عصر ایران- پدیده ی ارز/ پول دیجیتال این روزها در جامعه از ابعاد مختلف مورد توجه است. هرچند در ایران خرید و فروش ارزهای دیجیتال قانونی نیست اما در کشورهای توسعه یافته پول دیجیتال حتی در سطح خرده فروشی استفاده می شود و بحث های جدی در مورد آن در جریان است. امری که در رسانه های ایران جای آن خالی است. مایکل رابرتز* فیلسوف و جامعه شناس معاصر در مقاله ای انتقادی به پدیده ی ارزهای دیجیتال و پیامدهای آن در جوامع بر نهادهای مالی پرداخته است. این مقاله ژرف و خواندنی را احمد سیف برای سایت نقد اقتصاد سیاسی ترجمه کرده است که متن کامل آن را در ادامه می خوانید.
مایکل رابرتز
لیبرا نامی است که فیسبوک – این کمپانی عظیم شبکهی اجتماعی – بر روی ارز دیجیتالی خود که برنامه دارد ایجاد کند گذاشته است. هدف فیسبوک از این واحد پولی دیجیتالی چیست؟
بهگفتهی فیسبوک، لیبرا «یک واحد پولی سادهی جهانی است که باعث قدرتمندشدن میلیاردها انسان خواهد شد». در بیانیهای که منتشرشده این کمپانی میگوید که «دنیا بهواقع به یک واحد پولی دیجیتال قابلاعتماد و زیرساختی که بتواند به مقولهی « پول اینترنتی» واقعیت ببخشد، نیازمند است.
امنیت بخشیدن به دارایی مالیتان بر روی تلفن دستی باید ساده و بهسادگی قابل درک باشد. نقل و انتقال پول در جهان باید ساده و از نظر هزینه جذاب باشد و حتی باید از فرستادن یک متن و یا عکس از طریق اینترنت، مستقل از این که در کجا زندگی میکنید و یا چه میکنید، و یا چه میزان درآمد دارید، امنتر باشد.
ابداع محصولات تازه، و واردین تازه به این نظام موجب میشود تا موانع دسترسی به آن و هزینهی سرمایه برای همگان پایین بیاید و شرایط برای نظام پرداختی بدون درگیری برای تعداد بیشتری از مردم فراهم شود».
پس هدف اعلامشده این است که برای همگان یک واحد پولی ایجاد شود که از اینترنت استفاده میکنند تا با استفاده از آن درسرتاسر جهان بدون دردسر و با هزینهی مبادلهی نزدیک به صفر کالا و خدمات خریداری کنند. به این ترتیب میتوان بانکهای بینالمللی و واحدهای پولی ملی را دور زد، و هزینههایی که باید بهازای استفاده از آنها پرداخت هم به پایان میرسد.
بهعلاوه همهی مبادلات کاملاً خصوصی خواهد بود و قابلرؤیت مسئولان و بانکها نخواهد بود. از سوی دیگر حدود یک میلیارد و نیم آدمی که حسابهای بانکی ندارند میتوانند با استفاده از تلفن دستی و لپتاپشان بدون استفاده از پول نقد به مبادلات جهانی دست بزنند.
به شیوهای که لیبرا عمل خواهد کرد، قرار است مبادلات بینالمللی اندکی تسریع شوند، ولی با این همه نه بهسرعتی که شیوههای سنتی مبادله عمل میکند. به نظر میرسد که با استفاده از لیبرا میتوان در هرثانیه 1000 مبادله را سازمان داد ولی یک نظام سنتی مبادله، برای نمونه ویزا – درهرثانیه 3000 مبادله انجام میدهد.
از نظر اصولی، واحدهای پول دیجیتالی باید پرداخت برای کالاها و خدمات را سادهتر و ارزان تر کند چون لازم نیست که مقادیر زیادی نقد را با خودتان در چمدان حمل کنید. به نظر میرسد که یک واحد پول دیجیتالی دورنمای مبادلات در قرن بیستویکم باشد ولی بلافاصله باید به مسائلی که پیش میآید پرداخت.
