صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۹۱۳۶۵
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۸ - ۰۸ مهر ۱۳۹۸ - 30 September 2019

مسأله آموزش و پرورش؛ واماندگی از تعریفِ اکنون، درماندگی از ترسیم فردا (1)

سازمان آموزش و پرورش مملو از وجود کارکنان ساده و «فقط شریف» است و محیط پیرامونی وزرا و مدیران عالی این نهاد، عموماً با کارکنان عادی احاطه شده است.
مرتضی نظری

 بخش نخست: کارمندان ساده به جای استراتژیست های آموزشی

اشاره:
وزیر یا هر جریان و فرایند تحول گرا در آموزش و پرورش زمین گیر می شود چون؛ نظامِ تدبیر در آموزش و پرورش از «استراتژیست های آموزشی و پرورشی» خالی شده، نظام تدبیر و سیاستگذاری در این دستگاه عموماً با کارمندان عادی پر شده، اندیشگاه ها و گروههای راهبردی با آموزش و پرورش فاصله زیادی گرفته اند و همه این ها به ناتوانی و کاهش قدرت آینده نگری و ناتوانی در تعریف امروز و ترسیم فردای نهاد مدرسه انجامیده است. 

در یادداشت حاضر به نقد نظام تدبیر و سیاستگذاری برای آموزش و پرورش پرداخته ام:

هسته سیاستگذاری آموزش و پرورش از حدود یک دهه پیش به این سو به تدریج دچار جایگزینیِ «کارمند ساده» به جای «استراتژیست آموزشی و پرورشی» شده است. سازمان آموزش و پرورش مملو از وجود کارکنان ساده و «فقط شریف» است و محیط پیرامونی وزرا و مدیران عالی این نهاد، عموماً با کارکنان عادی احاطه شده و فاصله اندیشگاه ها، پژوهشکده ها و حلقه های تولید فکر و راهبرد هر روز بیشتر شده است.

هسته سیاستگذار این نهاد از نیروهای دانشگر (Knowledge Worker) خالی شده، دانشگرانی که قدرت تحلیل امروز و ترسیم آینده را داشته باشند. اندک کارشناسان فکور و تحلیلگر موجود در آموزش و پرورش هم امکان حرکت ندارند و در برابر روزمرگی و خلاقیت ستیزی اداری و ستادی، منزوی و سرخورده شده و یا به ناچار در این فرهنگ سازمانی ایستا، هضم شده و یا کنار زده می شوند چون اتمسفر حاکم بر نظام مدیریتی و سازمانی نهاد تعلیم و تربیت کشور ما عموماً کارشناسان مستقل و تحلیلگر را پس می زند و ناخواسته میدان را برای اطاعت محض، تملّق و عافیت طلبی می گشاید.

من تمام این وضعیت را فارغ از دوره های مدیریتی جناح ها «بیرون زدگی» (=Dislocate) توصیف می کنم. گویی ما با وضعیتی مواجه شده ایم که روش ها و فرایندها از جای اصلی و اصولی خود در رفته است.

در دهه های گذشته، نظام برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش به عنوان مرجع حاکمیتی و رسمی تربیت، دچار کژکارکردی و بعضاً بی کارکردی است و این عارضه به علت ناتوانی در شناسایی و تعریف مسأله هست. به طور مشخص قوه عاقله احتمالی درون این سیستم، نمی تواند ترسیمی از شرایط موجود ارائه کند.

نظام تدبیر در آموزش و پرورش، کمتر اثربخش است چون نتوانسته نسبت خود را با دانشگاه، خانواده و رسانه تعریف کند و شبکه ای از روابط مبتنی بر اعتماد، تفاهم و مشارکت با حوزه عمومی بسازد. رویکرد حاکم بر نظام آموزش و پرورش، پاسخگوی نیاز و برآیند واقعیت های جامعه جدید ایران نیست. با گذشت سالیان سال، هنوز نمی توانیم بگوییم در مدارس، دنبال چه هستیم و چه هدفی را دنبال می کنیم.
 
این ناتوانی در ارائه یک صورت بندی واضح و مشخص از آنچه آموزش و پرورش به دنبال آن است، به بحران های آسیب زایی همچون تلف شدن شاداب ترین و مستعدترین دوره عمر سرمایه های کشور و کم بازدهی و بهره وری بسیار پایین آن انجامیده است. دانش آموزان مدارس توانمند نمی شوند و گرفتار رقابت های غیرمفید و مضرّی همچون تست و کنکور شده اند و کار شایسته تربیتی _ تحولی روی شخصیت فرزندان ایران نمی شود. معلمان با بحران کاهش نفوذ و مرجعیت در میان شاگردان خود مواجه شده و احساس رضایت درونی ندارند. خانواده ها نیز متوجه نارسایی سبک آموزشی مدارس فرزندان خود شده اند. 

اتمسفری که آموزش و پرورش را احاطه کرده، برآیند واقعیت ها و نیاز جامعه و محله نیست. نهاد سیاست، بیش از آن که به مدرسه خدمت کند، مدرسه را به خدمت خود می گیرد. این نسبت باید منطقی و متعادل شود. یعنی؛ کار مدرسه، فقط انتقال و بازتولید مجموعه ثابت و غیرقابل تغییری از ارزش ها نباشد بلکه به هنجارها و نیازهای جدید نسل نو و تغییرات فناورانه و نوین هم روی خوش نشان دهد. 

