عصر ایران - دو روایت وجود دارد: اولی روایت های رسانه ای است و از جمله گزارش مفصل روزنامه قانون که در آن با شاهدان عینی گفت و گو شده است. در روایت نخست آمده است که مأموران، شبانه و با چند دستگاه لودر به زاغه های مهاجران پاکستانی در اطراف شهر ری حمله کردند و در حالی که ساکنان آنها وحشت زده فرار می کردند، شروع به تخریب زاغه ها و دستگیری مردها، زن ها و کودکانی کردند که به طور غیر قانونی در این محل اقامت داشتند. در این حمله، 7 کودک که از ترس به مزارع ذرت گریخته بودند گم شدند که از سرنوشت 6 نفرشان خبری نیست و حتی بیم آن می رود که توسط سگ های وحشی دریده شده باشند.
بخش هایی از این گزارش را بخوانید:
- ساعت سه نصفه شب بود. همه توی کپرها خوابیده بودیم. بعضی ها هم بالای پشت بام و روی زمین خوابیده بودند؛ ناگهان ونها و ماشینهای گشت و پلیس امینیت از راه رسیدند. چند لودر هم همراهشان بود. با صدای لودرها از خواب پریدیم که دیدیم سقف زاغه دارد پایین میآید. بولدوزرها خراب میکردند و جلو میآمدند. زنها، مردها و بچهها فرار میکردند تا زیر آوار نمانند.
- پنج تا اتوبوس پر کردند و بردند. شب تا صبح زود در اردوگاه ورامین نگهشان داشتند و صبح زود به سمت زاهدان حرکت کردند. نرسیده به مرز زاهدان پدر و مادرها گشتند تا کودکانشان را در میان اتوبوسها پیدا کنند اما هیچ اثری از هفت بچه نبود. از مرز زاهدان فامیلهایشان که در قوچه حصار مانده بودند تماس گرفتند و خبر دادند که بچههایشان گم شدهاند. فامیلها همه جا را گشتند و بچه ها پیدا نشدند که نشدند.
- حمید، پدر معصومه و محسن همراه با پنج خانواده دیگر در کنار یکی از این مزارع زندگی میکنند. او صبح زود از همسرش شنید دختر 9 ساله و پسر 11 سالهاش گم شدهاند؛ تمام مزرعه بلال روبه روی زاغهشان را گشت اما دختر و پسرش را پیدا نکرد؛ حالا با موتور یکی از دوستانش از راه میرسد. از صبح به تمام زاغههای دوست و آشنایانشان سر زده و معصومه را پیدا نکرده.
- محسن4ساله ،موسی5ساله ،معصومه 6ساله، عیسی 5ساله،خاتون6ساله و شهنواز11ساله کودکان گمشده هستند. معلم مدرسه بچهها از صبح زاغه به زاغه دنبالشان در قوچه حصار گشته اما نتوانسته ردی از آنها پیدا کند. او میگوید:« ما به کلانتری محل رفتیم و گفتیم حالا که خانههای این بچهها را خراب کردید و پدر و مادرشان را هم رد مرز کرده اید به ما کمک کنید تا دنبال بچه ها بگردیم اما ماموران کلانتری گفتهاند وظیفه ما این نیست که دنبال بچه های مهاجر بگردیم. از هلال احمر خواسته ایم تا سگهای زنده یاب بیاورد تا شاید بچه ها را در مزرعه ها پیدا کند. اما هلال احمر میگوید که وظیفه ما نیست. اورژانس اجتماعی هم میگوید وظیفه ای در برابر نجات این بچه ها ندارد.
- صالح برای برادر گم شده اش نگران است؛ میگوید:«سگ های اینجا همه و حشی هستند. همین چند هفته پیش دوتا بزغاله را گرفتند و تکه تکه اش کردند. اگر بوی بچه ها را شنیده باشند، رفتند توی مزرعه بلال و پیدایشان کردهاند و آنها را دریده اند.(روزنامه قانون/13مرداد97)
در مقابل اما فرماندار شهر ری روایتی متفاوت دارد؛ او خانه های تخریب شده را خالی از سکنه می نامد و می گوید: تنها تعداد معدودی کپر خالی از سکنه و مجهول المالک پس از هماهنگی تخریب شده است.
حرف های فرماندار را بخوانید:
- بر اساس بررسی های شبکه بهداشت تعدادی از این اتباع غیرمجاز به علت رعایت نکردن بهداشت فردی و در دسترس نداشتن آب آشامیدنی سالم به بیماری های خطرناک و مسری نیز مبتلا بودند.
- مردم ساکن در مناطق پیرامون زندگی این اتباع غیرمجاز نیز در معرض خطر بودند و همواره به حضور این اتباع در این مکان ها اعتراض داشتند.
