"از هر گروه خوني که بخواي يک هفتهاي برات جور ميکنم، فقط قيمتش بالاست چون سالمه!"
به گزارش خبرنگار"ايلنا" وقتي حرف ميزند سياهي دندانهايش از زير سبيل پر پشت و سفيد و خاکسترياش پيداست. با موهايي کم پشت و خالکوبي روي مچ دست راستش هيبتي ترسناک دارد.
براي پيدا کردنش چند بار بيهدف خيابان "فرهنگ حسيني" را بالا و پايين ميکنم. زيرچشمي مرا ميپاييد و وقتي مطمئن شد برايش دردسري ندارم، نزديکتر شد.
"از هر گروه خوني که بخواي دارم. يک هفتهاي برات جور ميکنم......"
به راحتي از معامله و قيمت حرف ميزند و انگار بخواهد چيزي پيش پا افتاده را بفروشد درباره کالايش حرف ميزند. درباره خريد و فروش کليه!
کساني که براي پيگيري درخواستهايشان و يا کارهاي اداري به انجمن خيريه حمايت از بيماران کليوي کشور از خيابان وليعصر به خيابان فرهنگ حسيني ميپيچند، شايد حالا به حضورش عادت کرده باشند و پچ پچ او يا دوستانش را زير گوش خود شنيده باشند که از فروش کليه ميگويد و اينکه درد و رنج عزيزانشان را شفا ميدهد. شايد بعضيهايشان هم تاکنون با او معامله کرده باشند.
اگر در گذشته آگهيهاي فروش و خريد کليه را روي باجههاي تلفن ميديديم، تعجب ميکرديم، اما اين سالها ديگر حتي از ديدن دلالان کليه در خيابان آن قدر متعجب نميشويم. کافي است چند روزي را مقابل يکي از بيمارستانهاي تهران سپري کنيد و يا چند بار از کوچهاي رد شويد تا به سراغت بيايند و پيشنهادشان را بدهند.
هيچکس به درستي نميداند آنها چگونه کليه تهيه ميکنند. در اين خصوص حتي خودشان هم جواب روشني نميدهند اما ميتوان در گفتوگويي کوتاه با آنها به راز معاملاتشان پيبرد.
"راستش را بگويم يکي از آشناهايمان به پول نياز دارد و دستش از همه جا کوتاه شده مجبور است کليهاش را بفروشد. من فقط ميخواهم هم او به پولش برسد و هم مشکل شما حل شود!" اين جوابي است که همواره به پرسش کنندگان ارايه ميشود.
پاتوق حرفهايهاي خريد و فروش کليه هم خيابان فرهنگ حسيني است. اين خيابان براي کساني که از مشکلي به نام نداشتن کليه رنج ميبرند خياباني غريبه نيست. اينجا از دير باز به علت وجود انجمن حمايت از بيماران کليوي به محل رفت و آمد بيماران دياليزي و داراي مشکلات کليوي تبديل شده و محل مناسبي براي معاملاتي اينچنيني محسوب ميشود.
اگر چه طي دهههاي گذشته بيشتر پيوندها و اهدا کليه به بيماران از سوي افراد آشنا و يا خير انجام ميشد اما امروزه سوداگري و فشارهاي اقتصادي سبب شده تا بازار خريد و فروش کليه در ايران گرم شود و با افزايش تعداد بيماران کليوي، پاي دلالها نيز به اين عرصه باز شود.
هر چند در سالهاي گذشته و براي جلوگيري از سوداگري در اهدا کليه، انجمن حمايت از بيماران کليوي تلاش کرده است به عنوان تنها مرجع پيوند و اهدا کليه، از بروز ناهنجاري در عمل خداپسندانه اهدا کليه جلوگيري کند اما بسيارند کساني که با استفاده از خلاهاي قانوني تنها به سوداگري و سود خود ميانديشند و جان و سلامت افراد را معامله ميکنند.
"محمد - و" جواني 28 ساله است که دو سال تمام را براي دريافت کليه در نوبت انجمن بوده است. او که کليههاي خود را در پي بيماري عفوني از دست داده از طريق دوستان پدرش با يکي از دلالان کليه ارتباط ميگيرد و ظرف سه هفته با هزينه کردن 5 ميليون تومان به کليهاش ميرسد.
او ميگويد: دلال را در بازار تهران به پدرم معرفي کردند. او براي يک کليه سالم 5 ميليون تومان پول خواست و پدرم براي رها شدن من از درد اين هزينه را پرداخت."
او ميگويد: دلال کليه را از پسري 32 ساله که در يکي از روستاهاي فيروزکوه چوپاني ميکرد خريده بود. با هم قرار گذاشتيم او را يکي از آشنايانمان معرفي کنيم و خوشبختانه پيوند به خوبي انجام شد و مشکلي پيش نيامد. پسر در ازاي دريافت 2 ميليون تومان کليهاش را به ما فروخته بود و نميدانست ما براي کليه 5 ميليون پول دادهايم. حالا هم به قول دلالمان با يک کليه و پول فراوان! عشق و حال ميکند.
