ما خبرنگار جماعت اصولا پنجشنبه ها را تعطیل هستیم. تب غروب جمعه را پنجشنبه شب ها می گیریم.
به گزارش صدای دیپلماسی، پنجشنبه شبی از سر بی حوصلگی و شاید خستگی ناشی از یک بیکاری روزانه، شبکه های ماهواره ای داخلی و خارجی را طبق روال بالا و پایین میکردم که چشمم به تصاویری افتاد که در آن یک گروه موسیقی داشتند هنرنمایی می کردند.
هنرنمایی آن گروه جنوبی چشمم را گرفت. در این آشفته بازار موسیقی ،آن اجرا توانست مجابم کند تا بنشینم و تا پایان برنامه را ببینم.
فکر می کردم این برنامه قطعا نمی تواند یک برنامه از سیمای جمهوری اسلامی ایران باشد اما بلافاصله پس از اجرای اول گروه موسیقی صدای فرزاد خلیفه که از دوستان قدیمی من است را از پشت صحنه شناختم. و بعد تصویر او را هم نشان دادند زیر عنوان او تایتل خورده بود تهیه کننده و مجری – کارشناس.
فکر میکردم مهاجرت کرده که گوشه سمت چپ تلویزیون دیدم این برنامه مربوط میشود به شبکه جهانی جام جم. با فرزاد خلیفه تماس گرفتم گلهمند هم شد که رفیق جان حالا چرا؟. گفتم عذر تقصیر دارم نمیدانستم .سرم شلوغ است و وضعیت ما خبرنگاران را که می دانی .
گفتگویی را ترتیب دادم که اینگونه از آب درآمد که در پایین تر می بینید.نمی دانم حاصل کار برای مخاطبی که در بمباران بی پایان خبرهای بد و نا امید کننده گرفتار شده تا چه حد دندان گیر شده.هرچه هست همین است.
*چه شد چنین برنامهای را در شبکه جام جم قبول کردی ؟
-ابتدا سلامم را بپذیر عزیز دل و سپاسگزارم از مهربانی که تو باشی که نظر ها و ایده هایش را به واسطه سالها شنیدن موسیقی صحیح بسیار قبول دارم و شکر از اینکه بالاخره نوبت به ما هم رسید تا با هزار الحاح صدایمان را به گوش دیگران برسانیم. برنامه باهمستان موسیقی ماه هاست که در آنتن جام جم وجود دارد و اساسا هفت شب برنامه است با موضوعات مختلف ، مثل باهمستان بانوان، باهمستان ورزشی، باهمستان سینمایی و.. و یکی هم با همستان موسیقی که از مهرماه سال گذشته سمت سردبیری آن و از ابتدای این سال عنوان تهیه کنندگی و کارشناس – مجری بودن آن به من سپرده شد.
روز اولی که وارد این برنامه شدم فهمیدم که میزان برآورد و منابع مالی این برنامه اساساً صفر است یعنی خود گروه تهیه می بایست هزینههای تولید را تقبل کند. این مطلب قدری با استراتژی فرهنگ سازی در موسیقی برای من غیر قابل هضم است چون ما موسیقی را امری فرهنگساز میدانیم. اساساً نگرش اسلام و این همه توجه این دین مبین بر موسیقی به خاطر تأثیرگذار بودن آن است. در همان ابتدای کار دستم آمد که گروه های قبلی تولید، تمام منافع و درآمد خودشان را که حق شان هم است از هنرمندانی میگیرند که فاصله بین کاستی هنرشان تا هنرمندی هنرمندان درجه یک را با منابع مختصری از پول جبران و با دیده شدن از قاب جادویی سیما و استفاده از مدیای بعد از پخش زنده در شبکه های اجتماعی مبنی بر “از ما دعوت شد” جبران میکنند. بدین گونه که کارهایشان از شبکه پخش می شود و گروه تهیه هم راضی از اینکه بالاخره برنامه بر روی آنتن تلویزیون می رود، ایرادی نمی بیند که به این گروه از افراد جایی در برنامه اختصاص بدهد.
