صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۶۹۱۷۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۴ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - 21 May 2019

سبزي كوهي؛ نه بچينيم، نه بخريم؛ چرا؟

در سال‌هاي اخير درباره تهديد حيات جانوران كمابيش حساسيت‌هايي برانگيخته شده است، يعني كشتن يا صيد و فروش يك شاهين يا روباه يا خرس يا گربه وحشي جرم است و براي آن مجازات تعيين شده است، اما براي گياهان چه! بسيار شگفت‌آور است كه در برابر انقراض گونه‌هاي مختلف گياهي ايران اين‌گونه سكوت فراگير است.

روزنامه اعتماد به مناسبت روز جهاني حفاظت از گياهان (28 اردیبهشت) گزارشی به قلم اردشير منصوري منتشر کرده است که به وضعیت سبزی‌های کوهی می پردازد.
 
به گزارش عصرایران؛ با بارندگی‌های خوب امسال اغلب مناطق کوهستانی از جمله دامنه های کوه های تهران از انواع سبزی و علف های کوهی پوشیده شده است. این گزارش به ما می‌گوید که چرا نباید این سبزی های کوهی را بچینیم و یا از دست فروش هایی که مثلاً در میدان قدس یا پل تجریش بساط کرده‌اند، خریداری کنیم. 


اعـــتماد: مــثل بسيـاري از مناسبت‌هاي تقويم، يك روز هم به نام حفاظت از گياهان نامگذاري شده است. روز 28 ارديبهشت به اين مناسبت اختصاص يافته است و در همين راستا يادداشت زير را مي‌خوانيد.

طبيعت‌گردان، كوهنوردان، كوه‌نشينان و ساكنان روستاهاي مجاور مناطق كوهستاني، گروه‌ها و باشگاه‌هاي كوهنوردي، تورگردان‌ها و فروشندگان سبزيجات! درباره چيدن و خريد و فروش گياهان كوهي قدري تامل كنيم.

بسيار شگفت‌آور است كه در برابر انقراض گونه‌هاي مختلف گياهي ايران اين‌گونه سكوت فراگير است؛ از بخش دولتي، شامل سازمان‌هاي منابع طبيعي و محيط‌زيست گرفته تا سازمان‌هاي غيردولتي و ان.جي.اوها.

در سال‌هاي اخير درباره تهديد حيات جانوران كمابيش حساسيت‌هايي برانگيخته شده است، يعني كشتن يا صيد و فروش يك شاهين يا روباه يا خرس يا گربه وحشي جرم است و براي آن مجازات تعيين شده است، اما براي گياهان چه!
 
البته براي قطع درختان جنگلي و خريد و فروش آنها قوانيني وجود دارد، اما گويي گياهان علفي كوهستان (ريواس، والك، سيركوهي، تره‌كوهي، آويشن و گل ختمي و مانند آن) به فراموشي سپرده شده‌اند، در حالي كه نقش آنها در زنجيره اكوسيستم بسيار حساس و حياتي است.

مشاهده‌هاي تاسفبار

1- كوهنورداني حتي با تحصيلات عالي كه در صعودهاي ورزشي، پلاستيك‌هاي دستي و گاه كوله‌اي را پر از گياهان كوهي كرده‌اند!

2- مردان و زناني پا به سن گذاشته كه عاشق بو و مزه سبزي كوهي‌اند و شناخت‌شان از اين گياهان كه مزيت آنان نسبت به نسل جوان است، گويي به آنها جواز مي‌دهد كه كيسه به دست، هرجا نشاني از اين گياهان يافته‌اند، بدان‌جا بشتابند و آنها را براي مصرف شخصي يا حتي هديه به فاميل و دوست بكنند.

3- جواناني ورزيده و غالبا اهل شهرستان‌هاي محروم، كه براي كسب درآمد به كوهستان‌هاي استان خود و سپس استان‌هاي همجوار و در سال‌هاي اخير حتي مناطق كوهستاني اطراف پايتخت عزيمت مي‌كنند و گوني‌گوني سبزي كوهي را مي‌كنند و لابد اين را حداقل سهم خود از مملكتي مي‌دانند كه براي اشتغال آنها فكري نكرده است.

4- همشهري‌هاي خوش‌سليقه و با ذائقه طبيعي كه اگر خود اهل كوه و كندن نيستند، اما مشتري دستفروش‌ها و مغازه‌هاي سبزي‌فروشي عرضه‌كننده اين آخرين بقاياي طبيعت رو به زوالند.

دوباره بهار و اين صحنه‌هاي غصه‌بار؛
 
از كناره‌هاي جاده‌هاي بين‌شهري، به‌ويژه جاده‌هاي مناطق كوهستاني، تا مغازه‌هاي عطاري و سبزي‌فروشي شهري و در سال‌هاي اخير در پياده‌روهاي پرجمعيت و ميدان‌هاي كلان‌شهرها كه انواع سبزي‌هاي كوهي تاراج رفته‌ به فروش گذاشته شده‌اند و شهروندان خوش‌ذائقه و طبيعت‌پسند كه حتي شايد با نيت‌خير مي‌خواهند حامي كسب‌وكارهاي كوچك آن دستفروشان‌ باشند.

