عصرایران؛ احسان محمدی- چه رنج آور است که میبینی آدمهایی که زمانی محترم و بزرگ بودند، زحمت کشیدند، عرق ریختند، جان کندند، در حد توان بنایی ساختند، توسط تازه از راه رسیدههایی میخورند. نسل نو بهانهای پیدا میکند، چشم میبندد به گذشته، اصلاً یادشان نمیآید و نمیخواهد بداند و و سنگ میزند و میشکند.
عرصهاش هم فرقی نمیکند، سیاست باشد یا هنر، ورزش باشد یا علم. شبکههای اجتماعی امکان اظهارنظر را به همگان دادهاند، آدمها امکان این را یافتهاند تا حرفشان را بزنند. هر کس با هر درجه از سواد و تحصیلات، بینش و آگاهی از این توانایی برخوردار شده تا نظرش را بگوید. گاهی هم البته فحش و ناسزایی به آن میافزاید!
در این میان قضاوتها صریح و بیپرده شده، آنی و لحظهای. کمتر کسی برای پاسخ دادن، درنگ میکند، صبوری به خرج میدهد، تحقیق میکند. همه میخواهند سریعترین واکنش را در کوتاهترین زمان نشان دهند. اولین باشند. شهوت اولین بودن گاهی به شدت صدمهزاست. مثل کسی که در یک مشاجره لفظی، اولین و سریعترین واکنشش این است که دست به سلاح ببرد!
این روزها در فضای متلاطم جامعه ایرانی، آنقدر دوغ و دوشاب با هم قاطی شده که دشوار میتوان برای نسل تازه از راه رسیدهای که رسانه و شبه رساند دارد و از قدیمیترها نحوه استفاده از آن را بهتر بلد است، توضیح داد با کوبیدن دیگران، با تکهپاره کردن بزرگترها راه پیش رویشان هموار نمیشود. هتاکی و دریدگی لزوماً معادل دفاع از حقیقت و آشکار کردن ریاکاری نیست.
اینکه گمان کنیم با مچگرفتن و بیسواد نشان دادن دیگران ما باسواد به نظر میرسیم خطاست. چند روز بعد یک تازه نفس از راه میرسد و ما را بیسواد نشان میدهد. مسابقه افشاگری و تخریب مثل جنگ است. شما میتوانید شروعکننده آن باشید ولی مشخص نیست گلوله آخر را چه کسی شلیک میکند و آیا زندهاید که تمام شدن جنگ را ببینید؟
وقتی شکستهشدن آدمهای بزرگتر و محترم را میبینم، اشک به چشم آمدنشان یا انزوا و گریختن از عرصه اجتماعی و پنهان بردن به گوشهای که در آن خبری از «اخبار» و رسانه نباشد به این فکر میکنم که شاید آنها هم دارند تاوان کارهای گذشتهشان را میدهند. شاید در روزگار جوانی و شتاب برای قضاوت کردن دیگران، «باد» کاشتند و حالا فصل درو کردن «توفان» است!
هر کس تند برود، زودتر زمین میخورد. در جامعهای که دیدهشدن به هر قیمتی بر همه چیز غلبه کند، انتظار حفظ «احترام» آدمها خوش خیالی است اما یک روز نوبت خودمان و آنها که برایمان عزیز و محترم هستند هم میشود...