عصرایران؛ احسان محمدی- رتبه چهاردهم جدول لیگ برتر، تفاضل منفی دو، سه امتیاز از پانزده امتیاز ممکن، هر بازی یک کارت قرمز، شکست در شهرآورد مقابل رقیب سنتی، از دستدادن تکراری امتیاز در ثانیههای پایانی بازی، خطر کسر امتیاز از سوی فیفا، وحشت حذف از لیگ قهرمانان آسیا ... این کابوس هواداران استقلال در بیداری است. آنها با چشم باز چیزهایی میبینند که اصلاً انتظارش را نداشتند.
وقتی استراماچونی به عنوان سرمربی استقلال برگزیده شد، واکنش بخشی از هواداران در شبکههای اجتماعی این بود:«وای! چه خوشتیپه!» اما کمتر کسی پرسید آیا در قرارداد او قید شده که لازم است یک دستیار ایرانی که با فضای فوتبال ایران آشناست کنارش باشد یا نه؟
او دومین مربی ایتالیایی فوتبال ایران بعد از جیوانی می است که اوایل دهه 80 روی نیمکت سایپا مینشست. وقتی که جواد کاظمیان و پژمان جمشیدی و مهدی امیرآبادی ستارههای آیندهدار معرفی میشدند.
پیوستن استراماچونی با حجم زیادی از توقعات همراه بود، کسی که رهبری اینترمیلان را –فارغ از نتایج- بر عهده داشته باید بتواند استقلال را هم به قهرمانی لیگ برساند اما زنجیرهای از اشتباهات و بدشانسیها آنها را مثل تکه سنگی در قعر دریاچه نگهداشته است. هر هفته هواداران امیدوار به پایان این کابوس هستند اما نتیجه نمیگیرند و به مدیرعامل باشگاه حمله میکنند و خواستار رفتن او هستند.
تساوی 2-2 مقابل ذوب آهن در اصفهان که اسکلت فصل پیش و کادر فنیاش را حفظ کرده، قاعدتاً نباید نتیجه بدی باشد اما وقتی تیم دو بار برتری را به فاصله کوتاهی از دست میدهد و گل دوم را در آخرین ثانیهها دریافت میکند، اتفاق آزاردهندهای است. به این نتیجه اخراج سرمربی ایتالیایی به دلیل اعتراض به داور را هم اضافه کنید و بعد لگد مرتضی تبریزی به کلمن آب را هم بیفزایید. معجون تلخ مزهای میشود.
نتایج استقلال تا این لحظه برای برکناری هر مربی ایرانی کفایت میکند اما هنوز استراماچونی اسباب امیدواری استقلالیهاست و آنها معتقدند تیم رو به بهبود میرود و نشانههای آن را میشود دید، این کابوس نتیجه نگرفتن و مصدومیت سریالی بازیکنان هم بالاخره یک جا تمام میشود. بازگشت فرشید اسماعیلی به ترکیب و درخشش او امیدوارکننده است، روزبه چشمی میتواند کمربند شلشده خط دفاعی را محکم کند و سیدحسین حسینی اگر تمرکزش را به دست بیاورد به این راحتی تسلیم هیچ مهاجمی نمیشود.
دیدار مقابل گلریحان البرز در جام حذفی و گلگهر در لیگ میتواند فرصت یک نفس عمیق را به استقلال بدهد. دو بازی که روی کاغذ چندان دشوار به نظر نمیرسند و میتوانند اسباب امیدواری استقلالیها را فراهم آورند. پیروزی همیشه التیامبخش است بخصوص وقتی با گلهای پرتعداد همراه شود اما فوتبال ورزش بدون گارانتی است. این را استراماچونی که تجربه ترک کردن چند تیم را در کارنامهاش دارد بهتر میداند اما آبیها که سخت گل میزنند چرا این همه آسان گل میخورند؟ کافی است یادمان بیاید که در فصل گذشته علیرغم اینکه پرسپولیس فاتح لیگ شد اما بهترین خط دفاع را استقلال با 13 گل خورده داشت. 13 گل در 30 بازی و حالا 6 گل در 5 بازی!
معمولاً کارشناسان تغییر مهرههای دفاعی، ضعف دروازهبان و عوض شدن سبک بازی را در چنین مواردی مقصر میدانند اما نگاهی به بازی استقلال در لحظاتی این تصور را به آدم میدهد که بازیکنان این تیم به بُردن باور ندارند، نوعی سهلانگاری در ضربهزدن به توپ را میشود در بازی این تیم دید و آشفتگی و عدم تمرکز هم مزید بر علت شده است.
کافی است دقیقه پایانی بازی با ذوب آهن را به یاد بیاوریم. اگر ارسلان مطهری کمی سخاوتمندتر بود، با یک پاس در عرض میتوانست زمینهساز گل سوم ذوب آهن شود. باور اینکه شیرازه تیم بزرگی مثل استقلال تنها یک دقیقه پس از گل برتری چنان به هم بریزد که مستعد دریافت دو گل پیاپی شود دشوار است.
اهالی فوتبال معتقدند که استقلال به کورس برمیگردد. به کورس قهرمانی هم برنگردد از این قعرنشینی خودش را بالاتر خواهد کشید اما دلیل حال بد استقلال با وجود خریدهای متعدد، سرمربی نامدار و هوادار وفادار چیست؟ فقط بدشانسی؟
هم من هم شما میدونیم دلیلش چیه ولی نمیتونستی بگی میدونم
مربی خارجی میاد تیم رو قهرمان کنه وگرنه مربی ایرانی هم میتونه سهمیه بگیره !
به این استقلال هیچ امیدی نیست !!!