مجتبی لشکربلوکی ـ شبکه استراتژیست
خانم جولی: گوش کن گوگل جان! هم «جان» و هم «پل» به من ابراز علاقه می کنند. من هر دو را دوست دارم ولی خب هر کدوم رو یه جور. تصمیم گیری برام خیلی سخته. تو پیشنهادت چیه؟!
گوگل: خب من تو را از وقتی که به دنیا آمدی می شناسم. همه ایمیلهایت را خواندهام و همه تماس های تلفنی ات را ضبط کرده ام و از فیلمها و موسیقیهای مورد علاقه ات خبر دارم. در مورد همه قرار ملاقات هایت اطلاعات دقیق دارم و اگر بخواهی می توانم نمودارهایی بهت نشون بدهم که ثانیه به ثانیه، طپش قلب و فشار خون و حالات روحی ات را موقعی که با جان یا پل قرار داشتی نشان می دهد. اگر لازم باشد حتی می توانم از تجربیات جنسی گذشته ات؛ درجه بندی عددی دقیقی در اختیارت قرار دهم!
و کاملا طبیعی است که همانگونه که تو را خوب می شناسم آنها را هم می شناسم. با توجه به تمام داده ها و الگوریتم ها و چند دهه اطلاعات آماری میلیون ها رابطه توصیه می کنم جان را انتخاب کنی چون به احتمال 87 درصد در طولانی مدت از بودن کنار او بیشتر راضی خواهی بود.
حقیقت این است که تو را آنقدر خوب می شناسم که می دانم این جواب خیلی به دلت نمی نشیند. پل از جان خیلی خوش قیافه تر و از نظر تو درونگراتر است و چون ظاهر و درونگرایی برای تو خیلی مهم است در دلت از من می خواستی بگویم پل. البته قیافه و درونگرایی برای تو جذاب است ولی نه آنقدر که خودت داری فکر می کنی! الگوریتمهای زیست شیمیایی تو که ده ها هزار سال قبل در علفزارهای آفریقا شکل گرفتند موقع رتبه بندی کلی روابط عاطفی برای قیافه 35 درصد ارزش قائلند. الگوریتمهای من که متکی بر به روزترین آمار و ارقامند می گویند تاثیر قیافه و تناسب بعد درونگرایی شخصیتی در موفقیت بلندمدت روابط عاشقانه حدود 14 درصد است. بنابراین حتی با در نظرگرفتن این مورد، همچنان نظرم این است که با جان زندگی بهتری خواهی داشت. آنچه خواندید گفتگوی احتمالی آینده خانم جولی و رباتهای گوگل بر اساس متن کتاب انسان خداگونه است.
رباتها در گذشته، جایگزین مشاغل یدی شدند. لذا بسیاری از افراد طبقه کارگری که دارای مشاغل ساده بودند در معرض خطر جایگزینی با ربات قرار گرفتند ولی اگر زرنگ بودند با افزایش معلومات و سواد فنی و مهارت می توانستند شغل های دیگری پیدا کنند. حالا اگر ربات ها جای انسان را نه فقط در مشاغل یدی، بلکه در مشاغل ذهنی و یا هنری هم بگیرند چه باید کرد؟
اِمی، نام یک نرم افزار آهنگساز است که موسیقیدانی به نام «کوپ» استاد موسیقی دانشگاه کالیفرنیا، اختراع کرد. در یک آزمایش جالب در جشنواره موسیقی دانشگاه اورگان، آهنگ هایی از باخ (آهنگساز معروف)، لارسون (موسیقیدان)، و اِمی (ربات شاعر و آهنگساز) برای حضار پخش شد و حضار که علاقه مند موسیقی بودند از قبل نمی دانستند کدام آهنگ متعلق به کیست. بعد از نظرسنجی، مشخص شد اکثر حضار، تصور کرده بودند آنچه اِمی ساخته و نواخته، متعلق به باخ است! (رفرنس: دکتر صبورطینت)
تجویز راهبردی
آنچه خواندیم گوشه ای از هوش مصنوعی بود: هوشی که یک ماشین از خود نشان میدهد و ماشین را توانمند می کند تا رفتارهایي مشابه انسان های باهوش نشان دهد از جمله درک شرایط پیچیده، یادگیری، حل مساله، استدلال، سخن وری. پیش بینی ها می گوید دیر یا زود شاهد آن خواهیم بود که ربات های انسان نما مجهز به هوش مصنوعی عضو هیات مدیره شرکت ها خواهند شد. یعنی توان تحلیلی شان آنقدر خواهد بود که امکان تصمیم گیری های پیچیده در شرایط عدم اطلاعات کامل و ابهام و تضاد منافع را دارند.
بنابراین اگر بین 30 تا 50 سال دارید باید خود را برای تغییرات ورود هوش مصنوعی آماده کنید. زمانی که به آستانه پیری می رسید و توان یادگیری و انعطاف پذیری شما پایین آمده است، هوش مصنوعی نقش بالایی در زندگی شما ایفا خواهد کرد. به 30 سال قبل نگاه کنید و فکرش بکنید که قبل از موبایل جهان چگونه بود و اکنون چگونه است؟
اگر زیر 30 سال سن دارید وضعیت و نقش متفاوتی دارید. اینکه فقط خود را برای آینده آماده کنید کافی نیست. شما می توانید آینده را بسازید. می توانید به جای آنکه با موج ها همراه شوید، خودتان موج آفرینی کنید. بدانید که جهان پیش روی شما، جهان هوش مصنوعی و ماشین های فوق هوشمند خواهد بود و این شما هستید که می توانید آینده را بسازید.
اگر بالای 50 سال سن دارید، بهتر است آگاهی خودتان را در مورد هوش مصنوعی، کاربردهایش، تاثیراتش افزایش دهید و در ضمن نسل بعدی خودتان را برای ورود به عصر هوش مصنوعی، آگاه و حمایت کنید.
به امید آموزش و پرورش و آموزش عالی نباشید، آن ها حداقل با ده سال تاخیر تازه مطالب شان، رویکردشان و کتاب هایشان و رفرنس هایشان را تغییر می دهند. در عصری که سرعت تغییرات سالانه است، به نهادهايی که هر ده سال یک بار تغییر می کنند اعتباری و اعتمادی نیست.
برای اطلاع بیشتر کتاب “prediction machines” توصیه اکید میشود.