عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 18 تیر 1398 است؛ بیستمین سالگرد واقعۀ کوی دانشگاه در 18 تیر 1378.
از 18 تا 23 تیر، تهران التهاباتی را تجربه کرد که تا آن زمان سابقه نداشت. 10 سال بعد و در سال 1388 البته حوادث بعد از انتخابات ماه ها کشور را درگیر کرد.
دربارۀ 18 تیر78 و واقعۀ کوی دانشگاه قضاوتها و روایتهای متفاوت و متضادی وجود دارد.
طیفی چنان گسترده که یک سر آن کسانی اند که از ابتدا آن را توطئه علیه نظام میدانند و از برخورد در روزهای اول و داخل کوی هم دفاع می کنند و سر دیگر طیف هم کسانیاند که تا آخراعتراض دانشجویی قلمداد می کنند و بین روزهای اول (18 و 19 و20) با روزهای بعد (21 و 22) تفاوت قایل نمی شوند.
1. شب 18 تیر؛ شروع ماجرا به روایت رسمی شورای عالی امنیت ملی از این قرار است:
« فردی که اقدام به نوشتن اطلاعیه دستنویس و نصب آن کرده بود از دانشجویان برای تجمع دعوت می کند. نویسنده اطلاعیه به اتاقهای دانشجویان مراجعه و درخواست حضور در تجمع و راهپیمایی را می کند.
از ساعت 22 هسته اول شامل حدودا پانزده نفر از دانشجویان همراه با نامبرده سایر دانشجویان را ترغیب و تشویق به راهپیمایی کرده اند، این حرکت باتوجه به ویژگی ساختمان شماره 22 کوی دانشگاه (استقرار بیش از 600 نفر دانشجو و دارا بودن بیشترین تمرکز دانشجویی) از این ساختمان آغاز و با شعارهایی از ساکنان ساختمان مذکور میخواهند به جمع آنها ملحق شوند.
در واکنش به این درخواست بعضی از ساکنان امتناع نموده و تعدادی به این افراد میپیوندند و به همین ترتیب دانشجویان مذکور از مقابل ساختمان 18، 19 و 21 حرکت کرده و ساکنان آنها را جهت پیوستن به خود ترغیب مینمایند. به این شکل در ساعت 30/22 با نزدیک شدن به در اصلی کوی، با شعار «نگهبان در را باز کن» جمعیتی حدود 150 نفر از در کوی خارج شده و مرحله اول ماجرای کوی را شکل دادند.»
2. لباس شخصی ها؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی از قول بهاءالدین شیخالاسلام سخنگوی وقت وزارت کشور گزارش داد:
«دانشجويان پس از بازگشت به كوی دانشگاه تهران، با حمله تعدادی از افرادی كه لباس شخصی بر تن داشتند و به سمت دانشجويان سنگ پرتاب می كردند، روبهرو شدند و متعاقب اين مسئله با تحريك شدن برخي ديگر از دانشجويان، تعداد دانشجويان معترض به حدود پانصد نفر رسيد كه در اثر درگيری آنان، شيشههای ساختمانهای كوی و تعدادی از خودروهای پارك شده درمحل شكسته شد.»
3. گروه های فشار؛ روزنامه همشهری این گونه روایت کرد:
« آن چند ساعت نيمه شب هجدهم تير كه به ناگهان كشور را با بحراني ساخته دست آشوبطلبان مواجه كرده بود، پاي همه مقامهای مسئول را به نوعي به ميدان كشيد. ضابط فرماندار تهران كه در ساعات بروز تهاجم عليه دانشجويان بيپناه درمحل حاضر بود از شورای تامين استان تهران برای نيروي انتظامی ابلاغيهای آورده بود كه طي آن نيروي انتظامی موظف شده بود ضمن دور كردن افراد گروههای فشار از محل و آزاد كردن تمام دانشجويان بازداشت شده، خود نيز به هيچوجه وارد كوي نشود. ضابط فرمانداری تهران ابلاغيه را خواند، ولی نتوانست[... ] را متقاعد به پذيرش آن كند.».
