صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۵۲۰۶۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۶ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۷ - 31 January 2019

فقر؛ مهمترین عامل کودک همسری

 سیمین حاجی‌پور ساردویی دکترای جامعه‌شناسی سیاسی و مدرس دانشگاه، می گوید: بهبود شرایط خانواده‌ها و ریشه‌کن کردن فقر شدید که عامل و انگیزه اصلی بسیاری از ازدواج‌های کودک همسری است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند. آموزش مهارت‌های کاری به دختران به‌خصوص در مناطق روستایی برای کمک به اقتصاد خانواده موجب می‌شود که خانواده‌ها از درآمد کوتاه مدت کودک همسری دختران خود بگذرند.

سالانه در جهان 12 میلیون دختر پیش از رسیدن به 18 سالگی ازدواج می‌کنند؛ یعنی تقریباً هر دو دقیقه یک ازدواج زیر 18 سال رخ می‌دهد. بیش از یک سال و نیم است که طرح افزایش حداقل سن ازدواج که بعدها به طرح کودک همسری موسوم شد، در مجلس شورای اسلامی در دستور کار قرار دارد. فراکسیون زنان مجلس با کارشناسان مختلف موضوع را از منظر روانشناسی، جامعه‌شناسی، مردم‌شناسی، حقوقی و فقهی مورد بررسی قرار دادند. جامعه مدنی همسو با نمایندگان مجلس به برگزاری نشست‌های مختلف به منظور آگاه‌سازی جامعه پرداخت.

با وجود تمام فعالیت‌ها، متأسفانه در نشست کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس این طرح رأی نیاورد. این در حالی است که بر اساس آمار، سالانه بیش از 300 ازدواج زیر سن 9 سال و 30 تا 40 هزار ازدواج دختران زیر سن 13 سال اعلام شده است. اما بسیاری از ازدواج‌های کودک همسری اصولاً در دفاتر ثبت ازدواج ثبت نمی‌شوند. تا کنون افراد و کارشناسان مختلف پدیده کودک همسری را از منظر آسیب‌های کودکان مورد بحث و بررسی قرار داده‌اند. اکنون این پدیده را با دکتر سیمین حاجی‌پور ساردویی، دکترای جامعه‌شناسی سیاسی و مدرس دانشگاه، با قرائتی نو و جدید مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

پدیده کودک همسری چیست؟



پدیده کودک همسری به ازدواجی گفته می‌شود که یک یا هر دو همسر زیر سن 18 سال داشته باشند. این تعریف در ظاهر بسیار روشن به نظر می‌رسد، اما واقعیت پیچیده‌تر است. هر دو واژه «کودک» و «ازدواج» در جوامع مختلف به صورت‌های متفاوت تعریف شده‌اند. جامعه بین‌الملل به «افراد زیر 18 سال» کودک می‌گوید. اما تعریف قانون از کودک در قسمت‌های مختلف دنیا متفاوت است. در برخی کشورها از جمله کشور ما بر اساس قانون افراد «پیش از 18 سالگی» به سن بلوغ می‌رسند. در بعضی کشورها نیز مانند نپال بر اساس قانون افراد برای ازدواج باید حداقل 20 سال داشته باشند.

با وجودی که کودک همسری بر اساس قوانین بین‌المللی و بر اساس قوانین و حقوق کودکان منع شده، اما هنوز سالانه میلیون‌ها دختر، حدود 12 میلیون دختر، پیش از رسیدن به سن 18 سالگی در گوشه و کنار دنیا ازدواج می‌کنند؛ یعنی تقریباً هر دو دقیقه یک ازدواج زیر 18 سال رخ می‌دهد. کودک همسری دختران را از تحصیل محروم می‌کند و آنها را به یک زندگی با چشم‌اندازی از فقر روانه می‌کند. خطر خشونت، آزار جنسی و فیزیکی، سوءاستفاده، بیماری‌های گوناگون و سرانجام مرگ زودهنگام از مضرات پدیده کودک همسری است.

آیا پدیده کودک همسری مخصوص ایران است؟


خیر. کودک همسری در سراسر دنیا به چشم می‌خورد؛ حتی در آمریکا و انگلستان هم وجود دارد. کودک همسری در جوامع مختلف با قومیت‌ها و مذاهب متفاوت رخ می‌دهد. بنابراین، پدیده‌ای وابسته به قومیت یا مذهب نیست. اما بیشتر در کشورهای در حال توسعه یا کم توسعه دیده می‌شود، زیرا عامل اصلی پدیده کودک همسری فقر است. به طور متوسط در کشورهای کمتر توسعه یافته پدیده کودک همسری حدود 26 درصد و در سراسر جهان 12 درصد است.

اما پراکندگی یا توزیع جغرافیایی کودک همسری نیز متفاوت است. این پدیده در برخی مناطق بخصوص کشورهای آفریقایی از شیوع بیشتری برخوردار است، به طوری که آمارها نشان می‌دهد در این کشورها 38 درصد از دختران در سنین کودکی ازدواج می‌کنند. تقریباً 30 درصد از دخترانی که در جنوب آسیا زندگی و رشد می‌کنند، ازدواج زودهنگام را تجربه می‌کنند. این در حالی است که این رقم در آمریکای لاتین و کارائیب به 25 درصد، در خاورمیانه و شمال آفریقا به 17 درصد و در اروپای شرقی و آسیای مرکزی به 11 درصد می‌رسد.

