عصر ایران؛ سیمین ثقفی ـ تصور کنید وسط یک گفت و گوی آنلاین با یک دوست خارجی باشید که بالاخره پس از ماهها و سالها که تلاش کردهاید به او ثابت کنید ایران آنچه در رسانهها دیده است نیست و امن است و کلی دیدنی برای دیدار و مکاشفه دارد، حالا درست در همین زمان تصمیم گرفته به همراه گروهی از گردشگران هموطنش به ایران بیاید و این سرزمین رمزآلود را تجربه کند. ناگهان اینترنت قطع میشود. فکر میکنی یک مشکل فنی کوتاه است و چندبار گوشیات را روشن و خاموش میکنی و منتظر میشوی تا وصل شوی اما انگار مشکل جدیتر از اینهاست. اینترنت وای فای را امتحان میکنی آن هم قطع است. کمی صبر میکنی. نگران دوست آن طرف خط هم هستی، باز پیگیر میشوی و سرانجام خبردار میشوی که دسترسی دنیای تو به جهان مجازی قطع شدهاست به همین سادگی ... برایت مثل یک شوخی است، یک بهت، یک ناباوری و به دوستی فکر میکنی که همچنان پشت خط انسوی دنیا – لابد او هم با بهت - منتظر است تا خبری ازتو بشنود از تو که در این سرزمین عجیب حتی دیگر امکان فرستادن نامه الکترونیکی هم برایت نیست. دوست دیگری تماس تلفنی میگیرد که تکلیف سفر ماه عسلش در حالیکه هنوز ویزایش را نگرفته چه میشود؟ دفتر مسافرتیاش میگوید سفارتخانه مربوطه نمیتواند در این شرایط خدمات ویزا را که به طور معمول آنلاین است، ارائه دهد و باید منتظر ماند. انگار دنیای سفر هم جدی جدی تعطیل شده است! آژانسها بعد از مدتی حیرانی، کم کم به ارسال نمابر روی آوردهاند. اما خطوط هوایی بینالمللی چه میکنند؟هتلها؟ ارسال پول و البته گردشگران خارجی سرگردان در ایران ؟!
و افکارت همچنان با این چالشها مشغول است که یادت میافتد به یک همایش دعوت شده بودی؛ همایشی برای بررسی "تحول برای سده نو". سدهای که درست 850 روز تا آغاز آن وقت باقی است و باید آن را متفاوت آغاز کرد؛ این رسم ورود به هر سدهای است.
فکر میکنی در شرایطی که حتی نمیتوانی برای یک ساعت آیندهات برنامهریزی کنی و خیلی از امور از حد اختیارات تو خارج است چطور میشود به طرحها و آرزوهایی برای قرنی که از راه میرسد، فکر کرد؟!
با برگزارکنندگان تماس میگیری که آیا در این شرایط همچنان همایش برگزار میشود و خوشبختانه همایش راس ساعت 13.56 دقیقه – آنطور که در پوستر آن تاکید شده - برگزار میشود تا یادآوری باشد به مردمان این سرزمین که مردمانی که ارزش دقایق را بفهمند، اهمیت سده را نیز میفهمند.
با "حول حالنا الی احسن الحال" به استقبال سده نو
همایش "تحول برای سده نو"در روز 29 آبان در محل سالن آمفی تئاتر هتل سیمرغ تهران با همکاری فصلنامه میراث و گردشگری گیلگمش، دفتر ارتباطات و برنامه ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سایت تیوال و هتل سیمرغ برگزار شد.
هرچند به گفته آرش نورآقایی ایدهپرداز این طرح و نخستین سخنران، این همایش زمانی برگزار شد که گویی مرده ریگ ناامیدی همه جا پخش شده اما او تاکید میکند که هدف این است تا از آرزوهایی که در دوران کنونی، تعدادشان از خاطرهها کمتر شده، حرف زد. آرزوهایی که میشود برایشان برنامه ریخت و به هدف تبدیلشان کرد؛ هدفهایی که میتوانند آینده کشور را بسازند. او یادآور میشود "یادمان باشد که در سال 1430 شمسی یعنی حدود سی سال دیگر 35 درصد مردم ما بالای 60 سال خواهند بود یعنی آدمهایی که تعداد خاطراتشان از آرزوهایشان به مراتب بیشتر خواهد شد و ما همچنان هیچ کاری نکردهایم."