چهکسی این واحد پولی را کنترل میکند و یا در کورد کسانی که همچنان میخواهند دارایی خود را به صورت نقد داشته باشند و نمیخواهند مجبور باشند که یک حساب بانکی داشته یا « کیف پولی پر از لیبرا» داشته باشند تا با آن خرید کنند، تکلیف آنها چه میشود؟
فیسبوک در این جا آغازگر این فرایند نیست. تا به همینجا در چین ما نظام پرداخت دیجیتالی «وی چت» و «علی پی» را داریم. ولی نکته این است که اگر لیبرا اجرایی شود حوزهی فعالیت جهانیاش بسیار گسترده است. فیسبوک میلیاردها کاربر اینترنتی دارد و شماری از شرکتهای فراملیتی بزرگ هم وعده دادهاند که از لیبرا- این واحد پولی تازه- استفاده کنند.
لیبرا واژهای لاتین برای اندازهی یک پوند (وزن) طلا یا نقره است. در رم قدیم یک واحد اندازهگیری ارزش بود. ولی لیبرای فیسبوک چنین چیزی نیست. برخلاف ادعا این یک واحد پولی مردمی که از سوی مردم کنترل میشود هم نیست. این یک واحد پولی خصوصیشده برای منافع بازرگانی فیسبوک و بانکداران سرمایهای حامی آن است.
این واحد پولی تازه در مالکیت و کنترل هیإتی از سرمایهگذاران شرکتهای فراملیتی خواهد بود که برای ادامهی کار در آن سرمایهگذاری خواهند کرد.
دلار امریکا در تملک دولت امریکاست و همین نکته در باره دیگر واحدهای پول ملی صادق است. براین مبنا، مقررات و قوانین مشخصی وجود دارد که واحدهای پول ملی چهگونه بهکار میافتند. ولی در مورد لیبرا هیچکدام از اینها وجود ندارد.
کسانی که دارایی خود را به صورت لیبرا درمیآورند باید به فیسبوک و هیأت مدیرهی آن اعتماد کنند که داراییشان به هدر نمیرود و پای هیچ دولتی هم در میان نیست.
فیسبوک میگوید که از تکنولوژی بلاکچین (Blockchain) استفاده خواهد کرد، یعنی یک نظام دیجیتال غیرمتمرکز پرداخت و دریافت که در واقع تکنولوژی مورد استفادهی همه واحدهای پولی دیجیتالی از جمله بیتکوین است.
هدف اصلی واحدهای پولی دیجیتالی با ارایهی امکانات ارتباط مستقیم، حذف واسطههای مالی است. بلاکچین در واقع یک نظام حسابداری برای ثبت همهی مبادلاتی است که با استفاده از واحد پولی انجام میگیرد.
تفاوتی که با نظامهای حسابداری کنونی دارد این است که غیرمتمرکز است، یعنی هیچ مقام مرکزی وجود ندارد که سلامت این مبادلات را تأیید کند. درواقع این نظامِ تازه، از تأیید براساس سند اینترنتی استفاده میکند که هرده دقیقه کسانی که درگیر این مبادلات هستند آن را تأیید میکنند. انگیزهی این هم پرداخت به صورت ارزهای دیجیتال «ضرب شده» برای اولین عضو است که آن را تأیید کند.
هدف از پول در یک اقتصاد سرمایهداری ابتدابهساکن این است که یک واحد سراسری پرداختهاست، سپس، یک معیار ذخیرهی ارزش است و درنهایت برای تدوین ترازنامه هم یک واحد حسابداری است.
پولهای دیجیتال هیچکدام از این وظایف را انجام نمیدهند. عملکرد شان بهعنوان یک واحد حسابداری و یا بهعنوان معیار ارزش بهسبب ماهیت سفتهبازانهاش بهشدت تضعیف میشود.