دلایل پدیده کودک همسری چیست؟ چرا کودک همسری رخ می‌دهد؟


عوامل مختلفی برای ایجاد و گسترش پدیده کودک همسری دست به دست هم می‌دهند که مهم‌ترین آنها فقر است. این برداشت که ازدواج «محافظ دختران» است و همچنین هنجارهای اجتماعی، قوانین سنتی، تنگناهای چارچوب قانونی و سیستم ثبت احوال نابسنده در سطوح بعدی اهمیت قرار می‌گیرند. همانطور که گفتم مهم‌ترین عامل کودک همسری فقر است. خانواده‌ها معمولاً برای ازدواج دخترشان پولی بابت مهریه و شیربها و... مطالبه می‌کنند. بنابراین، ازدواج دختر در سنین کودکی نه تنها از هزینه‌های خانوار شامل هزینه تغذیه، تحصیل و پوشاک کم می‌کند، بلکه سود و منفعت مادی و اقتصادی نیز برای خانواده فراهم می‌کند.

در مواردی که خانواده داماد بهای عروس را می‌پردازد، خانواده دختر در شرایط سخت اقتصادی از دختر به عنوان منبع درآمد استفاده می‌کند.از سوی دیگر، برخی والدین به‌خصوص در جوامعی که با بحران انسانیت مواجه هستند، ازدواج زودهنگام دختر را راهکاری برای محافظت او از خشونت جنسی می‌دانند. به همین دلیل پدیده کودک همسری در هنگام بروز جنگ، بی‌ثباتی‌های اقتصادی و رسیدن جامعه به خطوط قرمز خشونت افزایش می‌یابد. اما در عین حال، باید توجه داشت که کودک همسری در بطن خود پدیده‌ای است که با سطوح بالایی از خشونت‌های جنسی، فیزیکی و احساسی همراه است. در نتیجه پرسشی در ذهن مطرح می‌شود که آیا آقایانی که با پدیده کودک همسری موافق هستند، فکر می‌کنند در جامعه میزان خشونت به وضعیت بحرانی رسیده یا پیش‌بینی می‌کنند که جنگی رخ خواهد داد؟ یکی دیگر از دلایل کودک همسری فساد اخلاقی جامعه است.

گرچه بر اساس قانون، بارداری پس از ازدواج رخ می‌دهد، اما در مواردی بارداری پیش از ازدواج نیز دیده می‌شود. همین موضوع بخصوص در جوامعی که بارداری خارج از حریم ازدواج موجب شرمساری خانواده‌ها است، خانواده‌ها به پدیده کودک همسری تمایل نشان می‌دهند. باز این سؤال مطرح می‌شود آیا افراد موافق کودک همسری فکر می‌کنند که جامعه ما تا آن حد از فساد اخلاقی تنزل یافته است؟ اما باید توجه داشت که اکثر ازدواج‌های پدیده کودک همسری بر اساس عقلانیت صورت نمی‌گیرد. به همین دلیل این پدیده مخصوص طبقه ضعیف جامعه است؛ نه طبقه مرفه و نه حتی طبقه متوسط.

نتایج یا بهتر بگویم عواقب ازدواج کودکان چیست؟


بارداری زودهنگام یکی از خطرناک‌ترین عواقب پدیده کودک همسری است. عروس کودک‌ها ممکن است پیش از بلوغ بدن باردار شوند. در این بارداری خطر مرگ نوزاد و مادر بسیار بالا است. دخترانی که زود ازدواج می‌کنند در اکثر موارد خشونت، سوءاستفاده جنسی و روابط جنسی اجباری را تجربه می‌کنند. در نتیجه، آنها نسبت به انتقال عفونت‌های مختلف جنسی به خصوص ایدز آسیب‌پذیرتر هستند. محرومیت از مدرسه، از دست دادن فرصت‌ها و شانس‌های بهتر زندگی، حذف یا به حاشیه‌رانی بخشی از نیروی انسانی جامعه و چرخش این کودکان و کودکان آنها در چرخه فقر برخی از عواقب ازدواج کودکان است. در کنار تمام اینها، ما با مادرانی روبه‌رو هستیم که به دلیل کم بودن سن از صلاحیت کافی برای پرورش نسل آینده برخوردار نیستند.