او به بهره بردن از دیپلماسی نوروز اشاره میکند و فرصتی که میتوان با آرزوی تغییر حال برای آغاز سده نو اتفاقات بزرگتری را رقم زد. دیپلماسی که میتواند با گسترش روابط با کشورهای فارسی زبان همسایه آغاز شود، ایدهای که وزارت امورخارجه نیز آن را با ارائه ویزاهای گروهی عملی میداند.
وی همچنین اشاره میکند که اکسپوی دوبی در آستانه سده نو، فرصتی 170 روزه به ایران میدهد تا خودرا به خوبی در برابر چشمان 25 میلیون نفر بازدیدکننده بنمایاند، فرصتی که باید با تمام توان برای ایجاد محتوا برای آن اقدام کرد.
اما چراباید از آغاز سده نو صحبت کنیم ؟
بسیاری از کشورها سالهاست که به این فکر میکنند که سده نو را چگونه آغاز کنند. از اینکه برای محیط زیستشان چه برنامهای داشته باشند یا چگونه به فکر سازندگی و عمران کشورشان باشند. برج یا نمادی برای آغاز آن بسازند یا یک سری تصمیمات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بگیرند. اما به گفته نورآقایی "ما حتی باوجود آنکه به زعم تمام مراکز علمی دنیا، دقیقترین تقویم دنیا را داریم ولی از آن حرف نمیزنیم و همچنان از سال 2020 سخن میگوئیم. انگار هیچ چیز در این کشور هویت ندارد و خجالت میکشیم از آن حرف بزنیم! برای همین است که هیچ چیز را نتوانستیم تبدیل به برند بکنیم. آیا با همین تفکر میخواهیم وارد سده نو بشویم؟ و به این هشتاد میلیون ایرانی که میخواهند برای قرن جدیدشان برنامهریزی بکنند بگوئیم هیچ کاری برایش نکردیم؟ اینها چیزایی است که باعث میشود در همین شرایط بگوئیم لازم است این سمینار برگزار بشود و راجع به آن صحبت کنیم."
یا اهل این سرزمین شویم یا آن را ترک کنیم
اما شاید "سیدمحمد بهشتی" با نگاه و شناخت عمیقش از حوزه فرهنگ و میراث کشور یکی از بهترین افرادی باشد که باید در زمینه اندیشهای برای سده نو سخن بگوید. به گفته او مهمترین افسوس این است که سال 1400 بیاید و ما هنوز رویایی نداشته باشیم! رویا را سیاستمداران و اقتصاددانان نمیتوانند تعریف کنند. این فیلسوفها و هنرمندان هستند که میتوانند تعریفی برای رویا داشته باشند اما آنها ساکتند. او تاکید میکند که این رویا باید واقعبینانه و بر تن ایران سازگار باشد. همچون رویاهایی که ژول ورن برای قامت غربیان ساخت و در طول سده گذشته عملی شد.
به گفته ریاست سابق سازمان میراث فرهنگی، ایران بنا به موقعیت جغرافیاییاش، همواره پل ارتباطی میان شرق و غرب عالم بوده و در طول تاریخ هر زمان که این پل ارتباطی باز بوده و امکان تعامل جهانی با شرق و غرب وجود داشته، شاهد رونق فرهنگ و تمدن بوده اما زمانهایی که این تعامل وجود نداشته کشور دچار افول شده است.
اوبا اشاره به حمله مغول به ایران و قطع این پل ارتباطی، میافزاید "شاه عباس کاروانسراهایی میسازد تا باز این تعاملات را با جهان برقرار کند و دل خوش میکند تا با جهان در میدان نقش جهان دیدار کند اما متوجه نیست که این ارتباطات از طریق دریاست نه زمین. آن زمانی تعامل با جهان برقرار است که سعدی از شمال آفریقا گزارش میدهد و ناصرخسرو از مصر نه اینکه در شیراز در ارگ کریمخانی بنشیند و با توریستهای خارجی ملاقات کند!این ملاقات با جهان نیست این ملاقات جهان است با صندوقخانه ما. یعنی چنین غفلتی میشود و این غفلت ادامه پیدا میکند تا جنگهای ایران و روس که با صدای توپهای روس از خواب بیدار میشویم و دچار التهاب و انفعال میشویم."