ارزش بیتکوین بهشدت بالا و پایین میرود چون تنها سفتهبازها آن را خریدوفروش میکنند و عموم مردم و یا شرکتها از آن برای مبادلات و یا حفظ پسانداز مورد استفاده قرار نمیدهند.
حتی برخلاف بیتکوین، لیبرا نمیخواهد یک واحد پول دیجیتالی سراسری برای همهی مردم باشد. درواقع یک واحد پولی خصوصی است که تنها برای گسترش و تعمیق کنترل فیسبوک بر قدرت خرید چهار میلیارد کاربر خود ابداع شده و هدفش کسب درآمد بیشتر است.
لیبرا اگر از زبان ادبیات مالی استفاده کنم یک «بنیاد مبادلهی ارزش مبادله » است که ارزش لیبرا بر یک سبد از واحدهای پولی ملی (دلار، یورو، ین، استرلینگ و فرانک سوییس) براساس یک ضریب تقسیمی استوار است. لیبرا یک واحد پولی دیجیتال بینالمللی واقعی نیست بلکه ارزشاش به تعییرات در ارزش این پنج واحد پول ملی پیوسته است.
لیبرا یک واحد پول خصوصی برای کسانی است که از فیسبوک استفاده میکنند. درواقع شبیه به « حق برداشت ویژه» (SDR) صندوق بینالمللی پول است که برای تنظیم پرداختها و مبادلات بین صندوق و دولتها ملی مورد استفاده قرار میگیرد. ارزش حق برداشت ویژه هم به ارزش پولهای ملی مثل دلار پیوسته است.
هماینجاست که مشکلات بروز میکند. اگرشما لیبرا را خریداری کنید و در حساب لیبرایی خود در فیسبوک برای خریدهای خود در آینده نگاهدارید، به شما بهرهای پرداخت نخواهد شد درحالیکه اگر داراییتان را به دلار نگاهدارید به شما بهره پرداخت خواهد شد.
البته لیبرایی را که در حسابهای شما خوابیده، هیأتمدیرهی فراملیتی در داراییهای مالی سرمایهگذاری میکند تا برای آنها کسب درآمد کند. درواقع همهی منافع به جیب کسانی میرود که مالک این واحد پولی خصوصی هستند.
این امر خیلی شبیه «حقالضّرب» (Seignorage) است که دراختیار دولتها و بانکهای مرکزی است و وقتی که واحد پولی دولتها و بانکهای مرکزی مورد استفاده قرار میگیرد نصیب آنها میشود.
همان طور که در اصل سند آمده است «بهرهای که از داراییهای ذخیرهشده به دست میآید برای تأمین مالی هزینههای ادارهی این نظام صرف میشود تا مطمئن باشیم که هزینهی مبادلات به حداقل میرسد، و بتوانیم به سرمایهگذارانی که درشروع کار سرمایهگذاری کردهاند، سود سهام بپردازیم و شرایط را برای رشد نظام مهیا کنیم. کسانی که از لیبرا استفاده میکنند از این ذخیرهها درآمدی نخواهند داشت».
مقدار هنگفت لیبرایی که در حسابهای کاربران فیسبوک انباشت میشود، درواقع در اختیار هیأت مدیرهی سفتهباز است تا در داراییهای مالی جهانی به سفتهبازی ادامه بدهند و درنتیجه بُعد تازهای برای ایجاد حبابهای اعتباری و سقوط مالی فراهم میشود که پیآمدهای زیان بارش نصیب میلیاردها کاربری میشود که از لیبرا استفاده کردهاند.
تا به همین جا میدانیم که تنظیم بانکها و دیگر مؤسسات مالی درعمل موفق نبود و نتوانست از بروز بحران مالی جهانی جلوگیری کند. رشد چشمگیر بدهی بخش خصوصی درکنار رشد فوقالعادهی بدهی بخش عمومی که در نتیجهی نجات نظام بانکی جهانی ایجاد شد همچنان ادامه دارد.
