صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۸۸۳۲۴
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - 11 September 2019

ساده باشی، سرت کلاه می‌رود!

حدود 100 نفر مانده بودند و کم کم به جلوی در رسیدند اما با عذرخواهی میزبان مواجه شدند و به آنها گفته شد که غذا تمام شده است.برخی از آنهایی که مانده بودند زیر لب گفتند اگر می‌دانستیم ما هم همان اول به سمت در خروجی می‌رفتیم.

عصرایران؛ مصطفی داننده- روز عاشورا به یک حسینیه قدیمی در کرج رفتیم که در آن تعزیه‌ای در حال اجرا بود. رسم این حسینه در تاسوعا و عاشورا این است که بعد از پایان تعزیه، به مهمان‌های خود غذا بدهند.

غذا را هم هنگام خروج به عزاداران امام حسین می‌دادند. جمعیت زیاد بود و جلوی در خروج ازدحام شده بود. یکی از مسؤولان حسینیه اعلام کرد که عزیزان روی صندلی‌‎های خود بنشینند و جلوی در ازدحام نکنند که غذا به همه می‌رسد.

برخی با توجه به شخصیت‌شان و صحبت‌های این فرد، روی صندلی‌های خود نشستند تا کمی خلوت شود و بعد از حسینیه خارج شوند و غذا بگیرند.

حدود 100 نفر مانده بودند و کم کم به جلوی در رسیدند اما با عذرخواهی میزبان مواجه شدند و به آنها گفته شد که غذا تمام شده است.

برخی از آنهایی که مانده بودند زیر لب گفتند اگر می‌دانستیم ما هم همان اول به سمت در خروجی می‌رفتیم.

تمام شدن غذا و بی‌کلاه ماندن سر آنهایی که سعی کردند به آرامش فضا کمک کنند به شدت شبیه حال و روز جامعه ایران است.

متاسفانه در جامعه ما هم آنهایی که سعی می‌کنند فضا را شلوغ نکنند، سرشان بی‌کلاه می‌ماند.

آنهایی که وارد بازار ارز، طلا، خانه، ماشین نمی‌شوند، تنها با کاهش ارزش پول خود مواجه می‌شوند و لقب ساده و بی‌عرضه می‌گیرند.

پدری بعد از اینکه  پسر دست خالی برگشت، گفت:« بی‌عرضه! باز  ادای آدم خوب‌ها را درآوردی؟» پسر بی‌عرضه نبود. او تنها می‌خواست شلوغ نکند تا کسانی که  خدمات می‌دادند در آرامش کار خود را انجام دهند؛ اما از طرف خانواده خود متهم به بی عرضگی شد.

برخی از فرزندان، پدران خود را به خاطر زندگی سالمی که داشته‌اند، محکوم می‌کنند و عقب ماندگی خود را گردن آنها می‌اندازند: "پدرم اگر عرضه داشت الان وضع زندگی ما اینگونه نبود!".

منظور از با عرضه بودن چیست؟ شاید آنها انتظار دارند وقتی قیمت دلار به آسمان رسیده بود، پدرشان دلار خرید و فروش می‌کردند. یا ماشین ثبت نام می‌کردند و بعد دو برابر قیمت در بازار می‌فروختند. یا وقتی قیمت کالاها رو به افزایش بود، انبار خانه را پر از رب، پوشک و گوشت می‌کردند.

با عرضه، به معنای زرنگی است. زرنگ نباشید، سرتان کلاه می‌رود. به نظر می‌رسد بخشی از مردم وجدان خود را پای یک خانه خوب در شمال شهر و ماشین آخرین مدل و پول بیشتر قربانی کرده‌اند.

این سبک زندگی کم کم باعث می‌شود تعداد آدم‌های خوب و با وجدان در کشور کم شود. چون آنها هم مجبور هستند برای ساختن زندگی خود، چشم خود را بر روی وجدان ببندند و آجر روی آجر بگذارند.