البته نمي‌توان با كمال تاسف، منكر آن بود كه گسترش بيكاري، عامل تشديد هجوم به مناطق طبيعي و غارت ذخيره گياهي كوهستان است و در سال‌هاي اخير، جوانان مظلوم و جوياي كار، شايد براي تامين حداقل مايحتاج خانوار، در نبود شغل مناسب، بدين كار روي آورده‌اند، اما آيا اين همه ماجراست؟ شايد چشم به فاجعه‌اي بسته‌ايم!
 
بياييد با تخصيص چند دقيقه زمان، در اين مساله درنگ كنيم.

پرسش الف) آيا اين مقدار حساسيت به گياهان كوهستان غيرعادي است؟
 
در چندين هزار سال اخير انسان‌ها از طبيعت استفاده مي‌كرده‌اند؛ ايرانيان نيز از گياهان طبيعي براي مصارف غذايي و دارويي بهره مي‌گرفته‌اند، چرا ناگهان اين مقدار حساسيت از سوي دوستداران محيط‌زيست يا طبيعت روا داشته مي‌شود؟

الف-1) به نظر مي‌رسد هيچ‌كس نيست كه تحمل طبيعت و در اينجا ظرفيت گياهان علوفه‌اي و به‌اصطلاح سبزي كوهي را براي بازتوليد بي‌نهايت بپندارد، توان طبيعت براي بازپروري خود حد و نهايتي دارد. كمتر از يك قرن پيش، جمعيت ايران كمتر از 10 ميليون نفر بوده است.
 
با آن تعداد جمعيت، اگر حتي نيمي از جمعيت ايران مصرف‌كننده گياهان كوهي بودند، يعني 5ميليون نفر، شايد اشكالي در كار نبود، اما اكنون جمعيت ايران بيش از 80 ميليون نفر است، اگر حتي نيمي از اين جمعيت بخواهند نيمي از مقدار مصرف يك قرن پيش را داشته باشند، نتيجه مي‌شود چهار برابر فشار به طبيعت.
 
خوب است قبل از هر بار مصرف از طبيعت به اين فشار مضاعف بينديشيم.

الف-2) گستردگي صنعت و تكنولوژي مدرن، فشار مضاعفي را به مناطق طبيعي وارد آورده است. آلودگي‌هاي متعدد هوايي و آبي و خاكي طبيعت را شكننده كرده است.
 
چيزي به نام «تغيير اقليم» و «گرمايش جهاني» زيست گونه‌هاي مختلف گياهي و جانوري را با مخاطرات فراوان روبه‌رو كرده است.
 
در اين شرايط معلوم نيست ريشه‌ و ساقه و دانه و كلا بقاياي گياهاني كه در معرض آسيب ناشي از كنده شدن قرار گرفته‌اند، بتوانند به آساني گذشته كه شرايط طبيعي بود دوباره فرصت ترميم و رشد و تكثير پيدا كنند. در اين صورت مصرف آخرين بقاياي گياهان موجود در طبيعت، به معناي گام برداشتن در مسير انقراض گونه‌هاست.

الف-3) اگر به چشم غذا هم به بسياري از گياهان و در اينجا سبزي‌هاي كوهي نگريسته شود، رواست آنها را غذاي گونه‌هاي جانوري طبيعت بدانيم كه ما انسان‌ها به‌دليل رشد بسيار زياد جمعيت، فضا را براي زيست آنها هر روز تنگ و تنگ‌تر مي‌كنيم.
 
گسترش شهرها و زيستگاه‌هاي انساني به معناي محدود شدن مستمر زيستگاه‌هاي طبيعي جانوران است.
 
حال كه بيشه‌زارها، كناره‌هاي رودخانه‌ها و دشت‌هاي محل رستن گياهان را تا ارتفاع 1800 و 2000 متر، رسما زير بار سازه‌هاي شهري برده‌ايم و فرصت تغذيه و زندگي را از هزاران جانور كوچك و بزرگ گرفته‌ايم، آيا روا نيست اين مختصر گياه باقي‌مانده را سهم آن جانوران بينوا بدانيم؟
 
آن سبزي كوهي غذاي آن شته است و آن شته غذاي آن كفش‌دوزك و آن نيز به نوبه خود غذاي جوندگاني كه قرار است غذاي جوجه‌هاي يك شاهين كوهستان‌هاي البرز شوند. روا نداريم كه با تعرض به گياهان طبيعت، نسل آن شاهين زيبا و ديگر انواع جونده و پستاندار و پرنده كوهستان‌هاي ايران منقرض شود.

