عصرایران؛ احسان محمدی- کاشیمای آنتلرز ژاپن با پیروزی 2-0 در مجموع دو دیدار رفت و برگشت توانست به عنوان قهرمان سال 2018 لیگ قهرمانان آسیا دست پیدا کند. تیمی یکدست، منظم و سختکوش که در ورزشگاه آزادی حتی یک گام نلغزید.
در این میان نمایش شجاعانه پرسپولیس هم مورد تحسین قرار گرفت. فرصت تماشای این فینال را از نزدیک داشتم. آنچه میخوانید نکاتی از حواشی این دیدار است که در رسانهها کمتر به آن اشاره شد.
1- ساعت یک ظهر است. هنوز پنج ساعتونیم تا سوت آغاز بازی مانده. پارکینگها پر شده، ورودی غربی ورزشگاه را پلیس بستهاست. کجا بریم؟ جلوتر دور بزنید توی یکی از شهرک ها جا پیدا کنید! دور میزنیم و در شهرک آزادی به زحمت گوشه خیابان پارک میکنیم. مسیر پیاده تا ورزشگاه 6 کیلومتر است!
2- سیل جمعیت به طرف ورزشگاه روان است. دستفروش ها کنار اتوبان بساط کردهاند. از قهوه و فلافل تا آب معدنی و بوق و پرچم! ساندویچهای کالباس ورزشگاه آزادی مشهور است. یک بُرش بسیار نازک کالباس، دو برش نازک گوجه و خیارشور؛ 10 هزارتومان! ... قهرمان جامجهانی هم بشویم انگار این کیفیت ساندویچ ارتقا پیدا نمیکند!
3- بلیط جایگاه دارم! بلیط میخوای آقا؟! ... با آنکه اعلام شدهبود تمام بلیطها اینترنتی فروختهشده و باید با کارت ملی وارد ورزشگاه شد، باز هم بازار سیاه وجود داشت. کسانی میگفتند بلیط ها تقلبی است.
4- سه گیت پیچ در پیچ برای بازرسی بدنی وجود داشت. فندک ممنوع، بطری آبمعدنی ممنوع، پاوربانک موبایل ممنوع، میوه ممنوع ... یاد ترانهای قدیمی افتادم: عشق دو ماهی قدغن، رقص سایه ها قدغن، تو قدغن، من قدغن... با این همه برخورد ماموران بسیار صبورانهتر از قبل بود.
5- ساعت 2 وارد ورزشگاه میشوم. طبقه بالا آخرین ردیف خالی مانده. سکوها لبریز. تماشاگرانی روی صندلیها در آن هیاهو خوابیده اند. عدهای سیگار میکشند، کسانی جدی بحث میکنند که اگر در ده دقیقه اول به گل برسیم میبریم، چند نفر میگویند همین که تا اینجا اومدیم دم بچهها گرم... روی سکوها امید جاری است.
6- چند دقیقه بعد ژاپنی ها وارد ورزشگاه می شوند. جایگاه کوچکی برایشان آماده شده. منظم مینشینند. چند نفر پرچمهایی را که روی آنها اسم «زیکو» نوشته شده با دقت روی سکوهای خالی نصب میکنند.
7- از اسکوربورد ورزشگاه چند کلیپ در خصوص لیگ قهرمانان آسیا در دورههای گذشته پخش میشود. کلیپ مخصوص باشگاه پرسپولیس با عکس غیرمنتظره ای آغاز میشود، علی عبده بنیانگذار باشگاه که معمولاً در رسانههای رسمی کمتر نامش برده میشود. باقی تصاویر در نهایت کج سلیقگی چیده شده. یک نفر نبود به AFC یک فتوکلیپ آبرومند برساند؟!
8- زمان به کندی میگذرد. ورزشگاه کاملاً پر میشود. حتی روی راهروها هم تماشاگرها نشستهاند. تشویقها بسیار اندک است. یک نفر میگوید: سیدجلال گفته تا وقتی بازی شروع نشده تشویق نکنید! ... یکی دو موج مکزیکی، یکی دو تشویق ایسلندی و تمام! اولین بار است که چنین چیزی میبینم.