4. روایت دانشگاه تهران؛ روابط عمومی دانشگاه تهران درباره نخستین ساعات وقوع بحران چنین گزارش داد:
«حدود ساعت 23:30 معاون اداری و مالي كوی به مديركل خوابگاهها (كوهي) اطلاع داد كه تعدادي از دانشجويان در اعتراض به جلوگيری از انتشار روزنامه سلام و مصوبه مجلس دست به تجمع زده و قصد خروج از كوی را دارند كه بلافاصله مدير كوی با انتظامات خوابگاه تماس گرفته و موارد لازم را گوشزد نمود.
سپس طبق روال معمول به كشيك حراست نيروی انتظامي يوسفآباد، وزارت اطلاعات و ستاد خبری نيز اطلاع داد و سپس به كوی حركت نمود. زمانی كه به كوی رسيد، ديد كه دانشجويان بازگشت نموده و عموماً وارد كوی شدهاند و حدود 40 الي 60 نفر در خارج كوی تجمع نمودهاند. ايشان ميگويد: «ضمن صحبت با بچهها متوجه شدم كه دانشجويان تا درب دانشكده فنی رفته و به تقاضای پرسنل انتظامی بازگشته و با ذكر صلوات و شعار «نيروی انتظامی، تشكر تشكر» برنامه ختم شده است.
در اين لحظه متوجه حضور چندين دستگاه خودروی پليس شدم كه در روبهروی كوی توقف می نمايند كه بلافاصله به سمت آنها رفته و تذكر دادم كه مسئله تمام شده و اصلاً چرا حضور يافتهاند و خواهش نمودم كه صحنه را ترك كنند، چون دانشجويان تحريك خواهند شد كه عموم آنها ضمن موافقت، مرا به صحبت با «حاجي» [سردار ميراحمدی] توصيه نمودند كه در اين حال شخصی با لباس شخصی و دهان و دندانهای سيمكشی شده كه توان چندانی هم برای صحبت نداشت، ضمن توهين و اهانت و زدن ضربه به بدن اينجانب به من گفت كه «تو چهكارهای؟ برو گمشو» و سرگرم آرايش نيروهاي خود گرديد كه اينجانب دوباره به سمت او رفته و ضمن تحمل همه اهانتهای او به او گفتم كه مراسم دانشجويان خاتمه يافته و پنجدقيقه به من مهلت بدهيد، همه آنها را به اتاقهايشان بازخواهم گرداند كه ايشان ضمن اهانت و زدن ضربهاي به من گفت: «همه اينها زير سر توست، فردا برايت پروندهای بسازم كه ببينی! فردا تو را بازداشت خواهم كرد. تو را از لحاف بيرون ميكشم .خواهی ديد كه با شما چه ميكنم! همه اينها كار شما دولتیهاست.»
من كه نااميد شده بودم از او دور شدم كه در اين حال او دستور حمله به افراد خويش را صادر نمود و در كمال ناباوري اينجانب و دانشجويان، حدود 15 سرباز ضدشورش به دانشجويان حمله نمودند و دانشجويان به داخل هجوم آوردند كه يكنفر از سربازان ضدشورش نيز توسط دانشجويان گرفته شد و با وساطت اينجانب، وي به داخل انتظامات هدايت و چون امنيت جانی نداشت باز بلافاصله با هدايت اينجانب و كمك پرسنل انتظامات آزاد شد و پس از اين مرحله بود كه زدوخوردهاي (سنگپراني) دوطرف شروع شد ...»
