عصر ایران؛ مهرداد خدیر- میدانم که از این تیتر و از این انتخاب، شگفتزده شدهاید. حق دارید. ولی در ادامه خواهم گفت چرا.
ابتدا توضیح دهم ساعتی قبل از نوشتن این مطلب در واپسین روز کاری سال 1397 خورشیدی در برابر پرسش خبرنگار محترم «شفقنا» دربارۀ مهمترین اتفاق سال پاسخ دادم مهم ترین اتفاق، تقلیل جایگاه مجلس است تا جایی که مصوبات آن تا از چند نهاد دیگر نگذرند به قانون بدل نمی شوند.
با این حال اگر بنا بر انتخاب چهره باشد، چهرۀ مورد نظر سعید مرتضوی دادستان عمومی و انقلاب پیشین تهران و قاضی مشهور دادگاه های مطبوعات است که بخش غالب سال 1397 را در زندان سپری کرد.
در سالی که هیچ حکمی صادر نکرد. هیچ گفت و گویی انجام نداد و هیچ تصویری هم از او منتشر نشد. اما چهرۀ سال 97 از نظر من اوست و خواهم نوشت چرا.
شاید گفته شود در هنگامۀ بحث برنامۀ 90 و عادل فردوسیپور و تقدیر ویژۀ صدا و سیما از برگزیدۀ جشنوارۀ خود یا طرح نام «مرجان شیخ الاسلامی آل آقا» به عنوان متهم ردیف ششم -و نه اول تا پنجم- پروندۀ «واگذاری بازرگانی پتروشیمی» و توصیح و تکذیب این خانم از کانادا یا استعفا و بازگشت جواد ظریف و محاکمۀ حسین هدایتی دولابی - آقای عابر بانک فوتبال- که همه هم موضوعاتی تازه هستند آخر چرا سعید مرتضوی؟!
بدین ترتیب حکایت او نه «حدیث حاضرِ غایب» که « حدیثِ غایبِ حاضر» میشود. اما واقعاً چرا سعید مرتضوی و کدام اتفاقات در سال 1397 نام او را به میان میآورد؟
1. سال 97 با پیگیری حکم زندان او شروع شد. خبرنگاری این موضوع را در اولین کنفرانس خبری سخنگوی قوۀ قضاییه با آقای محسنی اژهای در میان گذاشت و این پاسخ را شنید: « حکم صادر شده ولی گیرش نمیآوریم.» و این به معنی اختفای او تلقی شد.
هر چند همسرش سعی کرد توضیح دهد پنهان نشده اما خانم دکتر تفتی در پاسخ به این پرسش که یعنی شبها به خانه می آید، پاسخ منفی داد.
رسانهها به بحث اختفا و معرفی نکردن پرداخته بودند که در هفتۀ پایانی فروردین خبر «شناسایی» و «بازداشت» او منتشر شد و همین کلمۀ «شناسایی» در شمال این شایعه را دامن زد که احتمالا با سیمایی متفاوت و در ویلایی روزها را می گذرانده و شناسایی و بازداشت شده است.
2. هر سال در تابستان داغ، داغِ قربانیان کهریزک تازه میشود و بیش از همه پدر محسن روح الامینی پیگیر پرونده بود و امسال اما برای خانوادههای کامرانی و جوادیفر و روحالامینی متفاوت بود و شاید قدری آرام گرفتند. چون سعید مرتضوی به سبب پروندۀ کهریزک حکم زندان گرفت.
3. از زندان شکایتی علیه یک وکیل دادگستری را پیگیری کرد. وکیل، محکوم شد ولی زندان او چندان نپایید چون مشمول عفو گستردۀ رهبری در 22 بهمن شد.
4. خبر بخشودگی شلاقهای سعید مرتضوی در پایان سال سبب شد نام او بار دیگر بر سر زبانها بیاید و به صفحۀ اول بیاید. این بخشودگی اما اختصاصی نبود و عام بود و شامل او هم شده بود نه این که به صورت خاص تنها او را بخشوده باشند.
5. خبرگزاری اصولگرای فارس روایتی از گفت و گوی خود با محمود احمدینژاد رییس جمهوری پیشین را منتشر کرد.
روایت به این سبب که احمدینژاد فایل صوتی یا متن یا تصویر مصاحبه را از بیم دستکاری یا رعایت نکردن امانت یا هر دلیل دیگر از جمله پشیمانی از این گفت وگو یا امکان تکذیب در اختیار فارس قرار نداد و آنان به اتکای حافظه بخشهایی را نقل کردند. هر چند دفتر آقای احمدینژاد این روایت را تأیید نکرد اما از نکات جالب آن گفت و گو این است که خبرنگاران فارس در رد ادعای آزادیخواهی احمدی نژاد به انتصاب سعید مرتضوی و حمایت فراوان احمدی نژاد از او برای حضور در رأس سازمان تأمین اجتماعی اشاره میکنند و جالب تر این که احمدینژاد انتصاب او را انتخاب خود نمیداند!
به عبارت دیگر بر سر نخواستن سعید مرتضوی دعوا در میگیرد و فارس و احمدینژاد در این که آزادیخواهی و حمایت از مرتضوی سازگار نیستند به توافق میرسند.
