صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۸۱۰۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۳ - ۰۴ فروردين ۱۳۸۸ - 24 March 2009

مروري بر پرونده هاي اسيدپاشي در سال87

متهم بعد از دستگيري در اعترافاتش گفت او و قرباني در يک دبيرستان درس مي خواندند و چون قرباني در آن زمان به او متلک مي گفته و زخم زبان مي زده از همان دوران کينه به دل گرفته و سال ها در انديشه انتقام گيري بوده تا اينکه بالاخره با خريدن اسيد به مقابل خانه او رفت و به صورتش اسيد پاشيد.

بالاتر از جنايت. اين عنواني است براي توصيف اسيدپاشي؛ جرمي که به باور عموم دختران جوان را هدف گرفته و شکست عشقي انگيزه رايج در آن است اما برخي از آمارها مي گويند تعداد زنان و مردان قرباني اسيدپاشي با هم برابر است و اين فقط واکنش ها و بازتاب ها است که تفاوت دارد. شکست عشقي نيز تنها انگيزه اين جرم محسوب نمي شود و دايره آن از انتقامجويي هاي ناموسي و کينه هاي قديمي تا سرقت و اختلافات خانوادگي گسترده شده است.

دختران اسيدپاش

فرحناز دختر 18 ساله يي است که بعد از اسيدپاشي به پسر مورد علاقه اش به کلانتري بانوان مشهد رفت و خودش را تسليم کرد. او پنج سال قبل در مسير مدرسه با پسري به نام بهروز آشنا شد و بعد از پنج سال دوستي وقتي مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفت درصدد انتقامجويي برآمد. او مي گويد؛ اول مي خواستم خودکشي کنم ولي بعد به فکرم رسيد روي بهروز اسيد بپاشم. به کوچه محل زندگي اش رفتم و کشيک کشيدم تا از خانه بيرون بيايد. اسيد را که پاشيدم فرار کردم اما بعد دچار عذاب وجدان شدم و تصميم گرفتم خودم را تسليم کنم.
 
سارا زن اسيدپاش ديگري است که کودک 20 ماهه خودش را قرباني کرد. او در 24سالگي با مردي 60 ساله ازدواج موقت کرد و صاحب فرزند پسر شد. سارا بعد از مدتي شوهرش را ترک کرد و به عقد موقت مردي ديگر درآمد. اعتياد به شيشه و وضع نابسامان خانوادگي باعث شده بود سارا پسرش را مزاحم زندگي اش بداند و به همين خاطر هم او را مورد شکنجه قرار مي داد و در نهايت به صورتش اسيد پاشيد. او اکنون با دستور دادستان تبريز در بازداشت به سر مي برد و تحقيقات از وي ادامه دارد.
 
انگيزه ناموسي

اسيدپاشي به صورت پسري 17 ساله به نام جليل از ديگر پرونده هاي اسيدپاشي بود که امسال در دادگاه تجديدنظر استان تهران به جريان افتاد. اين پسر پيش از آنکه مورد هجوم قرار بگيرد از سوي پدر دختري 15ساله به تجاوز به عنف متهم شد و در جريان مذاکره دو خانواده قرار شده بود دختر را به عقد خود درآورد اما روز محضر به قولش عمل نکرد و بعد از آن قرباني اسيدپاشي شد. او پدر اين دختر را عامل اسيدپاشي معرفي کرد و متهم بعد از محاکمه در شعبه 103 دادگاه عمومي هشتگرد به شش سال حبس و پرداخت 13 درصد ديه کامل مرد مسلمان محکوم شد ولي با انکار اتهام خود به راي صادره اعتراض کرد و پرونده او همچنان در دادگاه تجديدنظر استان تهران در حال رسيدگي است.
 
گروه خشن

سه نوجوان 15 و 16 ساله که از خانه فرار کرده بودند اواخر سال گذشته در پارکي در تهران با هم آشنا شدند و نقشه سرقت هاي سريالي خود را طراحي کردند. آنها براي اين کار شيوه يي خشن را انتخاب کرده بودند؛ اسيدپاشي.
 
اين سه نوجوان خودروها را دربستي کرايه مي کردند و بعد از کشاندن رانندگان به محلي خلوت با چاقو و اسيد آنان را مجروح مي کردند و اتومبيل شان را مي دزديدند.
 
به گفته سرهنگ فضل علي رئيس پايگاه پنجم پليس آگاهي، متهمان به 30 فقره سرقت اعتراف کرده اند و پذيرفته اند در 15 مورد از اسيد استفاده کردند. آنها در چهار سرقت اسيد را به سر و صورت راننده ها پاشيده و در 11 مورد ديگر محلول را روي دست و پاي طعمه هايشان پاشيده اند. پسر 15ساله يي که وظيفه اسيدپاشي را در اين گروه برعهده داشت يک مجرم سابقه دار است که از 12سالگي چندين بار به جرم سرقت روانه کانون اصلاح و تربيت شده است. او و دو همدستش ادعا مي کنند پيرمردي که به آنها جاي خواب مي داد از آنان خواست با اين شيوه خودروها را بدزدند که مهرماه امسال دستگير شدند. او بعد از هر دزدي اتومبيل ها را تحويل مي گرفت و اوراق مي کرد.
 