9- دستفروشهای ورزشگاه آب، بستنی، ساندویچ و تخمه میفروشند. خبری از چای نیست. «گفتن داغه، خطرناکه، تماشاگرا می سوزن!» هوا کم کم سرد و تشویق تماشاگران ژاپنی آغاز میشود. حدود 200 نفر هستند اما منظم طبل میزنند، از جا میپرند، شال هایشان را میچرخانند و خستگیناپذیر ادامه میدهند. یکی از تماشاگرها میگوید: طبلهاشون یاماهای اصله! ببین چه صدایی داره!
10- یکی از عوامل ورزشگاه حدود 30 دقیقه با شلنگ روی پارچهای که کنار زمین پهن شده آب میگیرد. احتمالاً برای اینکه باد آن را تکان ندهد. 30 دقیقهی تمام به سبک خانمهای قدیمی که کوچه را میشستند. انگار آب هست، شلوغش میکنند که ما مصرف نکنیم!
11- اذان در ورزشگاه پخش نمیشود. از قرار معلوم از دستورالعملهای AFC است. تعدادی از تماشاگرها در گوشه و کنار نماز میخوانند. ژاپنیها کماکان بر طبل میکوبند.
12- چند دقیقه قبل از بازی علی پروین اسطوره باشگاه پرسپولیس جام را میآورد و روی سکو میگذارد. مردی تمام مدت دستش را جوری پشت کمر او گرفته که گمان میکنیم اگر بردارد علی پروین ممکن است از پشت به زمین بخورد!
13- «چقد سرک میکشید؟ بشین! از این فاصله چیو میخوای ببینی؟!» ماموری که در طبقه دوم ایستاده به چند پسر جوان که سرکی میکشند تا دخترهای به ورزشگاه آمده را ببیند مدام این را میگوید. اما کو گوش شنوا؟!
14- خوانندهای روی سن میرود و ترانه ای میخواند. جمعیت با او همصدایی میکنند. احساس میکنم به تاریخ تعلق دارم. ترانههای نسل جدید را بسیار به ندرت میشناسم، وسط خواندن او ناگهان ترقه و نورافشانی شروع میشود! صدای انفجار و موزیک و طبل یاماهای اصل ژاپنی و ووزلای ایرانی- آفریقایی... مخلوط غریبی است!
15- طرح موزاییکی ما میتوانیم (WE CAN) به همراه پرچمهای بزرگ پرسپولیس و عنوان انگلیسی باشگاه با نظم خوبی به نمایش در میآیند. بازیکنان وارد زمین میشوند. ژاپنیها به سمت تماشاگرانشان میروند و کاپیتان یک قدم جلوتر میایستد بعد همه تعظیم میکنند.
16- بازی بدون قرائت قرآن، بدون سرود ملی یا مواردی از این دست آغاز میشود. طبق قرار قبلی هر وقت توپ زیر پای بازیکنان کاشیما میرسد هوادارها با هزاران شیپور قرمزی که در اختیارشان قرار گرفته بوق میزنند. شبیه ووزلاهای جام جهانی آفریقای جنوبی! اعصابخراش...اعصابخراش! و البته کمفایده! بازیکنان کاشیما انگار گوش هایشان را سایلنت کردهبودند!
17- پرسپولیس با بازی مستقیم حمله های پراکنده ای میکند و ضدحملههای کاشیما ترسناک است. منظم، یکدست و سالم بازی میکنند. لئو سیلوا بازیکن برزیلی آنها همه جای زمین هست، اثرگذارترین بازیکن زمین روی هر دفاع و حمله ای. جنس خوب خارجی!
18- نیمه اول تمام میشود. تماشاگرها هنوز امیدوارند. کسی فحاشی نمیکند. حتی برای یک بار شعاری که در آن واژه های جنسی باشد نمیشنوم.گوشهایم تعجب میکنند! صف سرویسهای بهداشتی وحشتناک است. صد ناظر و هزار بازرس از AFC و FIFA هم بیایند انگار در دو موضوع تفاوتی رخ نخواهد داد: کیفیت صدای بلندگوها و قطع شدن صدا و سرویس های بهداشتی!
