عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز – هفتم بهمن ماه- سالروز درگذشت یکی از شاخصترین چهرههای فرهنگی تاریخ معاصر ایران است: مجتبی مینوی، استاد بی بدیل ادبیات و تاریخپژوه و نویسندۀ نامدار ایرانی.
احتمالاً برای مخاطب این پرسش پدید میآید که نویسندۀ این سطور چرا ناگهان، سراغ سالروز درگذشت استاد مجتبی مینوی رفته حال آن که بر این سیاق، به مناسبتهای دیگر و سالگردهای چهره های دیگر هم باید می پرداختم یا تا پایان سال بپردازم.
راز ماجرا این است که نام مجتبی مینوی به یک دلیل دیگر هم در تاریخ معاصر ایران، ثبت شده که جدای کارنامۀ پربارادبی او قابل طرح و بسیار نکتهآموز و قابل تأمل است.
آن نکته هم این است که در سال 1315 برای تحقیق روانه انگلستان شد و در پایان احساس کرد چنانچه بازگردد فضا برای کار او مساعد نیست. از سوی دیگر روز و روزگار بر او دشوار می شد و در تصمیمی شگفت آور گوینده رادیو فارسی و تازه تأسیس شدۀ بی بی سی فارسی شد.
این اتفاق در سال 1319 رخ داد و بدین ترتیب استاد مجتبی مینوی دومین ایرانی بود که صدای او به عنوان گوینده از رادیو بی بی سی شنیده شد. نفر اول «حسن موقر بالیوزی» است که می توان از او به عنوان پایه گذار بخش فارسی بی بی سی یاد کرد.
جالب ترین خبری که «مجتبی مینوی» خوانده و در تاریخ ثبت شده اعلام مرگ جرج ششم پادشاه بریتانیا در متنی است که انگار خود او نوشته و با آیۀ قرآن شروع می شود: « کل نفس ذائقه الموت، هیچ کس را از مرگ، گریزی نیست. چه آن کس که بر خاکستر سیاه نشسته باشد و چه آن کس که بر اریکۀ سلطنت.
همچنان که امروز جرج ششم، پادشاه انگلستان، دیده از جهان فروبست. تا آن زمان که شمّه ای از احوال ایشان به سمعتان برسد صدای ناقوس کلیسای سنت مری را بشنوید.»
جنبش ملی شدن صنعت نفت به رهبری دکتر محمد مصدق که درگرفت اما استاد نامدار ادبیات و تاریخ ایران که طی 9 سال به یک برند در این رسانه تبدیل شده بود دیگر نمیخواست و نمیتوانست در مناقشۀ ایران و انگلستان، صدای طرف مقابل ایران باشد و در سال 1328 همکاری خود با رادیو بیبیسی را قطع کرد و به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و ماند و بود و کار کرد تا سال 1355 خورشیدی که در چنین روزی درگذشت.
مجتبی مینوی زادۀ بهمن هم بود: 19 بهمن 1282 در شهر سامرا. به این خاطر که پدر او عیسی شریعتمداری، طلبه ای بود که در سامره نزد محمدتقی شیرازی تحصیل می کرد و مجتبی نیز تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر انجام داد. در سال ۱۲۹۰ به همراه خانواده به ایران بازگشت و به ادامه تحصیل در مدارس امانت و افتخاریه پرداخت. تحصیلات متوسطه را در دارالفنون گذراند و با برخی شخصیتهای ادبی آینده نظیر صادق هدایت هم درس بود.
در سال ۱۲۹۸ در پی انتصاب پدر به ریاست عدلیه رشت، به همراه خانواده به آن شهر عزیمت کرد.
از سال ۱۲۹۹ به تحصیل در دارالمعلمین پرداخت. در سال ۱۳۰۲ در پی اشتغال پدر در مجلس شورای ملی به تهران بازگشت.
از همان سال در مجلس شورای ملی به عنوان تندنویس به مدت ۲ سال مشغول کار بود.