*این مگر مشکلی ایجاد میکند؟چه ایرادی دارد؟
-ایراد دارد برادر.این مساله قدری با تجربه چندین ساله من در هنر موسیقی و شعر و برنامه سازی منافات دارد دلیل آن هم این است آنهایی که در موسیقی حرفی برای گفتن دارند هیچ گاه برای ارائه هنرشان پولی نمی پردازند چه سیر باشند و چه گرسنه.
*بالاخره هر کاری باید جایی دیده شود و هر دیده شدنی هم بهایی دارد.
-کاملا صحیح است اما اگر دیده شدن یک برنامه تلویزیونی در قامت سیمای جمهوری اسلامی ایران آن هم پخش بین المللی آن ،وابسته باشد به پرداخت اعداد نه چندان دندان گیر مشارکت کنندگان چه؟آیا به نظر شما جای اسپانسر و رسانه عوض نشده است؟این مساله همان روزاول من را به فکر فرو برد که از نظر من اساساً راهبرد و نحله ی اولیه ی طرح این برنامه دچار مشکل بوده است .
*چرا؟
-به خاطر اینکه من فکر میکنم مدیران آن زمان شبکه احساس میکردند که مقدار زیادی هنرمند پشت در منتظرند تا ما فضایی ایجاد کنیم که در آن فضا بتوانیم سازهای موسیقی را نشان بدهیم و هنرمندان با شتاب برای نشان دادن سازشان به صحنه بیایند و بابت آن برنامه ما را حمایت مالی هم بکنند اما در عمل این اتفاق نیفتاد. دلیل هم دارد و دلیل آن هم این است که سازنده یا نوازنده یا خواننده یک اثر موسیقی، همیشه ساز ، هنر و صدای خویش را با خود به همراه دارد؛ چه بسا بسیاری روزها حتی خسته شده از زدن و خواندن.ملت هم که به وفور آثار بسی متنوع تر در شبکه های اجتماعی و رسانه های خارجی میبینند. حال اینکه هنرمندی،هنرش را از قاب تلویزیون با محدودیت های فراوان به نمایش بگذارد و منبع تامین مالی برنامه هم باشد قدری برای من غیر قابل قبول بود. من از همان روز اول فهمیدم بودم که یا باید برای هنر این مملکت کاری کرد و یا اینکه باید شیوه کاسبکارانه در پیش گرفت. شیوه کاسبکارانه کار من نبود من این را بلد نیستم چون اساساً اگر بر این بود که شغل خانوادگی ما شغل بسیار پردرآمدی است در نتیجه سیاست برنامه را کلا تغییر دادم.
*چه سیاستی در پیش گرفتی؟
-گوش و احساس من به من می گوید موسیقی در اکثر مواقع هر چیزی که هست ،آن چیزی نیست که در حال حاضر ما از پخش کننده های مختلف در کوشی تلفن همراه و منزل و اتومبیل می شنویم .یک راز به شما می گویم و آن این است که اصل اصیل هنر موسیقی ایرانی ،هنری است مکتوم و مخفی .
* چه چیزی مکتوم و مخفی مانده است؟
-آن عنصری که کمتر بدان پرداخته شده نغماتیست که از دید دیگران مخفی مانده و هیچ گاه کسی به آنها نگاه قابل توجهی نیانداخته است .به عنوان مثال در شروع، ما بررسی موسیقی نواحی مثل آذربایجان، سیستان و بلوچستان ،موسیقی مقامی کردستان ،ناحیه خلیج فارس، لرستان و… را پیگیری کردیم. این امر دو نکته خیلی مهم با خود داشت اول اینکه توجه مخاطب را به بخشهای مختلفی از الحان و نغمات در داخل موسیقی فارسی و ایرانی و تعدد اقوام جلب می کرد و دوم اینکه ما را از شعارزدگی مبتنی بر موسیقی پاپ و جنتلمن هایی که دارند روز به روز زیاد می شوند دور کرد. در این میان هنرمندانی که استعداد های شگرفی داشتند ولی نمی توانستند بهای کار خویش را بپردازند هم از حمایت برنامه بیبهره نبود و کشف آنها جز در کنکاش در موسیقی محلی و قومی و قبیله ای ما میسر نبود.