به همین دلایل، افزایش و رشد سهم آموزش و پرورش از بودجه به افزایش رضایتمندی عمومی نینجامیده و "مسأله" همچنان بر جای خود باقیست و بالتبع وقتی در مواجهه با چنین وضعیتی پرسش از مانایی یا میراییِ مدرسه (=مرگِ مدرسه؟) به میان می آوریم، پرسشی بیراه، سطحی و یا از سر جَوزدگی نگفته ایم.

دولت های مستقر _سنتی تا مدرن_ هر کدام در این "از جا در رفتگی"(=Dislocate) آموزش و پرورش از اصول و اهداف معقول، سهیم بوده و همیشه دوزِ دخالتگری آنها در آموزش و پرورش بر موضع حمایتگری شان چیرگی داشته و این نسبت نامتوازن، از دوره ای به دوره ای دیگر با آب و رنگ جدیدی بر نظام آموزشی تکلیف شده است.

ادامه دارد...
ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
این سیستم، ما دهه شصتی ها را نابود کرد....
قباد
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
من محصول سیستم عقب مونده و فکسنی آموزش و پرورش ایران، سیستمی که از روز اول مدرسه ما را با ترس و دلهره و اضطراب آشنا کردن.. تنبیه هایی با چوب و لوله، معلمهای همیشه خشمگین، ناظمهای بدقلق، کوله پشتی های سنگین، عدم تغذیه مناسب، تراشیدن مو، برنامه های نامنظم، خستگی بعد از مدرسه، درس و مشق سنگین و نهایتا مواخذه واسه گرفتن نمره کم شروع شد تا رسید به سالهای آخر و جنس دلهره ها شد از نوعی دیگر.. استرس کنکور، بیخوابی، ترس از آینده و بیکاری و همه این عوامل دست بدست هم دادن تا موجودی که تو این سیستم دلهره آور بزرگ میشه و رشد میکنه موجودی مریض از آب در بیاد... تازه، بگذریم از مابعد کنکور و استرس و فشار کار تو سیستم فوق فاسد اداری مملکتمان که همه بهش اذعان دارید.. امروزه من، فارغ التحصیل دانشگاه مملکت با مدرک فوق، آدمی مضطرب، ترسو و بیکار بار اومدم که بعد از ۳ دهه زندگی هنوز نتونستم راهم رو پیدا کنم... اون بخشی از تقصیراتی که گردن من هست رو بهش اذعان دارم و کتمان هم نمیکنم.. ولی تا اونجا که من خبر دارم مثل من زیاد هستن و این نمیتونه تصادفی یا تقصیر تک تک این جوونها باشه..‌. آموزش و پرورشی که نماد و سکوی پرتاب یک بچه بسمت آینده ای روشن هست رو با سیاسی کاری و ندانم کاری نابود کردن... تقریبا ۴۰ ساله که به فقط به جنبه آموزشی توجه میشه و جنبه پرورشی، که مهمتر از آموزش هست، بهش بی توجهی نشون میدن..
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
بودجه افزایش یافته؟؟؟؟ گرونی سه برابر شده . کدوم بودجه آموزشی به تناسب بیشتر شده؟؟؟؟ لطفا عوامفریبانه حرف نزنید.
رضا
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
واقعاً سیستم آموزش و پرورش ما شرم آور است چه از لحاظ فضاهای آموزشی که هر چه ساختمان قدیمی و کهنه و بدون امکانات و نا ایمن هست متعلق به مدارس دولتی هست و چه از لحاظ سیستم آموزشی که نا عدالتی را در کنکور و آن وضع اسنفاک سهمیه ها و رانتها که اصلاً قابل دفاع نیست . همه چیز را به پول ربط داده اند. اگر مدرسه و سیستم آموزشی خوب می خواهی سر کیسه را شل کن و برو یک مدرسه غیر انتفاعی خوب با کادر آموزشی خوب. اگر می خواهی بهترین رشته و در بهترین دانشگاه قبول بشی سر کیسه را کمی بیشتر شل کن تا آرزوهای فرزندت و خودت برآورده شود. آینده شغلی می خواهی یک رانت و رابطه می تواند کمک کند حتی در دادن خوابگاه برای دانشجوهای دولتی هم آنهایی که ارتباط دارند خوابگاه می گیرند و آن دانشجوهای مظلوم بدون ارتباط و پول در نمازخانه دانشگاهها چند هفته سر میکنند و بعد اگر شانس بیاورند به خوابگاهها خودگردان که پولی هست معرفی میگردند و اگر خانواده ای بی بضاعت باشد معلوم نیست فرزندشان شبها باید کجا بماند. واقعآ و واقعآ شرم آور است.
ناشناس
۰۸:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۹
اصولاً یکی از مشکلات سیستم اجرایی کشور این است که تفکر انتقادی صحیح را بر نمی تابد و افراد دارای تفکر انتقادی که افکارشان منجر به اصلاح سیستم می شود، موثر واقع نمی گردند.البته در این میان افرادی هستند که ظاهراً دارای کار کارشناسی و تفکر انتقادی هستند، اما تحلیل ارایه شده و راهکارهایشان کار آمد نیست.
ایمان توکلی
۲۰:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
واماندگی این وزارت به دلیل وادادگی مدیران فراقانونی و متخلف است.
اختصاص ساعت رسمی به یک طرح فوق برنامه که نه مجوز دارد و نه مصوبه نشان از هرج و مرج گسترده و بی ثباتی در این وزارت دارد.
بعلاوه وزرا به شدت از سوی مافیاهایی قدرت مدیریت می شوند به گونه ای که هرگز مجال اطلاع از تخلفات گسترده نمی یابند.
ناشناس
۱۶:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۸
کاش از همون اول انقلابو تو آموزش و پرورش درست و حسابی میکردیم .
تعداد کاراکترهای مجاز:1200