پرفسور فضلالله رضا دانشمند پرآوازۀ ایران و رییس پیشین دانشگاه تهران در 105 سالگی و در اُتاوای کانادا چشم از جهان فروبست.
به گزارش عصر ایران، هر چند پرفسور رضا در خارج از ایران زندگی میکرد اما خوشبختانه ارتباط او با داخل برقرار بود و در آبان 1392 مراسم باشکوهی به مناسبت 100 ساله شدن پرفسور رضا در دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران برگزار شد.
چکیدهای از گزارش آن مراسم ( روایت خبرگزاری دانشجویان ایران) را برای آشنایی بیشتر با یکی از مفاخر نامدار ایران نقل میکنیم:
- سید محمود دعایی، رییس موسسه اطلاعات در سخنرانی خود از «پروفسور رضا» اجازه خواست در این مراسم از یکیدیگر از مفاخر علمی کشور در حوزه فلسفه و علوم انسانی هم یاد کند که سالها پیش به دلایلی از ایران رفته ولی هنوز همه توجهاش به میهن ماست.
وی ادامه داد: «این چهره برجسته علمی برای جراحی قلب خود نیازمند 100 تا 200 هزار دلار بود. در همان زمان ترکیه از او دعوت کرد به عنوان برجستهترین فیلسوف معاصر مرکز و کتابخانهای به نام وی در قونیه تاسیس کند تا استاد میراث معنوی و کتابهای ارزشمند خود را به این کتابخانه اهدا کند و در مقابل چک سفیدی برای وی ارسال شود. ترکها حتی پیشنهاد داده بودند مقبرهای برای استاد در محل آن مرکز تاسیس کنند ولی پاسخ داد من آنچه دارم برای وطنم است و اگر روزی بمیرم آرزویم این است که در وطنم دفن شوم. البته در پاسخ به دعوت آنها به قونیه رفت.» دعایی نام نبرد اما مجری توضیح داد منظور سید حسین نصر است.
سهیل محمودی - شاعر - که اجرای مراسم را برعهده داشت در بخشی از مراسم با گرامیداشت یاد مهندس بازرگان از سالهای دور دانشکده فنی و دانشگاه تهران گفت و ادامه داد: دوره ای که مهندس بازرگان، دکتر سحابی، مهندس عزت الله سحابی و دکتر شیبانی به آیین مسلمانی در این دانشگاه میزیستند، دوره دشواری بوده است. امروز مسلمانی آسان شده ... اما در آن سالها دشوار بود. دلم نیامد از کسانی یاد نکنم که ایمان و آیین و ایران ما با نام آنها گره خورده است.
سهیل محمودی همچینن در بخش دیگری از این مراسم یاد زنده یاد عنایت الله رضا، برادر استاد فضلالله رضا را نیز گرامی داشت.
به گفته مجری مراسم، دو تن از عموهای پروفسور رضا، وزرای عدلیه و مخابرات نهضت جنگل بوده اند.
سخنرانی استاد باستانی پاریزی با شوخطبعی، شعر خوانی و طنزی شیرین همراه بود و استاد در سخنان خود با اشاره به حال و هوای متفاوت دانشکده فنی و دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به بازخوانی شعر طنزی که سالها پیش از وی در مجله توفیق منتشر شده بود، پرداخت.
وی همچنین سن خود را حدود هشتاد سال عنوان کرد و گفت مجری مراسم با بیان این که استاد کمی کم فروشی کرده خاطرنشان کرد: استاد باستانی پاریزی، متولد شب یلدای 1304 هستند و ان شاء الله دو سال دیگر در دانشکده ادبیات یک شب یلدای پاریزی خواهیم داشت.
در پایان نوبت به خود پروفسور رضا رسید و در سخنرانی کوتاه خود با سرزندگی و شوخ طبعی دلانگیزی صحبت کرد. او از جمله با اشاره به تأکیداتی که درباره سن و سال در برخی سخنرانیها شد، گفت: یکی دو نفر از آقایان دربارة تولد من صحبت کردند و گویا میخواستند مرا از جامعه خواستاران جدا کنند.
وی افزود: چند سال پیش که برای سخنرانی در جمع ایرانیان به دانشگاهی رفته بودم استادی در معرفی من گفت سال تولد من مثل سال تولد حافظ نامعلوم است!
استاد همچنین با اشاره به برخی دیدگاههای سخنرانان و در بیان توصیههای خود به جوانان به مدد حافظه و ذوق سرشار خود بارها از گنجینه اشعار پارسی مدد گرفت.
فضلالله رضا (زادهٔ ۱۰ دی ۱۲۹۳ خورشیدی در رشت) مهندس برق، استاد دانشگاه، چهره ماندگار و رئیس اسبق دانشگاه تهران و دومین رییس دانشگاه صنعتی شریف بود (در رژیم پهلوی نام این دانشگاه، آریامهر بود و به جای رییس از اصطلاح "نایبالتولیه" استفاده می شد. نایب التولیه به این خاطر که تولیت با خود شاه بوده). او مدتی سفیر ایران در یونسکو هم بود. عنایتالله رضا از مشاهیر و مفاخر دیگر علمی (۱۳۸۹–۱۲۹۹) برادر کوچک تر او بود.
پرفسور رضا چهره مستقل علمی داشت و شهید مطهری جایی گفته بود در اوایل استخدام در دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بود. ناگاه می بیند اتومبیل مجللی در مقابل او توقف می کند و از او می خواهد سوار شود و درمی یابد او کسی نیست جز رییس دانشگاه تهران.
پس از آن پرفسور رضا دستور میدهد ترتیبی اتخاذ شود که استاد دانشگاه بتواند اتومبیل خوب سوار شود. وقتی گفته میشود مرتضی مطهری مدرک عالی دانشگاهی ندارد و امکان افزایش حقوق به لحاظ اداری نیست، دستور ویژه صادر می کند و یادآور می شود در تراز دکتر زرین کوب - دیگر استاد دانشکده الهیات- رفتار شود. استاد مطهری اندک زمانی پس از آن با اتومبیل بنز دیده شد. عمر ریاست پرفسور رضا البته تنها یک سال بود و ریاست دانشگاه تهران را واگذاشت.
بیشتر در اون کتاب وطن پرستی و عشق به ایرانی رو درک کردم
چرا اینقدر این مفاخر ناشناخته هستن
چرا در صدا و سیما ازشون برنامه ای پخش نمیشه
واقعا صداو سیما ظلم میکنه در حق نه این مفاخر بلکه جوونایی که میتونن از این عزیزان انگیزه بگیرن
صدا و سیما وقتی میخای مستندی بسازی
اینقدر به کراوات مفاخر زل نزن
به علم و معرفتش فکر کن
عرض تسلیت به کشور خارجی که در آن اقامت داشت و به مردمانش خدمت کرد.
خدا رحمتش کنه.
ظاهرا بدنسازی هم کار میکرده.
خدایش لیامرزد بزرگا مردی بود از زمره تیکان
گرچه عرصه سیمرغ نه جولانگاه توست
.....
بعید است از دانشگاههای امروز چنین مفاخری تربیت شود.واقعا اینهایی که در متن گزارش ذکر شده اند از مفاخر ایران هستند.
وز شمار خرد هزاران بیش
از شمار خرد هزاران بیش
خدایش بیامرزاد که در عالی علیین بهشت است.
تا مادر گیتی چو تو فرزند بزاید.
روحش شاد.
که کل ایران بهش افتخار میکرد