عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دربارۀ ترور سردار شهید قاسم سلیمانی در این 24 ساعت بسیار گفته و نوشته و به جنبههای مختلف آن پرداخته شده است. از این رو قصد تکرار این موارد را ندارم.
جدای شخصیت و کارنامۀ او اما مهمترین وجه متمایز کنندۀ این اتفاق این است که یک مقام عالی رتبۀ نظامی ایران که به دعوت رسمی دولت عراق در آن کشور به سر میبرده به فرمان مستقیم رییس جمهوری آمریکا و با قبول مسؤولیت، ترور شده است. این دیگر جای چون و چرا ندارد.
(دیشب هم دکتر پیروز مجتهدزاده در بی بی سی فارسی با میهمان دیگر که میکوشید سردار سلیمانی را متهم کند پرسش سادهای را در میان نهاد و گفت: این که آمریکا در کشوری دیگر مقام ارشد کشور ثالثی را ترور کند کار درستی است یا نه و آن شخص از پاسخ می گریخت).
توجیه دونالد ترامپ این است که «پیش دستی» کرده و فرمان قتل سردار سلیمانی را به قصد جلوگیری از بروز جنگ صادر کرده است!
پهپاد مدل «MQ-۹ ریپِر» که در عملیات ترور سردار شهید سلیمانی استفاده شد
چهارم این که هیچ گاه عالیترین سطح در آمریکا، در این باره موضع نمی گرفت و مسؤولیت نمی پذیرفت. در حالی که در قبال جنایت سحرگاه 13 دی 1398 در فرودگاه بغداد، شاهد آن هستیم.
چنان که گفته شد اگرچه نسبت دادن ترور به عوامل آمریکا مسبوق به سابقه است اما این انتساب تنها در مواضع ایران بود و نه در رسانه های خارجی.
فردای 8 شهریور 1360 و انفجار دفتر نخست وزیری تیتر روزنامه اطلاعات این بود: «رییس جمهور منتخب ملت و نخست وزیر محبوب، به دست عمال آمریکا شهید شدند». کیهان هم تیتر زد: «رییس جمهور و نخستوزیر به دست عوامل مستقیم آمریکا به شهادت رسیدند» و جمهوری اسلامی هم حادثه هفتم تیر را به آمریکا نسبت داده و تیتر زده بود: «ایادی آمریکا با انفجار بمب، ده ها هم رزم امام، وزیر و نمایندۀ مجلس را شهید کردند.»
بعدها البته محمدرضا کلاهی به عنوان عامل انفجار هفتم تیر (دفتر حزب جمهوری اسلامی) و مسعود کشمیری به عنوان عامل انفجار دفتر نخستوزیری معرفی شدند و هر قدر هم سازمان های متبوع آن دو با آمریکاییها ارتباط داشته باشند خود آمریکایی نبودند.
با این توضیحات است که میتوان گفت این ترور با همه ترورهای گذشته متفاوت است.
هر چند از جهاتی به شهادت آیتالله بهشتی و 72 تن، انفجار نخستوزیری در سال 1360 شبیه است (تغییر فضای سیاسی جامعه و برانگیختن همدلی اجتماعی ورای اختلافات و رقابت ها) یا به شهادت محسن حججی از حیث بُعد احساسی اما به دلیلی که گفته شد با همه موارد قبلی متفاوت و یک نقطه عطف است.
درست است که رییس جمهوری این اقدام را در ردیف کودتای 28 مرداد 1332 و حمله به هواپیمای مسافری در سال 1367 دانسته اما در 28 مرداد هم آمریکاییها مستقیماً پای کار نبودند و کار دست عوامل شعبان جعفری و ملکه اعتضادی و برادران رشیدیان بود و هم تا سال ها زیر بار دخالت نمی رفتند.
پس جدای همۀ جنبههای دیگر آنچه این اتفاق را متمایز و متفاوت میسازد آمریت و عاملیت آمریکا درعالیترین سطح سیاسی است و همین است که عملیات 13 دی در فرودگاه بغداد را به یک گرهگاه یا نقطه عطف یا گرانیگاه تاریخی بدل میکند.
__________________________
بیشتر بخوانید:
از ترور احمدشاه مسعود تا شهادت قاسم سلیمانی: آمریکا چه نقشهای دارد؟!
تلخی اولین ماه زمستان؛ فراق آیتالله و سردار
چرا بوش و اوباما اقدام به ترور سردار سلیمانی نکردند؟
________________________
سطح اهمیت سردار شهید بالاتر از وزیر دفاع و رئیس ستاد بود برای ایران.... و وزیر دفاع و رئیس ستاد کشور آمریکا باید به این موضوع آگاه شوند و بی خودی درخواست پائین آوردن سطح انتقام را نکنند .
بهتر است نظری هم به مایکل دی اندریا و نقش او در ترور سردار و نیز عماد مغنیه و همچنین گسترش ناآرامی های ایران شود... .