عصر ایران ؛ نهال موسوی - جمعه شب گذشته (14 تیر) برنامه 7 بر روی آنتن شبکه 3 سیما رفت، در یک کلام میتوان سری جدید برنامه 7 به تهیه کنندگی مجتبی امینی (تهیه کننده سریال گاندو) و اجرای محمد حسین لطیفی را یک برنامه خنثی و به شدت محافظه کار دانست که فقط تولید میشود تا در جدول پخش برنامههای تلویزیون حضور داشته باشد والا با چنین برنامهای و چنین رویکردی نمیتوان به سینمای ایران هیچ کمکی کرد.
غیر از منتقدین بخش نقد، برنامه 6 مهمان تخصصی داشت، در بخش اول غلامرضا موسوی (تهیه کننده سینما) و دکتر سعید الهی (کارشناس رسانه) درباره «نقش و تاثیر مدیریت در محتوای آثار سینما» به بحث پرداختند، البته بیشتر از این که یک بحث تخصصی و آموزنده باشد به یک منازعه شخصی بین 2 مهمان تبدیل شد.
نقد موسوی به دوره همراهی دکتر الهی با مدیریت شمقدری و در جواب هم نقدهای الهی به عملکرد سازمان سینمایی فعلی و علی الخصوص انتصابهای جدید حسین انتضامی در چند روز اخیر.
در بخش بعدی 2 فعال رسانهای به بررسی اخبار هفته گذشته سینما پرداختند، بعد از آنها هم دکتر مجید اسلامی و دکتر زهرا محمودی درباره «مبانی سینمای دینی» به بحث و نظر پرداختند و عاقبت هم مسعود فراستی، محمد تقی فهیم و جواد طوسی فیلم «شبی که ماه کامل شد» را نقد کردند.
در بخش نقد فیلم هم با ثابت بودن حضور مسعود فراستی و تک بعدی بودن نگاه و نقد او عملا با مقوله نقد فیلم طرف نیستیم بلکه فقط همیشه منتقدی حضور دارد که با یک چوب تمام فیلمها را مینوازد و 2 منتقد دیگر هم به گونهای صحه و تائید بر نظرات او میگذارند!
اتفاقا در برنامه 7 بالا بردن سطح نقد فیلم باید نقش اساسی داشته باشد تا درک و مفاهمه مابین فیلمساز و منتقد به سطح بالاتری ارتقا یابد و سوءتفاهم بین اهالی سینما و جامعه منتقدان را بر طرف کند نه اینکه باعث شود این جدایی و مجادله بیشتر و عمیقتر گردد.
برنامه 7 از ابتدای شروع به کارش تا به امروز چند بار دچار تغییر شده است ابتدا با فریدون جیرانی شروع بکار کرد و بعد از او محمود گبرلو سکان آن را در دست گرفت و بعد از گبرلو، بهروز افخمی عهده دار آن شد و در سال 96 فقط 10 روز همزمان با جشنواره فجر پخش شد که رضا رشیدپور آنرا اجرا کرد و بعد از آن از سال 97 برنامه 7 به تهیه کنندگی مجتبی امینی و اجرای محمد حسین لطیفی پخش شد و البته میز نقد هم به مسعود فراستی سپرده شد تا هر بار همراه با 2 منتقد دیگر به نقد فیلم میپردازند.
گرچه برنامه «هفت» بویژه در 2 سال افخمی از اهداف اولیه و فلسفه وجودیاش فاصله گرفته و به تریبونی علیه سینما تبدیل شده بود اما از سری جدید آن، این انتظار میرفت که فرصتی برای بازاندیشی درباره اهداف و سیاستهای این برنامه باشد و علاقهمندان سینما شاهد همان برنامهای باشند که از پاییز سال 88 شاهد آن بودند؛ برنامهای تحلیلی، خبری و البته انتقادی برای بیان دغدغههای سینمای ایران.
