عصر ایران ؛ کاوه معینفر - شب گذشته هیأت انتخاب نماینده سینمای ایران به مراسم اسکار، فیلم مستند «در جستجوی فریده» به کارگردانی آزاده موسوی و کوروش عطایی را به عنوان نماینده سینمای ایران برای معرفی به اسکار ۲۰۲۰ انتخاب کرد.
از همان لحظه انتشار خبر بحث و گفتگو در میان موافقان و مخالفان بالا گرفت، فارغ از اینکه برای اولین بار است یک فیلم مستند به عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شده است به دلیل تنوع بالا فیلمهای سینمایی در سال گذشته، گویا امسال از هر سال تعداد کاندیداهای احتمالی بیشتر بود.
امسال حداقل 4 فیلم به عنوان کاندیداهای اصلی معرفی به اسکار وجود داشت: «متری شیش و نیم» ، «قصر شیرین» ، «شبی که ماه کامل شد» و «سرخپوست».
طبق قوانین آکادمی اسکار، فیلمهایی می توانند در بخش بهترین فیلم خارجی اسکار پذیرفته شده و رقابت کنند که پیش از سی ام سپتامبر (8 مهرماه) در کشور معرفی کننده به اسکار، حداقل یک هفته نمایش عمومی داشته باشد.
هیأت انتخاب: فرشته طائرپور (تهیهکننده)، فاطمه معتمدآریا (بازیگر)، ابوالحسن داودی (کارگردان)، تورج منصوری (فیلمبردار)، رسول صدرعاملی (کارگردان)، امیر اثباتی (طراح صحنه)، مرتضی رزاق کریمی (تهیهکننده) و مهرزاد دانش (منتقد)، رائد فریدزاده (معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی به عنوان عضو حقوقی)
هر 4 فیلم فوق در سینماهای داخل کشور اکران شدهاند و طبیعتا همگی شرایط لازم برای حضور در اسکار را دارند. با توجه به حضور در جشنوارههای بین المللی میتوان گفت رقابت اصلی امسال بین 2 فیلم «متری شیش و نیم» و «قصر شیرین» است.
در مورد فیلمهای «شبی که ماه کامل شد» و «سرخپوست» تا به حال در جشنواره بین المللی معتبری پذیرفته نشدهاند و یا خبری از حضور در آینده آنها منتشر نشده است اما فیلم «قصر شیرین» در جشنواره شانگهایی جایزه بهترین فیلم را بدست آورده و فیلم «متری شیش و نیم» هم در بخش افقهای جشنواره ونیز حضور دارد که از 6 شهریور شروع خواهد شد. (البته قابل ذکر است در نگاه اهالی سینمایی جهان همین حضور «متری شیش و نیم» در جشنواره ونیز اعتبار بیشتری از جایزه جشنواره شانگهایی «قصر شیرین» دارد.)
بنابر این گمانه زنیها بر رقابت بین 2 فیلم «متری شیش و نیم» و «قصر شیرین» بود و همگان فکر میکردند که یکی از این 2 فیلم انتخاب خواهد شد، اما اتفاق به گونه دیگری رقم خورد.
نکتهای که مطرح است شاید هیئت انتخاب به دلیل دوری از التهابات چند قطبی شدن فضا که قطعا انتخاب هر فیلم سینمایی از میان گزینههای ذکر شده اعتراض گروههای دیگری را به دنبال خود میآورد، دست به چنین کاری زده است. انتخابی غیرمتعارف و عجیب که باعث شد همه گزینهها در برابر آن خود را در یک موقعیت برابر ببینند.
همین انتخاب واکنش نوید محمدزاده بازیگر فیلم «متری شیش و نیم» را در پی داشت و در اینستاگرامش نوشت:
«هر سال اواخر شهریور نماینده سینمای ایران به اسکار اعلام میشد، علت این عجله در انتخاب چی بود؟ «درجستوی فریده» نماینده سینمای ایران در اسکار؟ فیلم خوبیه، درست ولی براساس کدوم موفقیت بینالمللی؟ نمیتونستین تا بعد از جشنواره ونیز صبر کنید؟»
شاید اگر فیلم در جشنواره ونیز موفقیتی به دست میآورد و جایزهای میگرفت دیگر انتخاب آن برای معرفی به اسکار قطعی به نظر میرسید و هیئت انتخاب برای فرار از قرار گرفتن در چنین موقعیتی زودتر از جشنواره ونیز تکلیف را روشن کرد.
حامد بهداد بازیگر فیلم سینمایی «قصر شیرین» هم در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«ضمن تبریک و آرزوی موفقیت به عوامل سازنده فیلم مستند «در جستجوی فریده» برای معرفی بهعنوان نماینده سینمایی، به مراسم اسکار ۲۰۲۰، با توجه به شکل غیرمعمول تشکیل کمیته انتخاب، برخلاف روال دورههای قبلی و شایعات و ابهامات موجود، درباره نحوه انتخاب نماینده سینمایی ایران و نظر به سیاست شفافسازی ریاست سازمان سینمایی، درخواست انتشار جزییات و شرح مذاکرات دو جلسه اخیر هیات انتخاب نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۰ را داریم!»
برخلاف سایر جوایز اسکار، جایزه «بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان» به شخصی خاص اعطاء نمیشود و گرچه کارگردان اثر آن را دریافت میکند اما در واقع جایزه به طور کل متعلق به کشور فرستانده فیلم به آکادمی محسوب میشود. بنابراین باید بر اساس شناخت از زمین بازی رقابت اسکار و مصلحت ملی بالاترین شانس را با آن فیلم داشته باشیم.
فارغ از هر گونه جناح بندي و با نگاهي واقعبينانه بايد گفت، مهمترين قضيهاي که بايد مد نظر داشته باشيم اين است که فيلم انتخاب شده براي معرفي به اسکار چه پشتوانه بينالمللي دارد؟ يعني چه کمپاني پخش فيلم در آمريکا را بر عهده دارد؟
زيرا که قدرت و اعتبار کمپاني پخش کننده و ايجاد کمپين تبليغاتي براي معرفي فيلم از نکات مهم اين ماجراست.
چهبسا اگر کمپاني آمازون پخش آمريکاي شمالي فيلم "فروشنده" فرهادي را در اختيار نداشت، شايد سرنوشت اسکار دوم در کارنامه ايران به گونهاي ديگر رقم ميخورد.
مطرح شدن فيلم در فضاي رسانههاي آمريکا، نظر منتقدان و مخاطبان و امکان نمايش آن در آمريکا همگي در اين روند نقش دارد و طبيعتا شانس فيلمي که در آمريکا پخش شده باشد (به مدد کمپاني که اين قدرت را دارد) بيشتر از فيلمي است که چنين تمهيداتي را در اختيار ندارد و فقط نسخه بلوري آن در اختيار داوران اعضاي آکادمي است که شايد حتي آن را نبينند.
تا به حال هیچکدام از فیلمهای فوق اشارهای به وجود پخش کنندهای در آمریکا نکردهاند و میتوان گفت هر کدام از این فیلمها تا پخش کننده قوی در آمریکا نداشته باشد شانس موفقیت ندارد.
هر 4 فیلم داستانی ذکر شده و فیلم انتخابی هیئت انتخاب از این عامل تاثیرگذار بی بهرهاند.
از طرف دیگر، امید است که این انتخاب به دلایل مصلحت اندیشیهای سیاسی صورت نگرفته باشد.
مگه میشه تو ایران کاری توسط حکومت انجام بشه و مصلحت اندیشی های سیاسی و حفظ ظواهر توش دخیل نباشه؟