به باور سید محمد بهشتی، "رفتارهای ما نسبت به جهان یا از روی شیدایی است یا تنفر. ما انگار تبدیل شده ایم به یک سیاهچاله! به عوض تعامل ضد تعامل عمل میکنیم. این یکی از چالشهایی است که قرن چهاردهم را با آن ختم میکنیم.
و چالش دیگری که اتفاقا از همین اغاز قرن جاری یعنی قرن چهاردهم ایجاد شده این است که ما نحوه مواجهه با سرزمینمان را به کیفیتی انجام دادیم که خلاف طبع سرزمینمان بود؛ یعنی زمانی که ما این امکان را پیدا کردیم که آرزوهایمان را با پول نفت به منصه ظهور در بیاوریم و کارهایی بکنیم که اسمش را میگذاریم توسعه. از هفتاد سال پیش طرحهای مصوب ما که درواقع رویاهای ما بوده خلاف طبع سرزمین است. منابع سرزمینمان را خرج کردهایم تا آن را شبیه جای دیگری بکنیم. و حالا این سرزمین به آستانه تحملش رسیده و دارد عنصر مخل خود، یعنی همین ایرانی که از ایرانی بودن خود دور شده را از خود دور میکند. پس از یک طرف تعامل جهانی نداریم و از طرف دیگر سرزمینمان ما را پس میزند."
او با اشاره به اینکه امروزه ده درصد جمعیت ایران به مهمترین مناطق جهان مهاجرت کردهاند، این پدیده را جدید نمیداند و میگوید که این پدیده از اواخر دوره ساسانی تا دوران کنونی چهار بار به شکل خیلی پررنگ اتفاق افتاده که حاصل آن ایجاد یک مدل رفتاری در ایرانیهایی است که به خارج رفتند و همگی حتی آیندگان هم طبق یک مدل رفتار میکنند.
به گفته وی این ده درصد جامعه ایرانی که به مهمترین مناطق جهان رفتهاند، امروزه به عنوان یک سرپل بسیار قوی و مطمین نسبت به جامعه جهانی عمل میکنند چون درست در جاهایی قرار دارند که پل ارتباطی باید فرود میآمده و این مساله این امکان را میدهد که اگر قرار باشد دوباره تعاملات جهانی برگردانده شود و ایران دوباره حالش خوب بشود، از این ظرفیت موجود بتوان بهره برد.
و سیدمحمد بهشتی باز یادآور میشود که اهلیت در جامعه ایران دچار نسیان شده و راه حل این مساله، یاداوری است و گریزناپذیر بودن از این یاداوری. او میگوید:"سرزمین ما دارد ما را در سر یک دوراهی قرار میدهد یا باید این سرزمین را ترک بکنیم یا باید دوباره اهل سرزمینمان بشویم یعنی قرن پانزدهم قرنی است که باید از چنین فرصتی استفاده کنیم و از این رو میتوان گفت که قرن آینده قرن خوبی است برای جامعه ما."
آینده جای خوبی برای زندگی است
اما به نظر میرسد اهل فناوری در مورد آینده و ورود به سده نو خیلی خوشبینتر هستند. "مسعود زمانی" کارشناس در حوزه فناوری، هرچندصحبت از بیشتر از پنج سال آینده را دشوار و بدون دقت میداند اما معتقد است آینده جای خوبی برای زندگی است.
زمانی تاکید میکند بر خلاف آنکه دنیای دیروز براساس الگویی خطی پیش میرفت و تغییرات ممکن بود تاثیرگذاری فراگیری نداشته باشد، دنیای آینده دنیایی با رشد نمایی است که میتواند تمام دنیا را تحت تاثیر قرار دهدو کسانی که نتوانند خود را با تغییرات همسو کنند از میدان خارج میشوند.