* خوب منابع مالی برنامه را کجا تامین می کنی؟
-خدا بزرگ است از شما قرض می گیریم!
*هیچ حمایتی نمی شود؟
-از کجا؟
*مثلا از صدا و سیما؟
-خیر من از اول می دانستم طرح مشارکتی است و با این تفاسیر امضایش کردم.
*خب این رشد محتوایی آیا پاداشی در پی ندارد؟
-پاداش را که نمی شود به زور گرفت برادر من! در نهایت در اصل قضیه فرقی نمی کند.
*عجب! خب دلسرد نمی شوید؟
-دلسرد؟نه دلگرم هم می شوم.
* چرا این همه سال کار نکرده بودید چون من برنامه شما را دیدم و مباحثی در آن مطرح می شد که تاکنون در مورد آن بحث نشده است. مثل نرم افزار ها ،کیکس و مستر،صدابرداری،ارکستراسیون و…، نغمه ها و ،دستگاهها .بعدها که پیگیری کردم دیدم شما دوشب عزاداری امام جواد و امام محمد باقر علیه السلام که اساساً بحث موسیقی از خطوط قرمز پر رنگ سازمان صدا و سیما در آن شب ها محسوب میشود اقدام به برنامه سازی کردید و اساساً محتوای آن دو بسیار قابل تامل و دوست داشتنی بود این فکر از کجا آمد؟تا حالا کجا بودی رفیق جان؟
-راستش را بخواهید سکوت واژه سیاسی هاست. برای ما هنری/فرهنگی ها ،واژه آلوده به کار می برند. لاید من هم آلوده شده بودم. ببینید من عکسی به شما ارائه می کنم که لطفاً خواهش می کنم بگنجانید در هر کجای این گفتگو که منتشر می کنید .من مشابه این برنامه را در سال ۷۹ در مرکز زنجان ساختم به نام گوشه دقیقا عین همین برنامه شاید کمی هم غنی تر. سپس بعد از این همه سال دوباره اقبال رجوع کرد و برنامه مشابه با آن را دارم الان می سازم .در حال حاضر قاطبه برنامه های موسیقی را دو عنصر تشکیل داده، یا خواننده محور است یا اسپانسر محور که این دو مانند ماجرای مرغ و تخم مرغ است که اسپانسر خواننده میآورد و خواننده اسپانسر خب من این علوم را فرا نگرفتم من هیچ گاه اسپانسر و خواننده مطرحی نبودم. من همیشه یک برنامه ساز بودم که هیچ وقت اصول بازاریابی را نیاموختم .
گاهی حتی هنر خودم را نتوانستم به قیمت مناسبی به کسی بفروشم و اگر کسی هم آن را خریدار شده ،تعداد معدودی بوده اند که شنیده و از روی آن رد شداند. یا کارهای تلویزیونی که ساخته ام.آن روز داشتم هاردهایم را نگاه می کردم دیدم بیش از چند ترابایت کار برای سازمان صدا و سیما وجاهای دیگر تولید کرده ام که محصولش یک منزل مسکونی هم نشده .همانجا فهمیدم که خب، درست کار کردم چون اساساً کار هنر منتج به منزل ،ماشین، دفتر و یا زندگانی آنچانی نمی شود و هر کسی که برای رفاه وارد این عرصه می شود اشتباه می آید. هنر موسیقی در دست دو دسته از افراد است یا هنرمندان موسیقی هستند یا موسیقی چی هستند و نوع دوم است که همیشه در چشم است ،دیده می شود و پولهای کلان به دست می آورد . دسته سومی هم وجود دارد که جزو نوابغ هستند یعنی ما هم هنرشان را دوست داریم و هم بابت هنرشان پول میپردازیم اما این دسته در کشور ما بسیار کم شمارند.
