از این رو از این مقامات و به رسم نگارشی این انجمن «سررشته داران» تاجیکستان خواسته اند «ابزارهای قانونی برای جای گزینی کامل زبان پارسی تاجیکی به جای زبان روسی در راستای پیش بُرد استقلال فرهنگی و ملی تاجیکستان فراهم آورده شود.»
در این نامه آمده است:
«میدانیم که سدهی بیستم سدهای بسیار تلخ و دردناک برای زبانِ پارسی در آسیای میانه یا فرارودان بود. در این سده، زبانِ پارسی در تاجیکستان ضربههایی بسیار سخت خورد، آسیبهایی بسیار دید، و سست و ناتوان گردید.
اکنون، در زمانِ فرخندهی استقلال، امید است که آنچه زبانِ ما در سدهی بیستم از کف داد در سدهی بیستویکم دوباره به دست آورد، و شما بزرگواران در جایگاهِ رهبری و نمایندگیِ سرزمینِ نیاکانِ خردمندمان بر این کارِ بزرگ توانایید. زینرو، سازمانِ مردمنهادِ پارسیانجمن برای گرهگشایی در زمینههای زیر دستِ یاری به سوی شما دراز میکند:
۱. میدانیم که تا سالِ ۱۹۲۵ زبانِ مردمانِ فرارودان را «پارسی» مینامیدند، و از رودکی تا عینی ادبیّاتی را که در این سرزمین پدید آمد ادبیّاتِ پارسی میگفتند. زینرو، از عالیجنابان درخواست میکنیم برای پاسداشتِ یکپارچگیِ ملیِ تاجیکستان، رشدِ خودشناسیِ ملی و سربلندیِ تاجیکان، پاسداشتِ میراثِ معنویِ تاجیکستان، تداومِ زبان و گسترش و بالش و شکوفاییِ آن و شراکت در همهی افتخارهای فرهنگیِ پارسیگویانِ جهان، نامِ درست و راستینِ زبانِ تاجیکان که «پارسی» است به رسمیت شناخته شود.
۲. از نخستین سالهای برپاییِ حکومتِ شوروی، نظریّهپردازانِ حزبِ کمونیستِ روسیّه، برای مرزبندی و کشورسازی در سرزمینهایی که روسیّهی تزاری به چنگ آورده بود و برای بریدن پیوند مردمانِ آن سرزمینها از خاستگاههای تاریخی، جغرافیایی و فرهنگیِ خودشان خطِّ کهنِ پارسی را به خطِّ بیگانهی سیریلیک (روسی) دگر کردند تا همهی گنجینهی فرهنگ و ادبِ نیاکان از دسترسِ نسلهای تازه دور بماند و یک گسستِ بزرگِ تاریخی و فرهنگی پدید آید و حافظهی تاریخیِ مردمان پاک شود، که برآیندِ آن را میبینیم، اکنون مهمترین دشواریِ تاجیکان برای پیوند با همزبانانِ خود، و نیز بهرهگیری از میراثِ گرانسنگِ نیاکانیِ خویش، ندانستنِ دبیره یا خطِّ پارسی است.
تا زمانی که دبیرهی نیاکانی به تاجیکستان بازنگردد این کشور نخواهد توانست پیوندِ خود را با همزبانانِ خویش در سراسرِ جهان استوار کند و از دستاوردهای کلانِ فنی، دانشی و فرهنگیِ همزبانان بهره گیرد و به این گنجینهی بزرگ در راهِ پیشرفتِ خود دست یابد.
بر همین پایه، از عالیجنابان درخواست میشود تا برنامهای زمانمند برای بازگرداندنِ خطِّ نیاکانی به تاجیکستان پیریزی کنند.
۳. زبانِ پارسی میراثِ مشترکِ یک حوزهی تمدّنیِ کهن است که نقشی بزرگ در فرهنگِ جهان داشته است. هر یک از باشندگانِ این حوزهی تمدّنی به یک اندازه صاحبِ این میراثِ زبانیاند و به یک اندازه نیز دربرابرِ آن مسئولاند. زینرو، واژههای این زبان را به افغانستانی و ایرانی و تاجیکی و … دستهبندی کردن سببِ سستیِ زبانِ مشترکِ پارسیزبانان خواهد شد. واژههای این زبان از هر سرزمینی که آمده باشند ازآنِ همهی پارسیزبانان است، نه کشوری ویژه.