يکي از قربانيان اين گروه خشن مي گويد؛ تابستان بود. هنوز هم آن روز را فراموش نکرده ام. اين سه نوجوان را در بزرگراه آزادگان سوار خودروام کردم. وقتي از شهر دور شديم به آنها مشکوک شدم و حدس زدم مي خواهند خودروام را سرقت کنند. با سرعت 140 کيلومتر در ساعت رانندگي مي کردم. مي خواستم ماشين را به حفاظ کنار جاده بکوبم اما همين که سرعتم را کم کردم يکي از آنها طنابي دور گردنم انداخت، ديگري فرمان را دستش گرفت و به سمت يک جاده خاکي پيچيد و نفر سوم روي سرم اسيد ريخت. از درد به خودم مي پيچيدم اما آنها در کمال خونسردي مرا کنار جاده از ماشين بيرون انداختند و فرار کردند. چهار ساعت در آن وضع زجرآور بودم تا اينکه يک راننده عبوري مرا به بيمارستان رساند و در آنجا بيهوش شدم.
 
اختلاف خانوادگي

اختلافات خانوادگي يکي ديگر از انگيزه هاي اسيدپاشي است. مردي ميانسال به نام غلامحسين که با همين انگيزه به صورت همسرش اسيد ريخته و او را از يک چشم نابينا کرده بود، اکنون در زندان به سر مي برد. او به 9 سال حبس و پرداخت ديه محکوم شده است. غلامحسين 18 سال قبل در حالي که متاهل بود و يک فرزند پسر داشت با مهناز آشنا شد و از آنجا که همسرش توانايي راه رفتن نداشت با اجازه او با مهناز ازدواج کرد اما خوشگذراني هاي اين مرد و بدرفتاري هايش باعث شروع اختلافات خانوادگي شد و اين مشکلات زماني شدت يافت که غلامحسين به جرم کلاهبرداري به زندان افتاد.
 
در اين شرايط بود که مهناز با مراجعه به دادگاه خانواده تقاضاي طلاق کرد اما مرد ميانسال که از تصميم همسرش باخبر شده بود با سپردن وثيقه از زندان بيرون آمد تا سعي کند مهناز را به زندگي بازگرداند. او وقتي تلاشش را بي فايده ديد به اين بهانه که به بچه هايشان قول داده است آنها را به دريا ببرد زن را راضي کرد براي آخرين بار با او همراهي کند و بعد از سفر به صورت توافقي از هم جدا خواهند شد.
 
به اين ترتيب بود که مهناز و دو دخترش همراه غلامحسين به سمت گيلان به راه افتادند و در جاده لنگرود- لاهيجان مرد به صورت مهناز اسيد پاشيد و فرار کرد. بعد از آن بود که زن ميانسال با کمک رهگذران به بيمارستان منتقل شد ولي دير شده بود و او از يک چشم نابينا شد. چندي بعد غلامحسين که در خانه پسرش در قم پنهان شده بود، دستگير و اواخر تابستان به زندان و ديه محکوم شد.
 
کينه قديمي

صفر خاکي- نماينده دادستان تهران- يک ماجراي اسيدپاشي ديگر را اين طور توضيح مي دهد؛ جوان 21 ساله با پاشيدن اسيد به صورت همکلاسي سابق خود او را از يک چشم نابينا کرد.
 
متهم بعد از دستگيري در اعترافاتش گفت او و قرباني در يک دبيرستان درس مي خواندند و چون قرباني در آن زمان به او متلک مي گفته و زخم زبان مي زده از همان دوران کينه به دل گرفته و سال ها در انديشه انتقام گيري بوده تا اينکه بالاخره با خريدن اسيد به مقابل خانه او رفت و به صورتش اسيد پاشيد.
 
پرونده اين جوان به دليل آن که پزشکي قانوني اعلام کرده قصاص متهم امکان پذير نيست در دادگاه عمومي تهران در جريان است.
 
قتل اسيدي

برخي موارد اسيدپاشي به قتل منجر مي شود. عليرضا پسر جواني که با اسيد دختر مورد علاقه اش را کشته است، مي گويد؛ رابطه عاشقانه من و سارا از پنج سال قبل شروع شد. او زني مطلقه بود و به شدت احساس تنهايي مي کرد. من به او خيلي محبت کردم و به هم علاقه داشتيم تا اينکه اين اواخر او از من فاصله مي گرفت، جواب تلفن هايم را نمي داد و برخورد تندي با من داشت و بعد هم متوجه شدم او براي مدتي صيغه مردي ديگر شده است.از اينکه بازي خورده بودم، ناراحت شدم. از چند ماه قبل يک محلول اسيدي خريده بودم و براي کارم از آن استفاده مي کردم. دو بار محلول را روي دست خودم امتحان کردم و مطمئن شدم زياد آسيب نمي رساند. شب حادثه وقتي سارا از يک ماشين پياده شد تا به خانه اش برود جلو رفتم و ظرف اسيد را جلوي پايش به زمين کوبيدم که کمي هم به پا و کمرش پاشيده شد. من قصد نداشتم او را بکشم و اتهام قتل او را هم نمي پذيرم.
 
پرونده هاي اسيدپاشي از حساس ترين پرونده هاي قضايي محسوب مي شوند که با بازتاب گسترده يي در جامعه همراه است. در اين بين قضات براي صدور راي درباره اين جرم با ابهام هاي قانوني مواجه هستند. در اکثر موارد، پزشکي قانوني قصاص را غيرممکن مي داند و از سويي مجازات ديگري که جنبه بازدارندگي و تنبيهي داشته باشد در قانون پيش بيني نشده است به همين خاطر حقوقدانان بر لزوم بازنگري در قوانين مربوط به اسيدپاشي تاکيد دارند.
 
مرجع : اعتماد
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200