عصر ایران ؛ کاوه معینفر - در چند روز گذشته محمدرضا گلزار در صفحه اینستاگرامش عکسی منتشر کرد که کتابی در دست داشت و در کپشن عکس سوال کرده بود: « چقدر کتاب میخونین؟»
این عکس حاشیههای زیادی را به همراه داشت و بسیاری هم در زیر همان پست و در مطالبی دیگر نوشتند : «این مکانی که عکس در آن گرفته شده کتابفروشی نیست و لوازم التحریری است، کتابی هم که دستت گرفتی کتاب نیست دفتر نقاشیه و ... »
واقعیت این است که کتابی که در دست گلزار است Felzmann Swarm کتابی است از هنرمند سوییسی الاصل مقیم آمریکا به اسم "لوکاس فلزمان" که عکسهایی از پرواز گروهی بزرگ و متراکم پرندگان در آن منتشر شده است.
اگرچه کتاب عکسی چون این کتاب هم باز کتاب است و در مقوله کتاب خواندن قرار می گیرد اما بسیاری این انتقاد را داشتهاند که این کتاب دیدنی است تا خواندنی و آن مفهوم کپشن عکس گلزار را در بر نمیگیرد و به اشکال مختلف به او این انتقادات تند را وارد کردند.
فارغ از تمام حاشیههای این عکس باید به این اشاره کرد نفس حرکت گلزار امری خیر است (ترویج فرهنگ کتابخوانی) ولی با اتفاق مذکور به نقیض خود بدل شده و آن تاثیر لازمه که مد نظر او بوده را نداشته که هیچ، به یک بهانه دیگر برای تاختن به او و سلبریتیهای داخلی تبدیل شد.
بیشتر این اتفاقات به این دلیل است که مخاطب جایگاه سلبریتی را با نخبگان، مشاهیر و ... یکی فرض میکند و وقتی که اشتباهی در رفتار و گفتار آنها می بیند دچار نوعی تناقض شده و خود را فریب خورده و مغبون احساس میکند. به همین دلیل بهتر است که تعریف سلبریتی را روشن کنیم:
سلبریتی فقط یک سلبریتی است و نباید او را با ستارهها یا مشاهیر و افراد محبوب اشتباه گرفت. ستاره یا سوپر استار معمولا به کسی اطلاق می شود که در یک رشته درخشیده است و توانایی و تبحر بالا او در آن رشته باعث شده معروف،مشهور و محبوب مردمی باشد، مانند ورزشکاران یا هنرمندانی که در رشته خودشان به دلیل توانایی و قابلیتهای زیادی که دارند ستاره شدهاند.
اما سلبریتی داستانش فرق دارد و در مشهور بودن او، ممتاز بودن در رشته فعالیتش دخیل نیست. یعنی می تواند یک بازیگر معمولی باشد که به دلایلی دیگر معروف شده است.
سلبریتی شدن یک فرآیند چند وجهی است که عوامل مختلفی در آن نقش دارند از چهره و فیزیک ظاهری فرد گرفته تا اظهار نظرهای شخصی، جهت گیریها، اعمال، رفتار، شکستن تابوها، رد کردن خطوط قرمز و...
سلبریتی می تواند ستاره باشد و یا نباشد، سلبریتیها افرادی هستند که به هر دلیلی در جامعه معروف شدهاند و این سرشناس بودن هیچ ارتباطی با محبوبیت و وجاهت آنها ندارد، اگرچه میتوانند محبوب هم باشند.
حتی قبل از وجود دنیای مجازی، ما هم ستاره داشته ایم و هم سلبریتی، مثلا کسانی مانند تختی یا فردین هم ستاره بودند و هم سلبریتی و فقط اسم آنها کافی بود، تا نگاهها را به سوی خود متوجه کند، ولی کشتی گیری چون عبدالله موحد ستاره کشتی بود اما سلبریتی خیر. اگرچه تعداد مدالهای طلا و افتخارات او بیشتر از تختی است.
در واقع سلبریتی یک شخصی است که خودش برند شده است و به همین دلیل حضور اسم او در هر جایی و به هر دلیلی توجه برانگیز است. در همین راستا بحث مشاهیر را هم می توان اشاره کرد مشاهیر هم کسانی هستند که اسمشان برند است و فقط اسمش برای او کافی است.