در همین راستا، از عالیجنابان درخواست میشود تا با گذاردنِ قانون، جلوی سیاستِ جداییافکنانه دشمنانِ زبانِ پارسی را بگیرند، و همچنین زمینههای قانونی برای پالایشِ زبانِ پارسی در تاجیکستان از واژههای بیگانه را فراهم آورند.
۴. کنون در تاجیکستان گویشی معیار که سنجهی سخنگفتنِ همگان باشد استوار نشده و گویشِ محلی هر کس گویشِ معیار او است. همچنین، در سخنِ گویندگان و نوشتههای رسانهها و نویسندگان نادرستیهای بسیار دیده میشود؛ چراکه پارسی در تاجیکستان زیر تأثیرِ شدیدِ روسی قرارگرفته و این آشفتگیها برآمده از آن است.
زینرو، از عالیجنابان درخواست میشود تا زمینههای بایسته را برای نوشتن یک دستورزبانِ معیار برای پارسی در تاجیکستان در برنامههای خود بگنجانند، و نیز سازوکارهای قانونی برای جلوگیری از آشفتگیِ بیشترِ زبان در نظر گیرند.
۵. مهمترین بنیادِ استقلالِ هر ملتی استقلالِ فرهنگیِ آن ملت است، و زبان ستونِ بنیادینِ استقلالِ فرهنگی است.
هر چند تاجیکستان از سالِ ۱۹۹۱ استقلالِ سیاسی خود را بازیافته، ولی هنوز زبانِ روسی جای خود را به زبانِ ملیِ تاجیکستان نداده است. تا زمانی که زبانِ پارسی یکسره جایگزینِ زبانِ روسی نشود دستیابی به استقلالِ فرهنگی و ملی شدنی نیست.
زینرو، از شما عالیجنابان درخواست میشود ابزارهایی قانونی برای جایگزینیِ کاملِ زبانِ پارسیِ تاجیکی به جای زبانِ روسی در راستای پیشبردِ استقلالِ فرهنگی و ملیِ تاجیکستان فراهم آورده شود.
چشمداشت ما از بزرگواران در تاجیکستان این است که تاریخ و فرهنگ و زبانِ مشترکمان را درگیرِ گرایشها و رویکردهای گذرای سیاسی نکنند. از شما خواهشمندیم که بدین نامه ژرف بیندیشید، و چنان استوار و توانا در پاسداری از زبانِ پارسی بهپاخیزید که بار دیگر یادآورِ خیزش نیاکانِ سربلندمان در بنیادِ فرمانرواییِ سامانیان بر تاجِ ایرانشهر باشید.
در پایان،آمادگی این نهادِ مردمی و گروهِ دانشوران این انجمن را برای هرگونه همکاری و پشتیبانی به آگاهی میرسانیم.»
لذت بردم از این نامه و نگارش عظیم آن که آنچنان سترگ و عمیق از پاسداشت زبان نیاکان ما سخن گفت که زیر و روی ما به هم ریخت و اشک در چشمم آورد.
آفرین بر این پاسداران زبان و فرهنگ پارسی که حرمت مردم دیرین ایرانشهر را نگاه داشتند!
جای آن دارد که فرهنگستان زبان و ادب پارسی در ایران هم با تمام توان دنبال این موضوع را بگیرد و به این دانشمندان تاجیکستانی کمک نماید تا زبان دیرینه در تاجیکستان زنده شود.
درضمن لازم است دولت ایران به عنوان پیش کشی به مردم عزیز تاجیکستان نام برخی از دانشمندان و شاعران بزرگ پارسی را که در مجادله بین ایران و تاجیکستان هستند به طور کل به ملت تاجیکستان ببخشد و به مجادله پایان دهد تا گوهری باشند بر تارک زبان و ادبیات تاجیکستان و دو ملت ایران و تاجیکستان در کنار همدیگر پاسدار زبان و ادبیات پارسی باشند و برای بزرگ شدن آن در دیگر کشورها کمک نمایند.
انشالله..........
کاش دولت مردان مامی فهمید به جای توجه به برخی کشور های عرب تاجیکستان را درک می کردند