"نبي" اسم مستعار دلالي است که در خيابان ... به سراغم ميآيد. بعد که ميفهمد براي گزارش، اطلاعات ميخواهم با قول مردانه و شرط "نه منو ديدي و نه اسمم رو ميگي!" به حرف ميآيد:
"بيشتر کساني که کليهشان را ميفروشند از اقشار پايين جامعه هستند. آنها را از طريق دوستاني که در شهرستانها و يا مناطق حاشيه شهر زندگي ميکنند پيدا ميکنم. بعد هم راضي ميشوند و قيمت تعيين ميشود. البته تنها به عنوان اهدا کننده و آشناي فرد بيمار معرفي ميشوند تا کار راحتتر باشد."
به عقيده نبي اين کار نه غيرقانوني است و نه گناه، اکنون بسياري بدون واسطه با مراجعه به انجمن درخواست اهدا کليه ميکنند و از انجمن پول ميگيرند. تنها مشکل در اين خصوص رعايت نوبت است که براي بسياري از نيازمندان به کليه ممکن است تا 10 سال هم طول بکشد.
او ميگويد: کساني مثل ما تنها واسطه امر خير هستند و اين راه را کوتاه ميکنند. ما با خانوادههاي دو طرف تماس برقرار ميکنيم و موردهاي مناسب را پيشنهاد ميکنيم تا اين پروسه کوتاهتر شود."
او اين کار را البته شغل و دلالي نميداند و در پاسخي به سوال من در خصوص اينکه آيا آنها باند هستند، ميخندد و ميگويد: البته که نه! ما فقط دوستان زيادي داريم.
وقتي از او ميپرسم: "فکر نميکني با اينکار داري به افراد نيازمند ظلم ميکني و سلامتشان را با واسطهگري به خطر مياندازي؟" پاسخي تلخ ميشنوم.
نبي با گفتن اين واقعيت که در اين سوداگري تنها نياز مادي و فشارهاي اقتصادي علت فروش کليه بوده است، ميگويد: من خيلي ديدهام مردي براي درمان سرطان پسرش، برادري براي جهيزيه خواهرش، زني براي اجارهخانه و حتي جواني براي خريد ماشين و فرار از بيکاري دست به اينکار زدهاند."
نبي با آن سبيلهاي پر پشت و خالکوبي روي دستش البته زير اين نقاب چهرهاي ديگر دارد. اين را وقتي ميفهمم که با دستهايي لرزان سيگاري روشن ميکند و شروع کار دلالي خريد و فروش کليه را اينگونه ذکر ميکند.
"وقتي تراشکاريام ورشکست شد با انبوهي از چک و سفته تنها ماندم و مجبور شدم کليهام را بفروشم تا زندگي و زن و بچهام را نجات دهم، کسي که کليهام را خريد چند بار براي آشنايان سراغ اهداکنندگان ديگري را گرفت و من وارد اين بازار شدم. حالا هم با يک کليه دارم زندگي ميکنم."
با او که خداحافظي ميکنم در ذهنم اين جمله نبي طنين مياندازد: "کسي چه ميداند شايد يک روز يک کليه دست دوم براي خودم خريدم و از اين ترس و لرز راحت شدم."
با وجود خداپسندانه بودن مساله اهدا کليه به افراد نيازمند در جامعه، آنچه البته در اين ميان نگرانکننده مينمايد و اکنون دغدغه بسياري از فعالان اجتماعي و جامعه پزشکي است بروز ناهنجاري و ايجاد بازاري براي خريد و فروش کليه و ساير اعضاي قابل پيوند بدن انسان است که زنگهاي نگراني و تهديد را به صدا در ميآورد. بسياري از پزشکان اکنون ميترسند افراد جامعه با ناآگاهي از پيامدهاي فروش کليه، بعدها با مشکلات فراواني در زندگي مواجه شوند که آسيبهاي بسياري را برايشان به همراه داشته باشد.
دکتر"احمد درخشنده" در خصوص مشکلات اهداي کليه براي فروشندگان ميگويد: ممکن است فردي اکنون از نظر پزشکي داراي کليههايي سالم باشد و بتواند با يک کليه نيز به زندگي عادي خود ادامه دهد اما در آينده کسي نميداند در صورت بروز مشکل براي آن يک کليه، فروشنده بايد چه اقدامي انجام دهد.
به گفته درخشنده، جامعه اکنون از اين نکته که انسان ميتواند با يک کليه سالم و عادي زندگي کند سوءبرداشت داشته و به عواقب و تهديدهاي از بين رفتن يک کليه نميانديشند.
او معتقد است: بدن انسان براي کارکرد درست به دو کليه نياز دارد و در صورت نبود يک کليه فرد بايد به شدت مراقب سلامت کليه خود باشد.
درخشنده البته اهدا کليه به نيازمندان را کاري نيک و خداپسندانه ميداند و در عين حال معتقد است منطقي نيست که بخاطر نياز مالي، انسان از سلامت خود سرمايهگذاري کند و به سوداگري و فروش اعضا خود اقدام کند.
براي پيگيري بيشتر در خصوص خريد و فروش کيله با جستجويي کوتاه در اينترنت به موارد بسياري از آگهيهاي فروش کليه بر ميخورم و متاسفانه بيشتر اين آگهيها متعلق به جوانان 20 تا 30 ساله است.
