عصر ایران؛ سروش بامداد - «آقای دکتر»... این نوع خطاب را تا 10 یا 20 سال قبل تنها خطاب به یک پزشک و در مطب یا بیمارستان یا در دانشگاه در گفت و گو با استادان به کار میبردیم یا میشنیدیم اما در سالهای اخیر در غالب برنامههای تلویزیونی نه تنها مجری به کارشناس میگوید آقای دکتر که کارشناس هم به مجری میگوید آقای دکتر!
در برنامۀ تلویزیونی «به خانه بر میگردیم» کار اجرا بر عهدۀ یک پزشک عمومی (دکتر نظری) بود و شاید هنوز هم باشد و وقتی پزشکی را دعوت میکرد هم او به میهمان میگفت آقای دکتر و هم میهمان به مجری میگفت آقای دکتر!
با توجه به این که عادل فردوسیپور در حال تحصیل در مقطع دکتری در رسانه است و علی دایی در جامعهشناسی ورزش می توان حدس زد که در برنامههای آتی 90 که این مربی دعوت شود مدام هر دو به هم بگویند آقای دکتر!
مرتضی حیدری هم به جای «آقای رییس جمهور» به محمود احمدینژاد مدام میگفت آقای دکتر و آن قدر تکرار میکرد که آدم خیال میکرد عضو درد دیدۀ خود را در معرض معاینۀ یک پزشک قرار داده است!
در تازهترین مورد و شب گذشته (19 شهریور 1397) پای برنامۀ تلویزیونی «اینجا» با موضوع «موفقیت های کوچک» نشستم. هر دو میهمان برنامه را از نزدیک میشناسم و بحث های خوبی هم انصافا درگرفت و شعاری و تکراری نبود. تنها نکتۀ آزاردهنده اما تکرار مدام «آقای دکتر» بود.
محمد فاضلی (جامعه شناس) هم خطاب به مجری (محمد لسانی) میگفت آقای دکتر و هم هنگام نقل از امیر محبیان (کارشناس سیاسی). مجری هم به این دو فقط میگفت آقای دکتر و نامشان را برزبان نمیآورد و بیننده هیچ گاه در معرض نام این سه قرار نمیگرفت و تنها می شنید آقای دکتر!
در دهه 60 بهرام شفیع اصرار داشت وسط مسابقۀ فوتبال و وقتی کاپیتان برزیل پا به توپ می شد، بگوید «دکتر سوکراتس» و پیش از انقلاب هم در میان فوتبالیست ها «دکتر زادمهر» معروف بود و در بین داورها «دکتر سیار». ولی اینها پزشک بودند و دربارۀ بقیه بهتر است تنها در بحث های تخصصی و محیط های آکادمیک به کار رود و خصوصا در رسانه ها پرهیز شود. کما این که در رسانه های معتبر جهانی هم مرسوم نیست. خاصه این که شماری از دکترهای تبلیغی صدا و سیما با امتیاز و رانت این درجات را به دست آورده و از مواهب مادی آن برخوردار شده اند و کافی است از آنها بخواهید چند خط فارسی بنویسند و چند جمله انگلیسی صحبت کنند و دربارۀ آخرین کتابی که خوانده اند صحبت کنند تا مشخص شود چه در چنته دارند.
بد نیست رییس صدا و سیما دستور دهد مجریان در خطاب قرار دادنها نام فرد را بگویند و «آقای دکتر آقای دکتر» یا «خانم دکتر خانم دکتر» را بگذارند برای وقتی که پزشکی را دعوت کردهاند و دربارۀ یک بیماری سخن میگوید یا بحث تخصصی می کنند و در این مورد هم باید بدانیم آن فرد کیست و نامش چیست.
اگر اقتصاددان و نویسنده و سیاستمدار صاحبنام باشد اسم او کفایت می کند و حداکثر می توان رزومه ای از او را قبل یا حین مصاحبه ذکر کرد و برخورداری از درجۀ دکتری را هم یادآور شد.
بگذریم از این که برخی معتقدند دربارۀ پزشکان نیز میتوان خود کلمۀ «پزشک» را به کار برد و مانند قاضی، اول نامشان آورد. زیرا همۀ پزشکان مرتبۀ علمی در حد پی اچ دی ندارند و دکتری آنان بیشتر حرفه ای یا عمومی است و چه اشکالی دارد واژه هایی چون وکیل و پزشک را مانند عنوان های نظامی قید کنیم؟ اگر با وزیری گفت و گو می کنیم بگوییم آقای وزیر یا اگر خانمی وزیر شد خانم وزیر به جای آقا یا خانم دکتر.