همانطور که می‌دانید در ایران مسئولیت پرورش کودکان بیشتر با مادران است. یک مادرِ کودک که هنوز بسیاری از اصول سبک زندگی اسلامی، دینداری و ... را نمی‌داند، چگونه می‌تواند کودکی دین‌مدار پرورش دهد؟ این آسیب بسیار بزرگی است که کل جامعه را تهدید می‌کند. در واقع، من می‌خواهم این را بگویم. حتی اگر ما تمام عواقب کودک همسری را برای کودکان دختر نادیده بگیریم و با پا گذاشتن بر روی وجدان، شرف، انسانیت و حیثیت خود بگوییم «به جهنم که کودک همسری برای کودکان دختر عواقب نامطلوبی دارد. همین‌که مردان از داشتن همسری کودک لذتی مضاعف می‌برند، همین خوشایند است»، اما باز باید بپذیریم که این پدیده برای جامعه مردان نیز خطرناک است. کودک دختری که در سن پایین‌تر از 13 سالگی ازدواج کرده و به عقد مردی بسیار بزرگ‌تر از خود درآمده است، حتی اگر ازدواج آنها به طلاق نینجامد و ما را با پدیده«کودک مطلقه» درگیر نکند، در 23 سالگی بیوه می‌شود و پدیده «کودک بیوه‌گی» دامن‌گیر جامعه خواهد شد.

این زن فقیر 23 ساله، دارای فرزند، بی‌سواد و بدون هیچگونه مهارت کاری برای امرار معاش خود و فرزند یا فرزندانش تن به هر کاری می‌دهد. ممکن است در نگاه نخست این موضوع برای آقایان جذاب باشد، اما این زن ناقلی خواهد بود که انواع و اقسام بیماری‌ها بخصوص بیماری‌های جنسی و به‌خصوص ایدز را در جامعه منتشر خواهد کرد. بنابراین، من با نگاه مسکولینتی و نه نگاه فمینیستی عاجزانه از تمام آقایان بخصوص آقایان نماینده خواهش می‌کنم به خاطر خودشان و با آینده‌نگری پیرامون آسیب‌های اجتماعی که در نتیجه افزایش دو پدیده «کودک مطلقه» و «کودک بیوه‌گی» جامعه در 10 سال آینده با آنها روبه‌رو خواهد شد، با پدیده کودک همسری مخالفت کنند و اجازه دهند حداقل سن ازدواج و مجازات‌ها برای ازدواج‌های در سنین کودکی افزایش یابد.

اما ممکن است ازدواج در کشور کاهش یابد؟


بله موضوع ازدواج و کاهش ازدواج در کشور بسیار مهم است. ما کشوری مسلمان هستیم و به جمعیت به عنوان یک قدرت نرم نیاز داریم. اما آیا تنها راه افزایش میزان ازدواج در کشور پدیده کودک همسری است؟ چندی پیش حوزه علمیه قم اعلام کرد در ایران سیزده میلیون نفر مجرد قطعی داریم؛ یعنی افرادی که به سن ازدواج رسیده‌اند و از آن عبور کرده‌اند. اگر ما به دنبال قدرت نرم و افزایش جمعیت هستیم، باید تلاش کنیم تا امکان ازدواج افرادی را فراهم کنیم که در سنین 18 تا 40 سالگی هستند. هر یک از آنها دو بچه هم بیاورند، به اندازه کافی جمعیت رشد خواهد کرد.

باید تلاش کنیم شرایط زندگی را به گونه‌ای تسهیل کنیم که زوج‌ها به یک فرزند اکتفا نکنند. این در شرایطی است که امروزه و با مشکلات موجود زوج‌ها اصلاً به فرزندآوری فکر نمی‌کنند. سوم اینکه، امکانات رایگان برای درمان زوج‌های نابارور فراهم کنیم. درمان ناباروری به قدری هزینه‌بر است که اصولاً برخی زوج‌ها از خیر مداوا می‌گذرند.

برای پایان دادن به کودک همسری و عواقب و نتایج آن برای جامعه چه باید کرد؟


باید قوانینی برای جلوگیری از ازدواج کودکان در کشور وضع و اجرا شود. یکی از این قوانین افزایش حداقل قانونی سن ازدواج است. اما در کنار این قانون باید قوانین دیگری نیز نظیر ثبت اجباری ازدواج و تحصیل اجباری در نظر گرفته شود. در ضمن قانونگذار باید ضمانت‌های حقوقی و جزایی کافی برای اجرای قانون حداقل سن ازدواج را پیش‌بینی کند. البته قوانین به تنهایی نمی‌توانند پایانی بر ازدواج کودکان باشند. بهبود شرایط خانواده‌ها و ریشه‌کن کردن فقر شدید که عامل و انگیزه اصلی بسیاری از ازدواج‌های کودک همسری است، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار هستند. آموزش مهارت‌های کاری به دختران به‌خصوص در مناطق روستایی برای کمک به اقتصاد خانواده موجب می‌شود که خانواده‌ها از درآمد کوتاه مدت کودک همسری دختران خود بگذرند.

در انتها، پدیده کودک همسری برای جامعه زنان مهم‌تر است یا جامعه مردان؟


من فمینیست نیستم، اما تلاش کردم با یک رویکرد جامع‌نگر ریشه‌ها، عوامل و عواقب این پدیده را بیان کنم و بگویم برعکس‌ ظاهر موضوع، عواقب، خطرات و مضرات این پدیده برای جامعه مردان بیش از زنان است و اگر جامعه در کل، و به‌خصوص جامعه مردان الان در این زمینه اقدامی نکنند، شاید فردا خیلی دیر باشد.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200