- قبل از اجرای عملیات جمع آوری، چندین بار در خصوص ضرورت ترک این مکان های نامناسب به این خانواده ها هشدار داده شد اما این اتباع به هشدارها بی توجه بودند.
- طرح جمع آوری این اتباع برخلاف گزارش هایی که در برخی رسانه ها اعلام شده در روز و توسط ماموران نیروی انتظامی با هماهنگی اداره کل اتباع خارجی استانداری، بخشداری کهریزک و مسئولان حوزه اتباع فرمانداری در راستای اجرای قانون و با اطلاع رسانی قبلی انجام شد.
- چطور ممکن است وقتی فردی جایی حضور داشته باشد برای تخریب آنجا اقدام شود، یعنی جان انسان ها حتی اتباع غیرمجاز اهمیتی ندارد که چنین واکنش های رسانه ای را شاهد هستیم؟
- وسایل قابل حمل این اتباع توسط آنها حمل و کالاهای حجیم هم بسته بندی و طبق صورتجلسه در مرز به این اتباع تحویل داده شد. این طرح در کمال تکریم، احترام و رعایت جوانب انسانی و اخلاقی انجام شده است و به هیچ یک از وسایل اتباع صدمه ای وارد نشد. (خبرگزاری دولتی ایرنا/13 مرداد 97)
همان طور که ملاحظه می کنید، اختلاف جدی بین این دو روایت وجود دارد. اولی نشان دهنده یک اقدام غیرانسانی و مغایر با حقوق اولیه بشر است و دومی از یک فضای آرام سخن می گوید که در آن قبلاً به اتباع غیرمجاز پاکستانی خبر داده اند که فلان روز سراغ تان می آییم و از کشور اخراج تان می کنیم؛ پاکستانی ها هم لابد پذیرفته اند و منتظر شده اند تا مأموران "در کمال تکریم، احترام و رعایت جوانب انسانی و اخلاقی" سراغ شان بروند و دستگیرشان کنند. آن خانه هایی هم که تخریب شده اند، چند خانه که خالی از سکنه و مجهول المالک بوده اند.
گزارش اول حتی نام و مشخصات کودکان گم شده و روایت شاهدان عینی را نقل می کند و روایت دوم کل موضوع را از اساس تکذیب می کند.
درست است که مهاجران پاکستانی در ایران مشکلاتی را ایجاد کرده اند و حضور اغلب شان نیز غیرقانونی است؛ اما تنها حقی که نهادهای قانونی دارند، برخورد در چارچوب قانون است و لاغیر.
هیچ چیز نمی تواند رفتارهای خارج از شأن و حقوق انسانی را توجیه کند. اگر حتی بخشی از روایت نخست واقعی باشد، به تعبیر امام علی (ع) هر که از شرم و غصه دق کند، حرجی بر او نیست.
روا نیست چون این ماجرا درباره تعدادی مهاجر - ولو غیرقانونی- پاکستانی که نه تریبونی برای سخن گفتن دارند و نه وسیله ای برای دفاع از حقوق انسانی خود، از کنار آن با بی اعتنایی رد شویم و با زیر پا گذاشتن وجدان و انسانیت، موضوع را پیگیری نکنیم. فرض کنیم که یکی از آن کودکانی که گفته می شود در حاشیه شهر گم شده اند، کودک خودمان است.
از ستاد حقوق بشر قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی انتظار می رود فارغ از بحث ملیت و فقط بر اساس اصول حقوقی و انسانی، این موضوع را به قید فوریت در دستور کار قرار دهند و به طور بی طرفانه آن را بررسی کنند تا اگر آن حمله نابخردانه واقعیت داشته باشد، با عواملش برخورد شود. همچنین چون موضوع کودکان گم شده فوریت حیاتی دارد، از پلیس انتظار می رود با بررسی این ادعا، تکلیف را مشخص کند تا اگر کودکی گم شده، سرنوشت او مشخص شود.
فراموش نکنیم که انسانیت و نوع دوستی، فراتر از ملیت و بحث های سیاسی است.
بالاخره 3 نصف شب بود یا لنگ ظهر؟
حتما یکیشان دروغ می گوید کاش یک تظاهرات ضد دروغ بود تا در این موارد منجر به استعفا و تعطیلی دروغگو بشود
عمران خان دیروز تو پاکستان به قدرت رسید.
عمران خان گرایشات ایرانی دارد و متاثر از شریعتی و اقبال میباشد.
عمران خان وعده میانجیگری بین ایران و اعراب رو داده.
بطور کاملا تصادفی به زاغه نشینان پاکستانی حمله شده که بطور کاملا اتفاقی روابط خارجیمون از این هم بدتر بشه.
تمام
کشور رو زشت کردن.