6. با استقرار یک تیم حرفهای رسانهای در خبرگزاری ایرنا پروژۀ تاریخ شفاهی دنبال شد و از جمله با محسن آرمین نایب رییس مجلس ششم و فرزند آیت الله خوشوقت گفت و گو کردند و هر دو در بخش مربوط به زهرا کاظمی خاطرات و نکاتی را دربارۀ سعید مرتضوی باز گفتند. البته سال قبل هم ابتدا علی یونسی دستیار رییس جمهوری و وزیر اطلاعات در دولت اصلاحات بود که بار دیگر نام سعید مرتضوی را در پرونده زهرا کاظمی به میان آورد تا کسانی به صرافت پا در میانی برای او نیفتند و بعد از آن گرفتار شد.
7. سعید مرتضوی در زندان بود که آیت الله هاشمی شاهرودی درگذشت. رییس قوۀ قضاییه در سال های 78 تا 88 که قاضی مرتضوی را به دادستانی تهران ارتقا داد. در بررسی کارنامۀ مرحوم هاشمی شاهرودی اشاره به نام سعید مرتضوی اجتناب ناپذیر بود. خصوصا این که این شایعه هم درگرفته و دستخطی هم منتشر شده بود که از تلاش های مرحوم شاهرودی برای استخلاص مرتضوی خبر میداد. این دستخط تأیید نشد اما فرم عربی نوشتار ولو به فارسی و محتوای متن این تصور را در برخی ایجاد کرد که واقعا توصیهای از جانب رییس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام در کار بوده است.
8. اواخر سال، مستندی از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد که نشان میداد روح الله زم فعال رسانه ای خارج نشین در تور نیروهای امنیتی ایران افتاده و اطلاعاتی را که تصور میکرد از درون دستگاه های اطلاعاتی دریافت کرده و در قالب اخباری در کانال خود منتشر می کند در واقع ساخته و پرداخته داخل بوده و بازی خورده است.
ربط موضوع به سعید مرتضوی اما چیست؟ حسب ظاهر هیچ! اما اگر به یاد آوریم که سعید مرتضوی بود که روزنامهنگاران حرفه ای را حذف کرد و میدان به دست امثال زم افتاد آن گاه ارتباط را کشف می کنیم.
قاضی سابق به این می بالید که امثال شمس الواعظین و عباس عبدی و عماد باقی را روانۀ زندان می کند و در آن مستند می دیدیم که یک دستگاه اطلاعاتی چگونه باید برای افشای جعلی بودن اخبار یک نفر تلاش کند. حال آن که اگر اقدامات مرتضوی نبود و روزنامه های شاخص همچنان منتشر می شدند و طبعا تحت نظارت هم بودند کانال های آن چنانی مخاطبی پیدا نمی کردند و این هم شاهکار یا خود شیرینی سعید مرتضوی بود و اینجا هم به یاد او افتادیم.
عملکرد او مرجعیت رسانه ای را از داخل به خارج برد و حالا باید کلی تور پهن کنیم که زم را به آن بیندازند. زم کیست؟ فرزند یک روحانی که 20 سال متولی حوزۀ هنری بوده است. هنر مرتضوی این بوده که انواع روزنامه ها و مجلات را بسته تا مردم به جای خواندن پای من و تو بنشینند و به کانال ها سرک بکشند. کانال هایی که راست و دروغ در آن آمیخته و مدیر و تارگردان شان را نمی توان با یک تلفن احضار کرد و چاپخانه ای ندارند تا مرتضوی دستور توقیف بدهد.
پس هر بار جا دارد از او یاد کنیم و از هنرهایی که به خرج داد. تا مردم به جای این که مقاله شمس الواعظین را بخوانند پای سخنان پانته آ خانم قبلا در من و تو و حالا در ایران اینترنشنال بنشینند.
9. تصاویر خانم مرجان پتروشیمی و خانه دو میلیون دلاری او در کانادا هم که منتشر شد این پرسش درگرفت که چرا به راحتی از کانادا سر در می آورند و آنها را تحویل ایران نمی دهند؟ پاسخ، تخریب روابط دو کشور بر سر ماجرای زهرا کاظمی است. خبرنگار ایرانی – کانادایی که در دوران زندان درگذشت و هر چند محکومیت مرتضوی به خاطر این پرونده نیست ولی یادآور نام زهرا کاظمی و تأثیر منفی این پرونده بر روابط ایران و کاناداست.
10. واپسین دلیل این که انجمن صنفی تازه تأسیس روزنامه نگاران استان تهران (که قرار نیست جای انجمن در محاق صنفی روزنامه نگاران ایران را بگیرد) به یاد احمد بورقانی معاون مطبوعاتی دولت اصلاحات و مدافع مطبوعات مستقل، آیینی برپا کرد تا 11 سال پس از درگذشت نام او تازه باشد. انجمن مادر (ایران) را مرتضوی بسته ولی در انجمن تهران از بورقانی به نیکی و از مرتضوی به بدی یاد شد تا نام او بی ترس و لرز از پشت تریبون مطرح شود و این کم اتفاقی نبود و عمق مفهوم را روزنامه نگارانی دریافتند که صابون این آدم به تن شان خورده است.
شاید این 10 دلیل کافی باشد که سعید مرتضوی را در حالی که دیگر واجد هیچ مقام و منصبی نیست و منشأ هیچ تصمیمی نبوده و تصویری از او در تمام سال 97 منتشر نشده و ادامۀ محکومیت خود را می گذراند چهره سال 97 بدانیم.