برای سلبریتی شدن توجه رسانهها، استفاده شرکت های تبلیغاتی و تجاری، نزدیکی به سیاستمداران و... نقش دارند. (نمونه آن دیدار امیر تتلو و آقای رئیسی در جریان فضای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل)
سلبریتی میتواند هنرمند، ورزشکار، سیاستمدار و یا حتی یک شخص عادی جامعه، یا یک فرد منفور باشد که به هر دلیلی سرشناس شده است و تعداد زیادی از افراد جامعه او را می شناسند و اتفاقات مربوط به او را دنبال می کنند.
شاید کسی در رشته تخصصی خود ستاره باشد ولی سلبریتی نباشد اما در همان رشته شخصی سلبریتی است اما ستاره نیست. مثالی میزنم تا بیشتر روشن شود: کیم کارداشیان یک سلبریتی است اما ستاره بازیگری یا مدلینگ نیست، اگرچه در زمینه مدلینگ فعالیت داشته و دارد، اما در این رشته هرگز نتوانسته ستاره ای مانند "جیزل بوندشن"، "آلساندرو امبروسیو" یا "آدریانا لیما" باشد، اما کیم کارداشیان به دلایل مختلف (عمدتا حاشیهها) شهرتش از آنها بیشتر است.
یا اگر بخواهم مثال وطنی بزنم محمدرضا گلزار یک سلبریتی است اما او را نمی توان یک ستاره بازیگری دانست. او هر جا حضور داشته باشد جنجالی و پر سرو صدا خواهد بود چون خصوصیت سلبریتی اینست، یک سلبریتی مهمترین وجه مشخصه اش اسم اوست که برند شده است.
مردم دنیا، حضور سلبریتیها در مراسمها و محافل گوناگون را از منظر سبک لباس پوشیدن، مدل آرایش، مدل مو، جواهرات، تیپ و رفتار و حتی ثروت و درآمدش میبینند و به همین دلیل است که بیشتر مدها، ترندها و سبکهای جدید را سلبریتیها روی کار میآورند، زیرا آنها کاملا دیده میشوند.
از طرفی دیگر به افراد شناخته شده و تاثیرگذار در شبکههای اجتماعی "اینفلوئنسر" میگویند. این تعریف کلی از اینفلوئنسر است. رشد شبکههای اجتماعی در روند زندگی مردم و تصمیمهایشان تاثیر گذاشته، افرادی هم در رسانههای اجتماعی با انتشار عکسها و ویدیوهایی مخاطبانی را به سمت خود جذب کردهاند.
آنها ممکن است از زندگی روزمره(سبک زندگی)، حرفه، علاقهمندیها و سرگرمیهای خود، دغدغههای خود در زمینههای مختلف مثل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و … شروع به تولید محتوا به صورت عکس و ویدیو میکنند و آنها را در صفحهشان به اشتراک میگذارند.
مانند دابسمش های محسن بروفر(گزارش فوتبال)، محسن ایزی، سفر گردی های منصور ضابطیان، ویدیوهای طنز محمد امین کریمپور، مطالب آرایش و زیبایی صدف بیوتی و ...
در جهان امروز ستارهها، سلبریتیها و اینفلوئنسرها نقش دارند و نمی توان تاثیر گذاری آنها را انکار کرد چون می توانند حتی به صورت مقطعی و موقت هم شده نظرها را به موضوعاتی که می خواهند جلب کنند ولی اینکه تا چه اندازه تاثیر گذار خواهند بود را فقط گذشت زمان مشخص می کند و نمیتوان به سادگی جواب داد.
به همین دلیل عکسی از محمدرضا گلزار چنین مورد نقد و بررسی قرار میگیرد و در جامعه بازتاب منفی دارد (اگرچه نیت او ترویج امری مثبت بوده است)، چه خوب است که خود سلبریتیها هم به این نقش خود آگاه باشند و در انتشار مطالب و رفتار و گفتارشان دقت بیشتری به خرج دهند.
آقای گلزار مجری مسابقه »برنده باش» هستش که از شبکه 3 پخش میشه و معمولا پیش از شروع سوال از هر شرکت کننده از همراهش سوال میشه که آیا مطالعه میکنه یا نه. این تصویر و این کپشن هم احتمالا در امتداد همین موضوع بوده.
اما عده ای و از جمله خود شما اصل رو ول کردید و چسبیدید به فرع. اصلا بحث سلیبریتی و اینها چه ربطی به این موضوع داره؟!
مشکل از صدا و سیمایی هست که یه بازیگر رو به برنامه دعوت میکنه و انواع سوالهای فلسفی و جامعه شناسی و علمی رو ازش میپرسه و اونهم با کمال پررویی به همه جواب میده
هر کسی فقط در حوزه خودش
تو این اوضاع پر از هیاهو کمبود خبر و تحلیل دارین