وی میگوید برای سده جدید این اتتخاب ماست که ناامید باشیم یا آنکه تغییر ایجاد کنیم. این متخصص فناوری با اشاره به سرعت رشد فناوری، سده نو را با مشخصاتی اینچنین توصیف میکند؛ دنیایی که دنیای کثرت است، مرگ در آن حذف میشود و تغییرات شگرفی در زندگی انسانها پیش میآید، امید به زندگی افزایش مییابد و کودکانی در آن به دنیا میآیند که شاید هرگز نمیرند. رشد میزان سواد جامعه و کاهش هزینه حمل و نقل و ایجاد ابرشهرهایی که در زندگی انسان تاثیر میگذارد در کنار احتمال افزایش هزینه غذا از دیگر پیش بینیهایی است که او از آینده دارد. او همچنین معتقد است به زودی تغییرات شگرفی در فناوری مرتبط با علم پزشکی رخ خواهد داد که منجر به اعتراض پزشکان خواهد شد.
اما هرچقدر که این مرد دنیای فناوری با شور و هیجان از چشم انداز دنیای فناوری سخن میگوید در عین حال باور دارد که فناوری ابزار است نه هدف و برای سده نو باید در لحظه تصمیم گرفت که برای رسیدن به هدف چه چیز بهتر است؟
به اعتقاد مسعود زمانی باید برای آینده رویاپردازی کرد و از آن حرف زد تا بتوان آینده را خلق کرد.
مردم زمین سلام!
"سیاوش صفاریانپور" از دنیای علم و دانش، شرکتکننده دیگری است که در پنل تخصصی تحول برای سده نو از این سده سخن میگوید. او که خود را یک مشاهدهگر و ژورنالیست در حوزه علم میداند، چندان خوشبین به آینده نیست و معتقد است تا زمانی که بین دانستههای ما و رفتاری که جهان پیرامون ما دارد توازنی وجود ندارد، نمیتوان چندان نسبت به آینده امیدوار بود. هرچند که او این خبر خوش را نیز میدهد که در سده پیش رو انسان صدای نخستین نوزادی را که جایی ماورای زمین به دنیا خواهد آمد میشنود. چراکه انسان در سده پیش رو ناگزیر به کوچ از کره زمین است چه برای ماجراجویی و چه به علت تنگ شدن جا و از دست دادن زیستگاه خویش.
او با اشاره به دست یابی به نقشه ژنتیکی بدن انسان در طی یکصد سال گذشته، معتقد است در آینده با ابرانسانهایی روبرو میشویم که الزاما نه به سبب تحول اصلی در ساختار ژنتیکی نامیرا شدند بلکه حاصل تلفیق انسان و ماشین هستند و این در آینده اثرگذار خواهد بود.
همچنین گفته میشود در یکصد سال آینده این احتمال دور از ذهنی نیست که تک جنسیتی در کره زمین حاکم شود.
صفاریانپور به واقعیت دیگری نیز اشاره دارد که آنچه امروز از آینده گفته میشود بسیار نردیکتر است از آنچه آیندهنگران در گذشته به امروز مینگریستند و درواقع آنچه همه چیز را تغییر داده شاهراه ارتباطی مردم جهان یعنی اینترنت است.
او به حمل و نقل نیز به عنوان یکی از عوامل ایجاد تحول در زندگی بشر در سده نو اشاره میکند و آن را نردیکترین اتفاقی که شاهدش خواهیم بود میداند. اتفاقی که از هم اکنون در آستانه رخ دادن است و ترکیبی از حمل و نقل فضایی و هوایی است.
اما این شاهد عینی دنیای علم، نسبت به همراهی ایران با آنچه در دنیا رخ میدهد خوشبین است و میگوید با توجه به یکپارچگی که در کره زمین بوجود میآید بتدریج ما داریم به هم نزدیک و دورتر میشویم.