19- نیمه دوم هرچه جلوتر میرویم امیدها کمرنگ تر میشود. «زورمان نمیرسد» پرتکرارترین ترکیب روز گذشته بود. برانکو کنار زمین ایستاده و هر بار برمیگردد و به نیمکت نگاه میکند. کسی روی نیمکت نیست. کاش کریم باقری میتوانست بازی کند!
20- محسن ربیع خواه که تقریباً یک فصل را به دلیل مصدومیت از دست داده بود و احسان علوانزاده جوان نمیتوانند معجزه کنند. دقایق آخر وقتی روی دروازه کاشیما خطر ایجاد میشود تماشاگرها از بیرانوند میخواهند جلو برود. او جمعیت را نگاه میکند، یکی دو قدم هم جلوتر میرود، دستهایش را باز میکند یعنی نمیشود... تیم جان بُردن ندارد.
21- تا آخرین ثانیه اما قرمزها حمله میکنند. حتی به یک گل هم خشنودند اما ژاپنی ها اجازه نمیدهند. بازیکنان آشکارا بیشتر از حد توانشان میدوند. تماشاگرها با فریاد «پرسپولیس باغیرت» آنها را تشویق میکنند. میدانند امیدی به قهرمانی نیست اما از این جنگیدن راضی هستند ... و سوت پایان!
22- ورزشگاه یکصدا پرسپولیس را تشویق میکند. ایستاده دست میزنند. ژاپنی ها شادی میکنند. جوبیلو ایواتا با همین لباسهای سفید در آزادی استقلال را بُرد و ناصرخان حجازی گفت تا 20 سال دیگر هم یک تیم ایرانی قهرمان آسیا نمیشود ... و حالا باز سفیدهای ژاپنی در آزادی جام را سزاوارانه در آغوش کشیدند.
23- برانکو و بازیکنان خسته و غمگین به آرامی دور میزنند و تماشاگران آنها را تشویق میکنند. تماشاگران ژاپنی هنوز هم طبل میزنند. خسته نمیشوند انگار! بازیکنان کاشیما هم برای پرسپولیسیها دست میزنند. محمد انصاری که در جریان بازی مصدوم شد با عصا به تیم اضافه میشود. تماشاگری میگوید: خدا رو شکر این جام تموم شد وگرنه برانکو هم با این فشار رباط پاره میکرد والا!
24- پرسپولیس تورنمنتی پر از ماجرا داشت، محرومیت و مصدومیت و رباطهای پاره و «خیریت» و خیانت و بیوفایی و پنجره بسته ... اما آنها تا سرحد مرگ دویدند، ناامید نشدند، به جای غر زدن و شکایت از زمین و زمان با تنی مجروح قهرمانانه مبارزه کردند و خودشان بهتر از هر کسی می دانند که این نایب قهرمانی بیشتر پاداش تلاششان بود تا کیفیت بازیشان. آنها سزوار تحسین هستد.
25- ده دقیقه بعد از سوت داور هنوز پرسپولیس تشویق میشود. نورافشانی هم نمی تواند غبار اندوه را از ورزشگاه قدیمی آزادی پاک کند. هواداران پرسپولیس آرامآرام ورزشگاه را ترک میکنند. حالا باید کیلومترها پیاده بروند تا به کنار اتوبان برسند و ماشینی برای برگشت به خانه پیدا کنند ... هنوز خبر ندارند کارلوس کیروش که با عدم حضورش در فینال به آنه دهنکجی کرد قرار است کنعانی زادگان و خانزاده را دعوت کند و روی نام مدافعان سختکوش و با کیفیت پرسپولیس خط بکشد... هنوز این قصه ادامه دارد.
بزرگوار چرا نمی خواهید قبول کنید که انتخاب بازیکن کمترین حق یک سرمربی هست. خود سر مربی هست که بایستی پاسخگوی نتایج تیمش باشه. دوست عزیز سر مربی تیم ملی به بازیکنانی که اعتقاد داره انتخاب میکنه. اینکه یک بازیکن به تیم ملی دعوت نمیشه به معنی ناتوانی یا ضعف اون بازیکن نیست. لطفا اینو بفهمین
کاش اندکی هم به فکر مردم می بودی
انگار که از طرف سمت خاصی نوشتی
مردم از اینگونه نوشته ها و از شخصیتهایی مثل شما بی زارند
درود و تشکر