، ميرود و مارک «حامي» روي آن خورده ميشود و بعد در بوتيک زندان همان را ميآورند به قيمت بالا ميفروشند؛ مثلا براي يک شلوار نخي که بيرون 20 هزار تومان است، اينجا بين 70 تا 90 هزار تومان بايد پول بدهيم. براي بلوزهاي همشکل و يکرنگ، با کيفيت پایینی بوتيک زندان حداقل 58 هزار تومان هزينه میکنيم».
مديرعامل بنياد تعاون و حرفهآموزي زندانيان ميگويد: هماکنون گروه کارخانجات حامي زندانيان در ۳۱ استان و در ۲۹۰ زندان کشور و همچنين در هزارو ۱۰۰ فروشگاه ويژه زندانيان وجود دارد.
بهگفته مديرعامل بنياد تعاون زندانيان کشور «براي توسعه اشتغال زندانيان در کشور ۲۰۰ ميليارد تومان سرمايهگذاري شده و بنياد تعاون زندانيان به دنبال ايجاد اشتغال در داخل زندانها، پيرامون و خارج از زندانهاست تا توليد را با هدف فروش انجام دهد».
مجتمع کشت و صنعت کوثر ساوه يکي از مجتمعهاي بنياد است که در شش سال گذشته سه طرح توسعهاي ترمينال فراوري پسته، ميدان پستهخشککني و سوله درجهبندي و طرح آبياري مکانيزه با تحت پوشش قراردادن ۱۶۰ هکتار از باغات پسته با احداث استخر بزرگ با ظرفيت ۲۰ هزار مترمکعب آب را انجام داده است. همچنين شرکت کشت و صنعت حاميان فدک با اجراي هزارو 500 هکتار آبياري مکانيزه در قالب سه طرح ملي در منطقه فشافويه تهران از «دستاورد»هاي بنياد در شش سال گذشته است.
بهگفته مديرعامل بنياد تعاون زندانيان در حال حاضر به طور کلي در اشتغال مولد و غيرمولد، ۵۰ هزار نفر از زندانيان کشور در کار هستند.
گروه کارخانجات حامي با انعقاد قرارداد با صاحبان صنايع و مشاغل، شهرداريها، شهرکهاي صنعتي، سازمان جهاد کشاورزي و ادارات منابع طبيعي استانها و ساير دستگاهها، زندانيان را در انواع فعاليتهاي توليدي صنعتي، کشاورزي، جنگلکاري، آبخيزداري، خدمات شهري توليد قطعات صنعتي و ساخت محصولات متنوع مشغول به کار ميکند.
جالب است که در آذرماه امسال نيز معاون اجتماعي و پيشگيري از وقوع جرم قوه قضائيه در نامهاي به وزير صنعت، معدن و تجارت از راهاندازي سامانه حامي، از سرمايهگذاري «مشروع» و شروع به کار آن بهطور رسمي خبر داده و خواهان معرفي اين سامانه به فعالان اقتصادي شده است.
_________________________
بیشتر بخوانید
عجیبترین طراحی زندان در تاریخ (+عکس)
بزرگترین زندان شناور در جهان (+عکس)
خطرناکترین و وحشتناکترین زندانهای جهان (+عکس)
____________________________________