اگر با استاد دانشگاه رو به رو شدیم بگوییم استاد و اگر با اوستای نقاش بگوییم اوستا. اگر مراقب عنوانهای اختصاصی نباشیم آقای دکتر جای همه را میگیرد و کار به جایی رسیده که دربارۀ روحانیون هم بعد از عنوان مذهبی یک دکتر میآورند. زمانی تعداد روحانیونی که دکتری الهیات یا فلسفه هم داشتند به انگشتان دو دست نمی رسید ( شهیدان بهشتی، مفتح و باهنر) و اگر برای حجت الاسلام گلزاده غفوری دکتری او هم قید می شد از سوربن فرانسه گرفته بود همین طور روحانیونی چون احمد احمدی که به تازگی درگذشت یا احمد بهشتی نماینده سابق فسا یا جواد اژه ای که در رشته ای غیر الهیات دکتری داشت و جالب تر از همه سید طه هاشمی که پزشکی خوانده اما اکنون در رشته های مختلف این عنوان را می دهند. یا نظامیان محدود به تیمسار مدنی و ناخدا افضلی دو فرمانده نیروی دریایی اوایل جمهوری اسلامی و هر دو بعدا مغضوب بود که دکتری آنها هم ذکر می شد اما اکنون بعد از عنوان نظامی هم برای خیالی ها واژه دکتر را می شنویم. نه که ندارند یا واجد صلاحیت نباشند اما در تلویزیون دیگر چرا برای فردی که با لباس نظامی یا روحانی نشسته آقای دکتر، آقای دکتر می کنند؟ موضوع این نوشته بیشتر خطابهای تلویزیونی است نه بحث اعطای مدرک.
وقتی طرف با لباس روحانی مقابل مجری نشسته بیننده با عنوان «حاج آقا» راحت تر کنار می آید یا وقتی با لباس نظامی اگر ارتشی باشد «امیر» به جای تیمسار سابق و اگر سپاهی باشد «سردار». دیگر چرا آقای دکتر آقای دکتر می کنند؟
کاردیگری که میتوان کرد و دستکم در رشتههای علوم انسانی کسانی چون دکتر عبدالحسین زرینکوب و دکتر محمد علی اسلامی ندوشن و جلالالدین همایی را بشناسانیم تا بدانیم نمیشود هم به زرینکوب یا اسلامی ندوشن با این درجه از اطلاعات و حافظه و خدمات و آثار بگوییم دکتر و هم به خیلیهای دیگر که شاید یک اثر از این دو را نخوانده باشند و از سوی دیگر بدانیم جلالالدین همایی استاد فروتن و بی همتا و فقید، دکتر نبود اما از خیلی از دکترهای امروز ادبیات دکترتر بود...
الان این راهکار بود؟
از شما بعیده دکترجان
طبق آخرين اطلاعات موثق هنوزم نتونسته دكتريشو بگيره!!!!!
پس لفظ دکتر برای پزشکان نیست فقط!!!!
دکتر. [ دُت ُ ] (فرانسوی ، اِ) عنوانی برای کسی که درجات عالی علمی را بپیماید. آنکه بالاترین مراحل علمی را طی کرده در رشته ای به درجه ٔ اجتهاد رسیده : دکتر ادبیات ، دکتر حقوق ، دکتر فلسفه ... (فرهنگ فارسی معین ). دارنده ٔ درجه ٔ دکتری ، که عالی ترین درجه ای است که دانشگاهها اعطا می کنند. این لفظ در دوره ٔ رومیان به هر کس که درس می داد گفته میشد. در اواخر قرون وسطی عنوانی افتخاری بود برای کسانی که بجهت فضایل شخصی و علم و دانش شهرت داشتند و در این صورت معمولاً صفتی که خصوصیت شخص محسوب میشد به آن ملحق می کردند. با سازمان یافتن دانشگاهها در قرون 12 و 13 میلادی مقرراتی برای حق تدریس و استعمال عناوین دانشگاهی وضع شد، و این عناوین در آغاز جواز تدریس بود.بتدریج که نظام درجه ای در کار آمد، درجات دکتر و «ماستر» که تا آن زمان کمابیش معادل بشمار می آمدند، ازیکدیگر متمایز شدند و درجه ٔ «بَچِلر» یا لیسانس شرطمقدماتی نیل به این درجات گردید. امروزه اتمام تحصیلات معین و نوشتن رساله ٔ دکتری یا «تز» قابل قبول تقریباً در همه جا شرط لازم نیل به درجه ٔ دکتری است . (از دایرةالمعارف فارسی ). مرحوم دهخدا طی چند یادداشت چنین آورده اند: این کلمه از «دستور
اقلا ده نفر برمیگردند بطرف شما!!
خیلی راحت وارد می شوند و خیلی راحت هم فارغ!
جامعه به سوی پوچی، بی سوادی، پرادعایی و دکان بازی به سرعت پیش می رود.
دانشگاههای دولتی و آزاد با وجود کمبود منابع مالی، مدام فشار آوردن که مربی هاشون باید دکتری بگیرن. در سایه این رویه کاملا غیرمنطقی، از نظر علمی چیز خاصی به این اساتید اضافه نشد که هیچ، بلکه به خاطر افزایش حقوقشان، دانشگاهها با بحران مالی مواجه شدن. خیلی از این اساتید مجبور به ورود به بهشت آموزش عالی شدن ( در واقع جهنم).
کارنامه خیلی از قبول شدگان دکتری پردیس دولتی و آزاد خجالت آوره و گویای خیلی از مسائل تلخ و بی مدیریتی در حوزه آموزش عالی کشور.
این عناوین تکه و تعارف کردن از شاخص ها و مظاهر اپیدمی فساد است متاسفانه