در همین دوره آموزش زبان پهلوی را نزد پروفسور هرتسفلد آلمانی آغاز کرد. مجتبی مینوی طی سالهای بعد با محمدعلی فروغی و حسن تقیزاده آشنایی یافت.
در سال ۱۳۰۷ به ریاست کتابخانه معارف منصوب شد که بعدتر کتابخانه ملی نام گرفت.
در همین دوره با محمد قزوینی آشنا شد و روش نقد تحقیقی متون را نزد او فراگرفت. در سال ۱۳۰۸ برای اشتغال در دفتر سرپرستی محصلین در سفارت ایران در لندن به انگلستان عزیمت کرد. طی سالهای بعد به تکمیل آموزش زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت و طی دوره اقامت چندساله در اروپا با تعدادی از خاورشناسان بهنام اروپایی آشنایی پیدا کرد.
در سال ۱۳۱۲ به ایران بازگشت و در تهیه و چاپ دورهٔ شاهنامه توسط کتابفروشی بروخیم شرکت کرد و همچنین با محمدعلی فروغی در تهیه خلاصهٔ شاهنامه همکاری داشت.
در سال ۱۳۱۳ در کنگره بینالمللی هزاره فردوسی در تهران حضور داشت و با بسیاری از خاورشناسان اروپایی که به ایران آمده بودند آشنا شد.
در همان سال مجدداً به انگلستان رفت و طی ۱۵ سال بعدی بیشتر در انگلستان اقامت داشت. اقامت طولانی او در این کشور موجب شد که با تعدادی از خاورشناسان سرشناس چون ولادیمیر مینورسکی، دنیسن راس، هارولد بیلی و والتر هنینگ مراوده داشته باشد.
چنان که گفته شد با اوج گرفتن نهضت ملی شدن نفت در سال ۱۳۲۸ او همکاری خود با رادیو بیبیسی را قطع کرد و در پی دعوت به کار از سوی دانشگاه تهران به ایران بازگشت و به تدریس در دانشکده ادبیات پرداخت. از سال ۱۳۳۱ مدتی ریاست تعلیمات عالیه وزارت فرهنگ را داشت. از سال ۱۳۲۹ از طرف دانشگاه تهران مأموریت یافت که طی سفرهایی به ترکیه، ضمن جستوجو در کتابخانههای آن کشور و بررسی کتب خطی فارسی و عربی و ترکی به عکسبرداری و تهیه میکروفیلم از تعدادی از کتب خطی بپردازد.
گزارشی از نتایج علمی این سفرها را در مقالاتی با عنوان «از خزائن ترکیه» در مجله دانشکده ادبیات تهران در سه شماره متوالی در سال ۱۳۳۵ منتشر کرد. طی همین دوران موفق به تهیه میکروفیلم از بیش از هزار نسخهٔ خطی شد که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. از سال ۱۳۳۶ به مدت ۴ سال به سمت رایزن فرهنگی ایران در ترکیه منصوب شد. در همین سال در کنگره بینالمللی خاورشناسان در استانبول حضور یافت.
در همین دوره عضویت در شورای عالی دانشگاهها و شورای عالی سازمان اسناد ملی و عضویت پیوستهٔ فرهنگستان ادب و هنر ایران (از سال ۱۳۵۲) و مشاوره در بنیاد فرهنگ ایران را داشت.
در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در همان سال سرپرستی علمی بنیاد شاهنامه فردوسی را بهعهده گرفت و تا پایان عمر به این کار ادامه داد. استاد مجتبی مینوی سرانجام و پس از یک عمر خدمت به ایران و زبان پارسی در هفتم بهمن 1355 در ۷۳ سالگی درگذشت.
با این همه او ادعایی نداشت و دستخطی از او بر جای مانده که در آن نوشته است: « اگر به اندازۀ بالِ پشه ای، به تمدن و فرهنگ ایران، خدمت کرده باشم، زندگانی من بیهوده نبوده است.»
وز شمار خرد هزاران بیش
یادش گرامی و راهش پر رهرو!