اگر لیبرا موفق شود لایهی دیگری از بدهیهای تأمینشده با اعتبارات برای میلیاردها کاربر ایجاد میشود با این تفاوت که از سوی هیچ دولتی نظام بیمهای حفاظت از سپردهها وجود نخواهد داشت.
از منظر سرمایهی جهانی این واهمه وجود دارد که اگر بخش بزرگی از جمعیت به جای استفاده از واحد پولی دولتی از لیبرا استفاده کنند، در آن صورت بانکهای مرکزی دیگر نمیتوانند و قدرت نخواهند داشت تا در زمان بروز بحران مالی از تبدیل سریع واحدهای پولی ملی به لیبرا جلوگیری کنند.
ممکن است بگویید که خب اگر این برای سرمایه مناسب نباشد، ولی برای مردم خوب است. چون مردم باید بتوانند از کنترل بانک مرکزی، نظام بانکداری رسمی، و دولتها خارج شده و واحد پولی خودرا «آزاد» کنند و از هزینهی مبادله بکاهند.
ولی لیبرا برای رسیدن به این اهداف مفید نخواهد بود. لیبرا مدعی است که واحد پولی بهعنوان یک «کالای عمومی» و با «حاکمیت غیر متمرکز» اداره میشود ولی این ادعاها با واقعیت ساختار عملی غیرپاسخگو و بهشدت متمرکز شرکتهای جهانی مانند فیسبوک، اوبر و پیپل جمعشدنی نیست.
درحالی که استفاده از پول نقد هر روزه کمتر میشود، تا به همین جا بیشتر از همیشه به تعداد اندکی از بانکهای بزرگ – برای نمونه بازار کارتهای اعتباری که در کنترل ویزا و مستر کارت است – برای مدیریت پول ما و تنظیم پرداختهایمان وابستهایم.
در بازارهای بریتانیا، 98درصد از کارهای اعتباری بهوسیلهی ویزا صادر میشود. لیبرا درواقع بیانگر کوششی از سوی شرکتهاست تا کنترل بیشتری بر پولی که داریم اعمال کنند.
آن چه از یک واحد پولی دیجیتال انتظار داریم شفافیت در فعالیتها و تضمین امنیت اطلاعات شخصی ماست. لیبرایی که فیسبوک در حال صدور آن است درواقع نسخهی معکوس این نیازهای ماست.
آنچه در واقع ارزهای دیجیتالی نشان میدهند این است که کنترل بوروکراتیک، غیرکارآمد و خودسرانهی پول ما بهوسیلهی دولت و نهادهای وابسته به آن اکنون در معرض تهدید کمپانیهای غولپیکر جهانی در زمینهی تکنولوژی با استفاده از کنترلی است که بر ابزارهای ارتباطی اجتماعی دارند.
از شوخی روزگار، این درست در شرایطی است که مدافعان نظریهی مدرن پولی بهما میگویند که این دولتها هستند که پول را خلق و آن را کنترل میکنند، درنتیجه میتوانیم از دولت استفاده کنیم تا برای همگان شغل و درآمد ایجاد کنیم. ولی الان به نظر میرسد که شرکتهای غولپیکر انحصاری جهانی کنترل دولت را در این حوزهها به چالش کشیدهاند.
آنچه به واقع نیاز داریم کنترل دموکراتیک بر نهادهای مالی است و همچنین باید کمپانیهای غولپیکری چون فیسبوک، گوگل و آمازون را در اختیار بگیریم.
دولتها باید از ابداعات تکنولوژیک برای ایجاد واحد پولی دیجیتالی که به نفع عموم ایجاد شده و بهوسیلهی آنها مدیریت میشود استفاده کنند.
ولی برای ایجاد واحد پولی دیجیتال عمومی مالکیت اشتراکی و کنترل مؤسسات مالی و انحصارهای دیجیتالی ضروری است. فعلاً ولی یا دور دورِ دلار خواهد بود یا لیبرا.