عصر ایران ؛ نهال موسوی - اتفاق غافلگیر کننده اکران نوروزی امسال فروش نه چندان بالای فیلم «غلامرضا تختی» بهرام توکلی بود. علی رغم پیش بینیها از زمان جشنواره فجر، محوریت زندگینامه جهان پهلوان تختی، جنجالهای آخر سال 97 و ... اما استقبال مخاطبان از آن بسیار کمتر از حد انتظار کارشناسان و اهالی سینما بود.
تا جایی که حتی بعضی از منتقدین نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند؛ هوشنگ گلمکانی منتقد با سابقه و سردبیر مجله فیلم در صفحه اینستاگرامش نوشت: «بیتعارف، این میزان تماشاگر برای چنین فیلمی در جامعه ما شرمآور است. [...] من که شرمم آمد؛ کسانی که فیلم را ندیدهاند، نمیدانم.» و منتقد جوانتر خسرو نقیبی هم در یاداشتی ذکر کرد: «معتقدم که این سینما همتش را ندارد تا شبیه غلامرضا تختی را تا سالها تولید کند. برای همین آن را «اتفاق» میدانم. غلامرضا تختی یک شاهکار است؛ در سینمایی که سقفش آنقدرها که این فیلم مینمایاند، بلند نیست.»
اما آیا این مسئله فقط برای فیلم تختی بود؟
اگر با نگاه دقیقتری به جدول فروش فیلمها در نوروز 1398 نگاه کنیم میتوان گفت با توجه به هزینههای بالای تولید فیلم در سینمای ایران غیر از 2 فیلم اول، شاید فروش دیگر فیلمهای اکران نوروزی هم با توجه به بلیت 20 هزار تومانی چندان راضی کننده نبوده است.
7 فیلم سینمایی «رحمان ۱۴۰۰»، «متری شیش و نیم»، «چهارانگشت»، «زندانیها»، «پیشونی سفید ۳»، «ژن خوک» و «غلامرضا تختی» در اکران نوروزی بودند که با توجه به فروش آنها فیلم سینمایی «رحمان ۱۴۰۰» منوچهر هادی که در ژانر کمدی ساخته شده است، با گذر از یک میلیون مخاطب و بعد از گذشت حدود سه هفته اکران به فروشی نزدیک به ۱۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان رسید.
پس از این فیلم، بیشترین میزان مخاطب و فروش برای فیلم سینمایی «متری شیش و نیم» ساخته سعید روستایی بوده که توانست با جذب ۷۴۰ هزار نفر به سینما در هفته سوم اکران خود ۱۰ میلیارد و ۴۹۰ میلیون تومان فروش داشته باشد.
در رتبه سوم پرفروشترین فیلمها در ایام نوروز، فیلم سینمایی کمدی «چهارانگشت» حامد محمدی قرار گرفت که توانست با فاصله نسبتا زیادی از دو فیلم قبلی، بیش از چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان فروش کند.
حال باید دید که چرا 2 فیلم اول با فاصله چنین زیادی از فیلم سوم و مابقی فیلمهای اکران نوروزی قرار گرفتهاند؟
مخاطب ایرانی در زمانی چون تعطیلات نورزوز اگر بخواهد به سینما برود احتمالا یک فیلم را انتخاب خواهد کرد یا نهایتا 2 فیلم، ولی در همان ابتدا بین 2 گروه فیلم انتخاب میکند فیلمهای کمدی یا غیرکمدی؟
اگر انتخاب او کمدی باشد بین فیلمهای «رحمان ۱۴۰۰» ، «چهارانگشت»، «زندانیها»، امکان انتخاب دارد و اگر فیلم غیر کمدی بخواهد ببیند بین «متری شیش و نیم»، «غلامرضا تختی» و «ژن خوک».
فیلم «پیشونی سفید ۳» هم که موزیکال است و مخاطب هدفش کودک و نوجوان است.
دسته افرادی که تصمیم به دیدن فیلم کمدی دارند با توجه به حضور بازیگرانی چون محمدرضا گلزار، مهران مدیری، سعید آقاخانی، یکتا ناصر، ساره بیات و بهرام افشاری و کارگردانی منوچهر هادی با سابقه فیلمهای کمدی پرفروشی چون «من سالوادر نیستم» و «آئینه بغل» و همچنین تهیه کنندگی علی سرتیپی قطعا «رحمان 1400» گزینه اول آنها بوده است.
اگر مخاطب به دنبال دیدن فیلم غیرکمدی باشد هم فیلم «متری شیش و نیم» با توجه به حضور بازیگرانی چون پیمان معادی، نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار و کارگردانی سعید روستایی با فیلم پرفروش قبلی «ابد و یک روز» انتخاب محتمل تری است تا «غلامرضا تختی».
در این میان فیلم «زندانیها» مسعود ده نمکی و «ژن خوک» سعید سهیلی هم هست که هر 2 در کارنامهشان فیلمهای پرفروش به چشم میخورد و از آنها هم انتظار بیشتری میرفت اما 2 نکته بر سر این فیلمها سایه افکنده بود : 1 - نبودن حضور بازیگران بسیار معروف یا اصطلاحا سوپر استارها 2-مدل سینمایی که انگار برای مخاطب دستش رو شده است و نکته تازهای ندارد.
البته پر واضح است که در این میان عواملی چون تبلیغات میدانی و مجازی، تعداد سالنهای سینما، تعداد سانس فیلمها، تیزر تلویزیونی و ... در تاثیرگذاری بر انتخاب مخاطب قطعا نقش مهمی ایفا میکنند، که در این عرصه هم همان 2 فیلم پرفروش گوی سبقت را از دیگران ربودهاند.
فیلمی چون «غلامرضا تختی» همان اندازه که برای تماشاچی میتواند جذابیت داشته باشد، میتواند به نظرش تکراری هم بیاید چون بهرحال هر ایرانی به نحوی در جریان اتفاقات زندگی جهان پهلوان بوده و از زمان قهرمانی تا مرگ او را جسته و گریخته شنیده است و در زمانی چون تعطیلات نوروز بیشتر فیلمی را ببیند که یا او را سرگرم کند و یا اینکه مقوله جدیدی باشد.
مهمترین نکته این است که مخاطب ایرانی با توجه به بالا رفتن هزینه فیلم دیدن در سینما، تمایل کمتری به این اتفاق دارد و اگر قرار است در سینما فیلمی ببیند از همان ابتدا تصمیمش را گرفته است که چه فیلمی را خواهد دید و کمتر اهل تجربه جدید است، به همین دلیل به فرمولهای جواب داده قبلی مراجعه کرده و از ریسک خودداری میکند شاید به همین دلیل ساده است که فیلمی چون «غلامرضا تختی» از فروش چندان بالایی برخوردار نشد. انگار مخاطب سینمای ما میخواهد فیلمی را ببیند که انتظارش را دارد!
آخه چه وضعشه، هر سال انقدر زیاد میکنن.
جوانهایی که دچار سر در گمی فرهنگی شده اند.
جوانهایی که فرق بین فیلم فاخر و مبتذل را تشخیص نمی دهند.
فیلم آئینه بغل یا هزار پا یا من سالوادور نیستم و امثال اینها چه حرفی برای گفتن دارند؟
همه اینها دلیلش بیسوادی است
یکی از دلایل مبتذل شدن سینمای ایران همین احساس خود فرهیخته بینی سینما گران است ،
فیلم هایی می سازند که از ضعیف ترین استاندارهای سینمایی هم برخوردار نیست اما عالم و آدم را نقد می کنند