او باور دارد "انچه در صد سال آینده مهم است، به واحد جدیدی رسیدن است و این درواقع آینده فوقالعاده نزدیکی است که در همین سده جدید در پیش روی ماست و ما باید به زودی در جایی مثل تلویزیون، به جای مردم ایران، به مردم زمین سلام بگوییم! با زبانی مشترک که ارتباط ما را برابر میکند و این درواقع جادوی فنآوری است که میتواند این جهان را برای ما خلق بکند."
صفاریان پور میافزاید که در این راستا باید آماده بود تا همگی خود را شهروندان واحدی به نام سیاره زمین بدانیم. هرچند که او نیز مطمئن نیست تا قبل از این اتفاق آیا با جنگ افزارها همه چیز را از بین بردهایم یا خیر؟
به گفته این کارشناس حوزه دانش، آنچه در طول سده پیش رو برای انسان ایرانی رخ میدهد خیلی غافلگیر کنندهتر از تصورات است.
آیندهای که از ما دریغ میشود
اما شاید بتوان "امیر خراسانی" جامعه شناس را نیز به نوعی ناخوشبین نسبت به تحولات در سده نو دانست وقتی این سوال را مطرح میکند که از کدام "ما" در مقابل آینده و سده نو سخن میگوئیم؟!
او معتقد است به میزانی که فناوری رشد میکند، تحولی در جامعه رخ نمیدهد چرا که تغییر اجتماعی از توزیع منابع به دست میآید نه از رشد فناوری و انتقاد میکند که اهل فن به اشتباه میخواهند تحول فن آورانه را جایگزین تحول اجتماعی کنند که این ابدا امکانپذیر نیست.
او خبر میدهد که روز به روز آینده از قشر بیشتری از مردم دزدیده میشود و سه فرایند را مسبب این مساله میداند: فرآوری زمین و بهره بردن هرکه سرمایه بیشتری دارد از منابع، از دست رفتن بازارهای محلی و شبکه زادگاهی.
آینده ای که از آن اثری نیست
علیاصغر سیدآبادی تنها نماینده دولتی حاضر در این همایش است که با عنوان مشاور وزیر ارشاد اسلامی در امور برنامهریزی مسوولیت مدیریت این پنل تخصصی را بر عهدا دارد. او که از اعضای شرکتکننده میخواهد به این سوالات پاسخ دهند که چه توصیفی میتوان از آینده پیش رو داشت و ما ایرانیها چه رویایی برای ورود به این آینده داریم، خود معتقد است که نگاه به آینده هنوز تبدیل به یک جریان در جامعه ما نشده و هنوز خیلی دشوار است نوشتن از آینده یا فیلم ساختن در مورد آینده.
او تاکید میکند که بخش مربوط به هنر آیندهمان هنوز جریان مهمی نشده و اگر اثار محدودی با موضوع آینده در بین آثار هنرمندان بتوان پیدا کرد، آثاری است که آینده خیلی دور را ندیدهاند.
سده جدید ساخته امروز ماست
شاید فکر کنید آنها که اهل سفرند همیشه خوشبین ترند اما "جواد قارایی" برنامهساز اهل سفر آنقدر در دنیای واقعی پیرامونش در گوشه گوشه وطن غرق شده که ترجیح میدهد به جای فکر به سده نو و آینده، به زمان حال و امروز فکر کند.
او که معتقد است کسی میتواند آینده خوبی بسازد که امیدش را در حال از دست ندهد، میگوید: "سده جدید و آینده زاییده حال امروز است. اگر امروز به هوش نباشیم، اگر امیدوار نباشیم، اگر هوای یکدیگر را نداشته باشیم و اگر دست به دست هم ندهیم، هیچ اتفاقی در آینده نمیافتد!"
قارایی مردم یک کشور را روح آن کشور میداند و تاکید میکند اگر روح کشور حالش خوب نباشد، جسدی از ان کشور میبینید که دیگر ارزشی ندارد.
خیلی پر معنا و جالب بود
بنظرم فناوری به ما تحمیل میشه
مثل همین گوشی و کامپیوتر که برای ما عجیب و غریبه
مخصوصا ک کشور ما فعلا دنده عقب یا ب عبارتی معکوس کشیده و فقط وارد کننده فناوری هستیم