الف-4) آيا از خود پرسيده‌ايم چرا در مناطق طبيعي و نقاطي غير از مزارع كه انسان در آن كشت مي‌كند، اثري از گونه‌هايي مانند گندم و جو و برنج و نيز پرتقال و هلو و گيلاس و مانند اين دانه و ميوه‌ها نيست؟
 
پاسخ روشن است؛ با ازدياد تدريجي جمعيت انساني، انسان تا آنجا كه توانست از طبيعت بكر تغذيه كرد، تا آنجا كه نسل آن گونه‌ها در طبيعت منقرض شد، سپس انسان به كشاورزي آن گونه‌ها در نقاط تحت قلمرو خود در حاشيه روستاها و شهرها پرداخت.
 
انسان خود از اين گونه‌ها به وسيله تكثير غيرطبيعي برخوردار شد، اما موجبات انقراض اين گونه‌ها را در طبيعت فراهم كرد.

حال‌ اي كوهنورد عزيز و دوستدار طبيعت! روا مي‌داري تا آينده‌اي همچون يك دهه ديگر، نسلِ به اصطلاح سبزي كوهي و ريواس و پونه وحشي و آويشن در كوه‌هاي ايران منقرض شود، اما در عوض شما چند وعده از اين معطرهاي نازنين تناول فرماييد؟
 
كوهنوردان باتجربه حتما تاييد مي‌كنند تا همين 20 سال و 10 سال پيش، با چند ده متر بالا رفتن از ارتفاعات اطراف تهران، انواع ريواس و پونه و آويشن قابل مشاهده بود، اما امروزه بايد در دوردست‌ها اين خوشبوهاي حيات‌افزاي طبيعت را يافت! روند كم شدن اين گونه‌ها آيا هشدار‌دهنده نيست؟

پرسش ب) براساس آنچه گفته شد، پس حق انسان براي برخورداري از گياهان طبيعي چه مي‌شود؟

ب-1) بگذاريم نصيب ما از اين زيباهاي روح‌افزا قدري تماشا و بهره‌گيري از رايحه دل‌انگيزشان باشد نه بلعيدن آنها به قيمت نابودي‌شان.
 
اگر حق ما بهره‌گيري از طبيعت باشد، بايد چيزي باقي بماند تا درباره حق، نسبت به آن بتوان سخن گفت يا نه؟ اين‌گونه كه اكنون طبيعت مصرف مي‌شود، چيزي از آن نمي‌ماند تا نوبت به سخن گفتن از حق كسي درباره آن برسد.

ب-2) اگر حق ماست كه سبزي كوهي و آويشن و گل‌گاوزبان و بابونه و گل ختمي داشته باشيم، جا دارد به كشاورزي اين‌ گونه‌ها مبادرت كنيم، نه كندن آنها از طبيعت.
 
چه نيكو است كه كارآفرينان بخش خصوصي با راهنمايي سازمان‌هاي مسوول مانند منابع طبيعي، زراعت اين گونه‌ها را پيش از انقراض كامل‌شان در دستور كار قرار دهند، در اين صورت هم براي جوانان جوياي كار كه از سر اضطرار به غارت زيستگاه‌هاي گياهان كوهي دست مي‌برند، كمك كرده‌اند و هم به نياز مصرف‌كنندگان اين گياهان پاسخ داده‌اند.

ب-3) ممكن است با تسامح فراوان، بتوان از چيدن چند برگ گياه در كوهستان اغماض كرد، اما در اين باره خوب است اصول زير مدنظر قرار گيرد:

ب-3-1) مراقبت شود كه به هيچ‌وجه به ريشه گياهان آسيب نرسد؛

ب-3-2) به ياد بماند كه بسياري گياهان از طريق دانه تكثير مي‌شوند، در اين صورت پيش از رشد كامل و دانه‌ريزي نبايد ساقه اصلي‌شان كنده شود؛

ب-3-3) در بهره‌گيري اصولي از اين گياهان همواره بايد به ياد داشت كه جمعيت انساني روز‌به‌روز زيادتر مي‌شود و از آن سو از گستره طبيعت كاسته مي‌شود و گونه‌هاي مختلف گياهي و جانوري در معرض تهديد و حتي انقراضند، بنابراين در آن مصرف حداقلي نيز اندازه نگاه داشته شود.

ب-3-4) همواره به ياد داشته باشيم كه هرگونه استفاده از گياهان طبيعي به معني كاستن از سهميه غذايي جانوران كوهستان است، بنابراين از مناطقي كه فقر پوشش گاهي محسوس است، از مصرف همان مقدار اندك پرهيز شود.

ب-3-5) آن مقدار بهره‌گيري اندك، فقط براي پاسخ به علايق و ذائقه فردي باشد، به هيچ روي با نگاه كسب‌وكار به گياهان طبيعي نگاه نشود. باوجود خشكسالي و اثرات تغيير اقليم در ايران، فقر گياهي منابع طبيعي بسي بيش از آن است كه پيوند خوردن آن با كسب‌وكار روا باشد، بنابراين از هرگونه خريد و فروش گياهان طبيعي كه مستقيم از طبيعت استحصال شده‌اند و محصول كشاورزي نيستند، پرهيز شود.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200