این جامعه به سرعت تبدیل به یک جامعه بی‌تفاوت می‌شود که تنها و تنها پول برایش مهم است. هیچ مسئله اجتماعی و یا حتی بحران‌های خانوادگی نمی‌تواند آنها را تکان دهد.

بیایید اجازه ندهیم انسان خوب بودن، به حاشیه برود و انسان‌های خوب برای خوب بودن مجبور به  شنیدن سرکوفت باشند و آنهایی که به قول خودشان زرنگ هستند، تشویق شوند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۹۲
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
۱۵:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
اگر چه مقاله ای است که به درستی وضعیت تاسف بار جامعه مارا تحلیل میکند ولی متاسفانه مثل عمده مقالات انتقادی برای وضعیت فلاکت بار ما هیچ راه حلی ارائه نمی دهد یا جرات نمیکند بدهد.
قاسم
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
تقصیر برگزار کنندگان مراسم است که دم درب خروجی غذا می دهند. ابتدا بایست تعداد مردم را برآورد می کردند . یا اینکه اول به نشسته ها غذا بدهند
ایران زیبا
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
حالا تو صف نذری سرم کلاه بره مهم نیست متاسفانه تو هر مسیله ای تو ایران اگه دغل نباشی سرت قطعا کلاه میره به خدا من خودم موندم باید وجدانمو زیر پا له کنم تا به حقم برسم یا بزارم سرم کلاه بره دقیقا عین فیلم هیولا شدم
خويي
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
متاسفانه نام حقه بازي را ميگذارند زرنگي
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
به نوشتن و ننوشتن نویسنده نیست، در همه‌ی محافل خصوصی و خانوادگی، کاری، مذهبی و ... این دسته آذم‌ها را زرنگ می‌خوانند واژه‌ها معنی‌شان عوض شده و شاید بهتر است گفت ارزش ضد ارزش شده و ضد ارز ارزش شده است.
عبدالله
۱۱:۵۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
زندگی شرافتمندانه در این کشور هزینه زیادی دارد و زندگی مفت خورانه متاسفانه نه تنها هزینه پایین تری دارد که تبدیل به ارزش شده است
اول باید قبول کنیم ما خوب نیستیم و بعد به دنبال این باشیم که خوب بشویم
ناشناس
۱۱:۵۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
کاش اشاره ای هم به عامل اصلی می کردید؟ کاش به راه حل هم اشاره ای می کردید. بگذریم از اینکه بر اساس سابقه ی شما که فقط بخش احساسی ماجرا را پررنگ می کنید و معمولا" از عقلانیت خبری نیست انتظار زیادی است.
ناشناس
۱۱:۵۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
نوشته اید: «بخشی از مردم وجدان خود را جلوی خانه خوب در شمال شهر و ماشین آخرین مدل و پول بیشتر قربانی کرده‌اند» ... به نظر من جامعه به سمتی رفته که بخشی از مردم نه برای خانه شمال شهر و ماشین آخرین مدل که برای برای داشتن حداقل های زندگی، وجدانشان را قربانی می کنند.
ناشناس
۱۱:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
زیر همین مطلب شما پر از آگهی خرید ب ام و سری 7 است، شما هی همه جا رو پر از آبنبات و شکلات کنی بعد به هانسل و گرتل بگی نخور؟
علی
۱۱:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
من ترجیح می‌دم بی‌عرضه باشم تا حق دیگران رو بخورم
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
منم
عبدل
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
دست مریزاد واقعا عالی بود بخدا که این شرح حال خودم و خیلی امثال من هیچ وقت هم نفهمیدم من ساده و احمقم یا اونها خیلی زرنگ همیشه هم از این وضعیت جامعه تاسف میخورم
عبدل
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
دست مریزاد واقعا عالی بود بخدا که این شرح حال خودم و خیلی امثال من هیچ وقت هم نفهمیدم من ساده و احمقم یا اونها خیلی زرنگ همیشه هم از این وضعیت جامعه تاسف میخورم
ناشناس
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۲۰
من و چندتا از دوستام اتفاقا آدم خوبي نبوديم ولي بازهم غذا بهمان نرسيد
تعداد کاراکترهای مجاز:1200