شاخصههایی که شاید بتوان رگههایی از آن را در سری اول این برنامه با اجرای فریدون جیرانی جستوجو کرد؛ فیلمساز و منتقد سینما که با وجود نظرات متفاوتی که نسبت به حضورش و اجرای این برنامه داشت در مقام سردبیر و مجری این برنامه توانست در حد امکان از برنامه تک صدایی فاصله بگیرد اما به دلایل مختلف و اغلب سیاسی بهطور ناگهانی تیم مدیریتی این برنامه تغییر کرد و در اردیبهشت ماه سال 91 فریدون جیرانی که از اردیبهشت سال 88 سکان هدایت این برنامه را به عهده داشت با یک ساعت تأخیر برنامه آخرش را روی آنتن برد و کنایههایی را هم به مدیران تلویزیون مطرح کرد.
بعد از خداحافظی جیرانی، اجرای برنامه «هفت» به محمود گبرلو رسید؛ دورانی بدون فراز و فرود خاص و با رویهای ثابت که به شکلی متعادل تریبون را در اختیار طیفهای مختلف سینمایی قرار میداد.
خرداد سال 94 مدیران تلویزیون بار دیگر به بهانه تراکم برنامههای مناسبتی پخش این برنامه را متوقف کردند تا بیشتر درباره ترکیب این برنامه و نحوه اجرای آن فکر کنند. به فاصله کمتر از 4 ماه سری سوم این برنامه با اجرای بهروز افخمی آغاز شد.
افخمی با وجود داشتن کارنامه کاری و سواد سینمایی اما برنامهای با رویکرد کاملاً سیاسی را روی آنتن تلویزیون برد. و از ابتدا با شعار نجات سینمای ایران و پخش چند برنامه درباره چگونگی پذیرش این برنامه و مصاحبه با مدیران صدا و سیما و ... از همان ابتدا نشان داد که بیشتر از نجات سینمای ایران به فکر مشروعیت بخشیدن به حضور و نظرات خودش درباره سینما است.
برنامه هفت برنامهای تخصصی درباره هنر هفتم است و بهترین اتفاق آنست که یک مجله تصویری متنوع باشد با شیوه درست خبررسانی مستقیم و شنیدنی و تحلیلهای بیطرفانه، و برنامهای مرجع باشد برای ارائه نظریات متفاوت سینمایی بدون اینکه از زاویه نگاه خاصی برخوردار باشد.
دوره جدید برنامه هفت با تهیه کنندگی مجتبی امینی تا این حد محافظه کار و مطابق با سلیقه مدیران است که انگار تمام خواستهاش این است که فقط در کنداکتور تلویزیون وجود داشته باشد و از هر اتفاقی که ذرهای این موقعیت را به خطر اندازد پرهیز کند.
اما باید یادآوری کرد که تولید برنامه 7 با بودجه بیت المال به جهت آگاهی رساندن و تاثیر گذاری بر مخاطب است نه دادن تریبون در اختیار چند نفر که هر آنچه خود صلاح میدانند را بیان کنند و جهت حفظ این برنامه فقط به سلیقه مدیران عمل کنند، در این صورت برنامه هیچ خاصیتی نخواهد داشت، همانگونه که برنامه 7 این روزها به چنین عارضهای گرفتار است.
برخلاف عقیده منتقدان برنامه هفت که نظرات خود را بر پرفروش یا کم فروش شدن فیلمهای سینمای ایران تاثیرگذار میدانند بی تعارف باید گفت: برنامه هفت بود یا نبودش هیچ فرقی به حال سینمای ایران ندارد.
تلویزیون مدتهاست که دیگه پنجره ای رو به آینده و جهان جدید نیست.
اینجوری خوبه دیگه ... وگرنه مثل نود باشه خوبه... درسته که ایده شو از نود گرفته ولی عبرت هم ازش گرفته ... وقتی دید نود مردو رو تا دمدمای صبح بیدار نگه میداره و صبح سر کار خمیازه میکشن... تاثیرگذاریش جوریه که باشگاهها میترسن هر غلطی بکنن ... گفتن چه کاریه شب جمغه شب آرامشه لالایی بخونیم مردم راحت بخوابند......................
به همین دلیل چند سالی است از خیر تلوزیون گذشته ام ....
به همین دلیل چند سالی است از خیر تلوزیون گذشته ام ....