عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مدیر کل روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر استعفای وزیر را تکذیب کرده است.
هر چند که هر گاه خبر استعفای مقامی بلندپایه منتشر می شود اولین کسی که تکذیب می کند مدیر روابط عمومی اوست که طبعا منصوب اوست و قاعدتا دوست دارد بماند اما با فرض قطعی بودن تکذیب استعفای آقای سید عباس صالحی می توان به چند نکته اشاره کرد:
1. بی تعارف و رودربایستی باید گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیگر اهمیت گذشته را ندارد و از این رو خبر استعفا درست هم باشد ولوله ای به پا نمی کند.
بخشی از این امر به خاطر شخصیت خود آقای صالحی است که فردی کم حرف و کم کنش است. حال آن که این وزارتخانه روزگاری چهره هایی چون سید محمد خاتمی (61 تا 71) و علی لاریجانی (71 تا 72) و عطاءالله مهاجرانی (76 تا 79) را هم به خود دیده است.
وجه اصلی اما به دلیلی دیگر است. این که خود وزارت ارشاد اهمیت گذشته را از دست داده و در موضوع "اطلاع رسانی"، وزارت ارتباطات جای آن را گرفته است. به عبارت دیگر مهاجرانیِ این دولت، آذری جهرمی است نه عباس صالحی.
از این منظر می توان گفت اگر وزیر ارتباطات استعفا دهد ارزش خبری بیشتری دارد تا وزیر ارشاد.
2. وزارت ارشاد متولی فرهنگ و هنر و کتاب و مطبوعات است. اما هر قدر فرهنگ و هنر غیر دولتی تر باشد بهتر است. بنا بر این هر قدر وزارت ارشاد کمتر دخالت کند بهتر است و در این فقره می توان کناره جویی را ستود. دربارۀ مطبوعات نیز سانسور و مشکلات مالی و کمبود کاغذ و فضای مجازی و ترس مدیران مسؤول از برخورد و توقیف، عملا مطبوعات کاغذی و چاپی را دچار بی رمقی و بی رونقی کرده است.
کتاب هم به خاطر ممیزی و سانسور دچار وضعیتی شده که نیاز به توضیح ندارد. نه این که مردم کتاب نمی خوانند. از سانسور بیزارند. اجازه دهند کتاب «کلنل» محمود دولت آبادی منتشر شود تا ببنییم مردم کتاب می خوانند یا نه. مگر کتاب های احمد زید آبادی به چاپ چندم نرسیده است؟
3. نام این وزارتخانه هم اسباب سوء تفاهم شده و برخی خیال می کنند وظیفۀ ارشاد مردم را بر عهده دارد. حال آن که پیشنهاد وزیر فرهنگ و هنر یا اطلاعات و جهانگردی دولت موقت به شورای انقلاب برای تغییر نام وزارتخانه به «ارشاد ملی» به خاطر این بود که به دکتر شریعتی و حسینیه ارشاد تعلق داشت و احیانا اگر مرحوم دکتر میناچی پایه گذار کانون توحید بود پیشنهاد می کرد نام آن را بگذارند «توحید» یا توحید ملی!
پس این کلمه ارشاد ربطی به ارشاد به مفهوم مصطلح ندارد. 20 سال پیش همین نکته را در تالار رودکی و در جمع روزنامه نگاران با دکتر مهاجرانی وزیر وقت در میان گذاشتم و البته او نپذیرفت و این گونه دلیل آورد که پس چرا در عراق هم می گویند ارشاد؟ وقتی گفتم آنها هم از روی دست ما برداشته اند تأمل کرد!
به خاطر همین سوء تفاهم، وزیران ارشاد اصرار دارند فعالیت های مذهبی و ایدیولوژیک خود را پررنگ تر نشان دهند تا معلوم شود خیلی به ارشاد اسلامی توجه دارند. در حالی که مباحث دینی و تبلیغاتی متولیان پر پولی مثل صدا و سیما و سازمان تبلیغات دارد و بهتر است ارشاد بر روی فرهنگ و هنر – البته با رعایت همه چارچوب های قانونی- تمرکز کند.
از همین جناب صالحی چند بار درباره تئاتر و هنرهای تجسمی و موسیقی یا در حال تماشای آنها شنیده و دیده ایم و چند بار در زمینه های دیگر نظر داده است؟ کاش اگر واقعا استعفا نکرده باشد نام وزارتخانه را هم به فرهنگ و هنر بازگرداند. ارشاد دیگر چه صیغه ای است؟ آن هم وقتی همه ذهن ها متوجه گشت ارشاد و پلیس می شود؟ منظور از فرهنگ و هنر هم «فرهنگ و هنر جمهوری اسلامی ایران» است و واژه «اسلامی» در آن مستتر است.
4. اگر خبر استعفا درست باشد می توان حدس زد که به خاطر بودجه است. درآمد دولت به خاطر کاهش صادرات نفت کم شده و طبعا بودجه های کمتری تخصیص می دهد. پیش تر وزیر بهداشت هم به همین خاطر استعفا داده بود. با این حال همین حالا هم درباره نوع تخصیص بودجه و تقسیم یارانه و کاغذ به رغم تمام شفاف سازی ها انتقاداتی وجود دارد. سهمیه کاغذ را گشاده دستانه به روزنامه ها می دهند و به هفته نامه ها بسیار کم.
5. البته شنیده شده که بین وزیر و برخی نمایندگان بر سر معاونت مطبوعاتی اختلاف است و قصد دارد قبل از این که این انتصاب پر سر وصدا شود کنار بکشد.
این گفتار نمی خواهد علت استعفای احتمالی را بررسی کند تا بودجه بداند یا بر سر معاونت مطبوعاتی. بر آن است تا این موضوع را بررسد که چرا اهمیت گذشته را از دست داده است؟!