نمونه اين آگهيها آگهي .... است که نوشته: "من به شخصه يک سري چيزها رو خراب کردم که بايد جبران کنم. درحقيقت من به نيت فروش کليهام پا به اينترنت گذاشتم و مشخصاتم اين است، بيست وچهارساله، جنسيت: مذکر، گروه خوني:O+، شماره تلفن: 0937880….. لطفاً از ساعت 18 به بعد تماس بگيريد و مطمئن شويد که با ... صحبت ميکنيد."
در تماس با بيشتر آگهي دهندگان بيکاري، نياز به پول، هزينه تحصيل و حتي ازدواج از علتهاي آگهي عنوان ميشود.
رواج بازار خريد و فروش کليه در شهرهاي بزرگ ايران اکنون البته ميرود تا از ارزشي به نام اهدا، ضد ارزشي با عنوان واسطهگري و دلال بازي در خريد و فروش اعضا بدن بسازد و به عقيده "نيما سروستاني" از محققان و فعالان اجتماعي رويه مسوولان نيز در اين کار بيتاثير نبوده است.
به گفته او قبل از اينکه انجمن حمايت از بيماران کليوي به صورت مستقيم با پرداخت پول در اين کار دخالت کند، مردم کليهي خود را در اختيار فرد بيمار خانواده و يا دوستانشان ميگذاشتند، اما از زماني که انجمن به فرد دهنده پول پرداخت ميکند، ديگر هيچ کس حاضر نيست که حتي به برادرش کليه اهدا کند.
به گفته او اکنون بازاري ايجاد شده که در اين بازار شخص ميتواند کليهاش را بدون ساز و کار درست قيمتگذاري، به هر نرخي که ميخواهد بفروشد؛ در نتيجه هيچ دليلي وجود ندارد که افراد به يکديگر کمک کنند. به هر ترتيبي که شده پولي سر هم ميکنند و يک کليه ميخرند و متاسفانه شرايط اجتماعي و اقتصادي حاضر در ايران، فروشندگان را دهها برابر خريداران کرده است.
بحث خريد و فروش کليه تنها مختص به ايران نيست ولي نحوه برخورد در ديگر مناطق با ايران متفاوت است. در کشورهاي ديگر جهان مثل چين، هند و برزيل فروش کليه ممنوع است، ولي در عوض بازار سياه تجارت اعضا رونق دارد و فروشندگان از حقوق قانوني برخوردار نيستند و همين نکته مشکلات بسياري به وجود آورده است.
البته در کشورهاي صنعتي که مردم پولدارتر هستند، کسي کليهاش را نميفروشد و با توجه به کمبود افراد اهدا کننده کليه، ساليانه مرگ و مير بسياري در بين بيماران کليوي اتفاق ميافتد.
اگر چه اکنون اهدا و پيوند کليه در ايران زير نظر مستقيم انجمن حمايت از بيماران کليوي انجام ميگيرد اما به علت فراواني متقاضيان دريافت کليه که در کشور بر اساس آمارها به بيش از 15 هزار نفر نيز ميرسند و بايد بر اساس نوبت با اهدا افراد کليه دريافت کنند، برخي ترجيح ميدهند با خريد کليه منتظر نوبت نمانند و از رنج دياليز رها شوند.
آنها ميتوانند پس از پيدا کردن فرد اهدا کننده او را به انجمن معرفي کنند و خارج از نوبت به دريافت کليه و پيوند نائل شوند.
البته به گفته مصطفي قاسمي، رييس انجمن حمايت از بيماران کليوي، طي ماههاي گذشته وضعيت پيوند در كشور بسيار مطلوب بوده است اما بايد اين فرهنگ بيشتر در جامعه نهادينه شود.
قاسمي در گفتوگو با خبرنگاران رسانههاي گروهي عنوان ميکند: در سال گذشته هزار و 865 پيوند در كشور انجام شد و معمولاً در طول يك سال هزار و 800 تا دو هزار پيوند كليه انجام ميشود.
به گفته قاسمي، در حال حاضر بيش از 15 هزار بيمار دياليزي در كشور وجود دارد. اين در حالي است كه آماري از بيماران پيوندي در دست نيست. در اين زمينه مركزي براي رسيدگي به وضعيت آماري و ثبت بيماران كليوي لازم است؛ چرا كه نداشتن آماري از بيماران، برنامهريزيها را با مشكل مواجه ميكند.
به نظر ميرسد کمبود اهداکنندگاني که به انجمن مراجعه ميکنند زمينه بروز پديده کليه فروشي را به وجود آورده است و بايد با ارتقا فرهنگ اهدا کليه در جامعه و نهادينه کردن اهدا اعضا بيماران مرگ مغزي، با کاهش مدت نوبت دهي به بيماران متقاضي دريافت کليه از سوي انجمن، راه بر سوداگران کليه در ايران بسته شود و اين تنها راهکاري است که از سوي مسوولان انجمن حمايت از بيماران کليوي ارايه مي شود.
با تشکر