*آقای خلیفه چطور اجازه دادند که شما ساز موسیقی پخش کنید ؟ شما این عمل را انجام دادید یا سازمان؟
-خیر.این از عهده ما خارج است. سازمان صدا و سیما این اختیار را دارد.آن ها اعتماد کردند و ما هم سعی کردیم که اعتمادشان را با بهترین بهرهبرداری پاسخ دهیم. ببینید دعوت کردن از یک گروه پاپ بسیار کار پر دردسری است. اساساً صدابرداری کار پر مشغلهای است. آن هم در استودیویی در داخل سازمان با آن همه مسئله. چه بسا شبهایی شده که تا ساعت دو نیمه شب بنده به عنوان سردبیر یا کارگردان و تهیهکننده ،میکسر حمل و نقل کردم آنهم ادوات سنگین صدابرداری.
*شما تا کنون مهمان معروفی در برنامهتان دعوت کردهاید چون من چیزی ندیدم؟
-مهمان معروف اگر منظورتان خوانندگان معروف هستند که خیر ما با آنها کاری نداریم ماشاالله شبکه های مجازی وجود دارند کنسرت های خارج از کشورشان را دارند مردم آنها را دنبال میکنند و رسانهها اخبار آنها را منعکس میکنند و…. ما صحبتمان بر روی موسیقی بدنه و موسیقی نواحی و آیینی خودمان است و جالب است بدانید گاهی گروه هایی می آیند و کارهایی را انجام می دهند که شما اگر همین اثر را در ذیل محصولی از یک کشور غربی بشنوید آن را به عنوان یک شاهکار محسوب می کنید. به عنوان مثال گروهی آمدند و یک کار دونوازی با ترومپت را انجام دادند .دو جوان اصفهانی که نه نامی داشتند و نه نشانی. واقعا برای من دوست داشتنی بود به خاطر اینکه به گونهای ربع پرده ها را روی ترومپ با سرعت بالا در می آوردند که معلوم بود تمرین زیادی داشته اند.
این را به شما بگویم صدا فروشی نمیشود کرد گاهی وقتها صدا فروشی به یک بیانیه سیاسی میماند که سرتاپا دروغ است خیلی از بیانیه های پاپ که این روزها ارائه میشود از سرتاپا دروغ است. اگر آنقدر عشق میان زن و مرد و دختر ها و پسر ها وجود دارد و در مورد آن ها کار ساخته می شود چرا اینقدر آمار طلاق بالاست ؟برایتان مثالی می زنم .نزدیک به ۵۰۰ شعر مجوز گرفته از وزارت ارشاد طبق آمار رسمی خود وزارتخانه از آغاز سال ۹۸ تا حالا صادر شده. بیش از سیصد و اندی از کارها ،تحت عنوان اجتماعی فرهنگی عنوان بندی شده اند .شعر را که نگاه می کنید دقیقا محتوا عاشقانه است و مفاهیم عجیبی را در آن می بینید. ما ایرادی نمی دانیم کسی به عشقی به معشوقی به همسرش حرف زیبایی بگوید. مسئله ما این است که سوژه در ترانه گمشده است .یک خبر به شما بدهم از درون آن هایی که جامعه موسیقی را دگرگون می کنند ،یعنی سلایق شان را به اجتماع تحمیل ویابه واسطه تمتع تحمیل میکند. یک نفرشان به من می گفت “ببین من روی خواننده ای سرمایه گذاری می کنم که دخترم میگه بابا این خوشگله”.
*حیرت انگیز است…با این حال ادامه می دهید این برنامه را؟
-در حال حاضر جناب آقای مهندس اشناب به شبکه تهران تشریف برده اند به عنوان مدیر و جناب آقای دکتر ملکی ریاست شبکه جهانی جام جم را عهده دار شده اند.از طرح ها و افکار برنامه سازی ایشان فعلا بی خبریم اما من شخصا ،حتما،شاید بستر و رسانه و طرح را عوض کنم اما برنامه سازی راجع به موسیقی را ولو در فضای مجازی ادامه خواهم داد
*راستی از کارهای خودتان چه خبر؟
چه در فیلم چه در شعر چه در موسیقی به زودی.
*انشاالله.ما منتظریم.بجنبید.
انشالله.