با این حال برای منِ بیننده و چه بسا شماری دیگر این پرسش در ذهن شکل گرفت که این کارگران چگونه انتخاب شده اند و با کدام ساز و کار می توانیم باور کنیم واقعا کارگرند و نه صرفا تماشاگرانی که به عنوان کارگر به ضیافت خندوانه دعوت شده اند؟
رامبد جوان مجری و کارگردان «خندوانه» البته خوش بختانه در میانۂ برنامه به این پرسش پاسخ داد. آنجا که گفت از «خانۂ کارگر» و دبیر کل آن «دکتر محجوب» تشکر می کنیم.
در تمام چهل سالی که علیرضا محجوب را می شناسم و اخبار مربوط به او را چه به عنوان مسؤول شاخۀ کارگری حزب جمهوری اسلامی و چه بعدتر دبیر کل خانۀ کارگر و چه ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی که غالبا از میان دوره ای ها به پارلمان راه می یابد، اول بار بود که نام علیرضا محجوب را به صورت دکتر محجوب می شنیدم. جدای این نکته و این احتمال که در این مدت از تحصیل علم غافل نبوده جای این پرسش هست که آیا وقت آن نرسیده است که کارگران ایران صاحب سندیکاهای مستقل و واقعی شوند و در صنوفی که برخوردارند، سندیکای آنان به رسمیت شناخته شود؟
آیا چهل سال کافی نیست که خانه کارگر و «دکتر محجوب» احساس کنند کارگران ایرانی به بلوغ رسیده و لایق استقلال و احترام و تکریم فراتر از تعارفات و اختصاص حمایت های معمول هستند؟
البته انصاف می باید داد و تصریح می توان کرد که در قیاس با دیگر تشکل های حکومتساخته، خانۀ کارگر مردمی تر است و در بزنگاه های سیاسی نیز با انتخاب های مردم هم سویی نشان می دهد اما جای سندیکاهای واقعی و مستقل را نمیگیرد.
شاید گفته شود مقولۀ سندیکاها در قانون کار دیده نشده و از انجمن و شورا سخن به میان آمده اما این گزاره توجیه مناسبی نیست چون قانون قابل اصلاح و تغییر است و چگونه است که هر چند سال یک بار قانون انتخابات را شخم می زنند و مثلا سطح مدرک تحصیلی کاندیداها را با مدارکی که نمایندگان کسب کرده اند متناسب می کنند ولی سراغ اصلاح قوانین دیگر نمی روند؟
- کارگران ایران به سندیکاهای واقعی و دموکراتیک و مرتبط با نهادهای مدنی ملی و بین المللی نیاز دارند و احترام واقعی به آنان این گونه متجلی می شود نه با تعارفات معمول و کلیشه ای و گوگولی مگولی گفتن های تلویزیونی.
بله، سندیکا...