5. بعد از ظهر جمعه؛ گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران دربارۀ روز جمعه 18 تیر از این قرار است:
« بنا به گفته شاهدان پس از حمله انصار، دانشجويان غيرقابل كنترل شده و هيچ فردی يا گروهی نميتوانست آنها را آرام نمايد. در اين اثنا نيروی انتظامی با مراجعه به بيمارستانها قصد خارج كردن مجروحين از بيمارستانها را داشتهاند كه در مواردي منجر به درگيري با پرسنل بيمارستان شده است. ساعت 16:25 دقيقه طي هماهنگي صورت گرفته با جابر انصاري (يكي از معاونين نيروی انتظامي) مقرر شد براي كاستن از حساسيت دانشجويان، نيروي انتظامي از محوطه دور شده و از ديد دانشجويان خارج شوند، ولي اين كار بههيچوجه صورت نگرفت. بعدازظهر روز جمعه حدود ساعت 20 با حضور وزيران علوم، بهداشت و كشور تا لحظاتی فضا آرام شد ولی دانشجويان سخنان وزيركشور را قانعكننده ندانسته و بحران فروكش ننمود.»
6. تنها کشته؛ در بیانیه رسمی شورای عالی امنیت ملی تصریح شد:
« تنها فردی كه در حادثه تهاجم به كوي جان خود را از دست داد افسر وظيفه مرحوم عزت ابراهيمنژاد اهل پلدختر بود كه نامبرده روزهاي تعطيل را در خوابگاه دانشجويي و در كنار دوستان خود ميگذرانده است.».
7. کارگروه ویژه؛ شورای عالی امنیت ملی روز شنبه 19 تیر از تشکیل یک «کارگروه ویژه برای بررسی همهجانبه و رسیدگی دقیق به ابعاد، عوامل و علل پیدا و پنهان حادثه و برخورد قاطع با گروههای فشار که با حرکتهای غیرقانونی خود منشا مشکلات فراوانی هستند» خبر داد.برای اولین بار یک نهاد رسمی در این سطح اصطلاح «گروه فشار» را به کار میبرد.
منظور از گروه فشار، لباس شخصیها بودند و جالب این که سردار نظری فرمانده انتظامی تهران که در زمستان همان سال محاکمه شد در دفاع از عملکرد پلیس، مهمترین عامل تحریک کننده را لباس شخصیها دانست و گفت:
«اين افراد نيز سوابق كيفري دارند و در بين لباسشخصيها و مراجع قضايي شناخته شدهاند. من اسامي لباسشخصيها را در شورايعالي امنيت ملي، شوراي تأمين استان و وزارتكشور اعلام كردهام و رسماً براي تشكيل پرونده به قوهقضاييه دادهام».
8. اعضای کمیته تحقیق؛ روز یکشنبه 20 تیر 78 کمیته تحقیق، تشکیل شد. در گزارش شورای عالی امنیت ملی یک بخش به این کمیته اختصاص یافت:
«1. آقايان ابراهيم رئيسي، رئيس سازمان بازرسي كل كشور 2. مرتضي رضايي، رئيس سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 3. عباسعلي فراتی، دادستان دادسرای نظامی استان تهران 4. احمد وحيدی، رئيس اداره اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 5- غلامرضا ظريفيان، نماينده وزير فرهنگ و آموزش عالي 6- مصطفي تاجزاده و غلامحسين بلنديان (به تناسب موضوع) از وزارت كشور 7- جمال شفيعی، نماينده وزارت اطلاعات.
اين كميته با مسئوليت علي ربيعي عضو دبير خانه شوراي عالي امنيت ملی در محل دبيرخانه مستقر شد.»
9. منصفانه یا نادقیق؛ گزارش شورای عالی امنیت ملی با اتکا به کمیته تحقیق منتشر شد. با این که رییس جمهور خاتمی این گزارش را «حاصل تحقیقات منصفانه، محققانه و محتاطانه و باتوجه به صدها سند و گزارش و تصویر و گفتوگو با شاهدان و مطلعان» توصیف کرد اما آیتالله جنتی در خطبههای نمازجمعه گفت: «قضاوتهای کمیته تحقیق در زمینه حادثه کوی دانشگاه خیلی هم دقیق نیست و حتی برخی از اعضای آن میگویند، از محتوای آن اطلاع نداشتهایم یا قبل از تایید نهایی ما منتشر شده است.»
10. گزارش رسمی؛ در گزارش رسمی شورای عالی امنیت ملی آمده بود: