عصر ایران؛ امیرحسین کریمی- هشت ماه و نیم از زلزله ۷.۳ ریشتری سرپل ذهاب میگذرد. زلزلهای که در ساعت 21:48 شامگاه ۲۱ آبان ۹۶ رخ داد و چند سال بعد از جنگ 8 ساله باز هم آرامش را از مردم سرپل ذهاب گرفته است.
سه روز بعد از زمینلرزه سرپل ذهاب در مناطق زلزلهزده حضور پیدا کردم. آن روزها وضعیت بسیار بحرانی بود و کمبود آب آشامیدنی و نبود سرویسهای بهداشتی ابتداییترین مشکلاتی بودند که مردم میبایست با آنها دستوپنجه نرم میکردند.
آخرین روزهای آبان ماه ۹۶ با دلهره مردم از سرما همراه بود و عدم سازماندهی درست امکانات مردمی و دولتی این ترس را دوچندان میکرد.
محل اسکان آوارگان زلزله اکثراً چادرهای هلالاحمر بود که عدم توزیع عادلانه آنها هم مشکلات بسیاری ایجاد کرده بود تا آنجا که گاهی صف دریافت چادر به چند کیلومتر میرسید و زلزلهزدگان مجبور بودند تا صبح در این صفها بمانند.
سرپل ذهاب؛ 8 ماه بعد از ویرانی
برای بار دوم به سرپل ذهاب میروم تا شاهد این روزهای «سرپل» باشم و با مقایسه وضعیت روزهای ابتدایی زلزله و اکنون، از میزان تغییرات صورت گرفته برآورد منصفانهای انجام دهم.
حوالی ظهر به سرپل ذهاب میرسم. با دیدن ورودی غربی شهر، نظرم به ساختمانهای مسکن مهر جلب میشود. ساختمانهایی که در روزهای ابتدایی جنجال بسیاری آفریدند. تا آنجا که جان کشتهشدگان را وارد معادلات سیاسی کرد تا سیاسیون زیادی راجع به آنها نظرات مختلفی را بیان کنند.
بلوکهای متعدد مجتمع مسکن مهر رشت با همان شکل قدیمی پابرجا هستند؛ ستونهایی تماماً سالم و دیوارهایی که همه فروریختهاند. برخلاف روزهای ابتدایی دیگر اثری از ساکنان نیست و کسی در میان خرابهها سعی نمیکند پیکر بیجان عزیزان یا لوازم باارزش خانهاش را از لابهلای خاکهای انباشته بیرون بکشد.
کارگران زیادی در بلوکهای مسکن مهر مشغول کارند. از چند نفرشان چگونگی انجام کارها را میپرسم تا ببینم کدام نهاد مجوز بازسازی خانهها را صادر کرده است. اطلاع چندانی ندارند اما آنچه از صحبتهایشان عایدم میشود حکایت از آن دارد که گویا دولت با ارائه تسهیلات مسکن قصد دارد تا ضمن مقاومسازی این مجتمع، آن را بازسازی کند. با دیدن منظره خالی از سکنه مجتمع شعری از مهدی اخوان ثالث در ذهنم تکرار میشود: ما وارثان شهرهای رفته بر بادیم»
جریان زندگی در شهرکهای موقت
از خروجی مجتمع مسکن مهر خارج میشوم و به شهرکهای موقتی میرسم که شهرداری و فرمانداری سرپل ذهاب با همکاری یکدیگر و کمکهای مردمی ساختهاند. شهرکی که خانههایش را کانکسها و کانتینرهایی تشکیل دادهاند که یا اهدایی از طرف مردماند یا وزارتخانههای مختلف آنها را به اینجا ارسال کردهاند.
شهرکها به آب و برق مجهزند و گویا بنا به ابلاغیهای که صادر شده است آب و برق شهرهای زلزلهزده در هیچ ساعتی از شبانهروز نباید قطع شود. مردم منطقه نیز این موضوع را تأیید میکنند و از کیفیت آب و وضعیت برق رضایت دارند.
در دالانهای شهرک موقت که میگردم پسری سوار بر دوچرخه از کنارم میگذرد. صدایش میزنم و سعی میکنم با او همصحبت شوم تا ببینم روزگار او و سایر کودکان اینجا در روزهای گرم و طاقتفرسای کرمانشاه چگونه میگذرد.
صدرا نام پسرکی است که از همان ابتدا بهراحتی با هم اُخت میشویم. منتظر مهرماه است تا کلاس بعدیاش را در شرایطی متفاوت از سالیان گذشته سپری کند. شرایطی که با وقوع زلزله و از بین رفتن بسیاری از مراکز آموزشی صبوری بیشتری میطلبد.
صدرا برایم از گرم شدن داخل کانکسها میگوید و از خانوادههایی نام میبرد که در گرمای روزانه بالای پنجاه درجه سرپل ذهاب هنوز وسایل سرمایشی ندارند.
تنها وسیله سرگرمی او دوچرخه کوچکی است که در آوار خرابهها سالم مانده است. لبخند میزند و صمیمانه از من میخواهد تا بهصرف آب یخ مهمان کانکسشان شوم.
خطر ابتلا به بیماری سالَک در مناطق زلزلهزده
گردش در سایر کوچههای شهرک موقت مرا متوجه نکته قابلتوجهی میکند؛ در فواصل مختلفی از هم، بنرهایی از سوی اداره بهداشت سرپل ذهاب نصبشده است که به ساکنان خطر ابتلا به بیماری سالَک را هشدار میدهد. گویا محل ویروس این بیماری بدن موش است و ناقل آن نوعی پشه که بهراحتی میتواند در مناطق آلوده رشد کند. بر اساس هشدارهای دادهشده از ابتدای وقوع زلزله شیوع سالَک یکی از اصلیترین بیماریهای تهدیدکننده سلامت ساکنان این مناطق است.
برای امور شستشوی خانوادهها هم در سراسر شهر ظرفشوییها و روشوییهایی بهصورت دوطرفه در گوشه و کنار نصبشده است تا از یک سمتش بهعنوان محل شستشوی ظروف و مواد خوراکی استفاده شود و سمت دیگرش برای شستشوی دست و صورت مورداستفاده قرار بگیرد. ظرفشوییها و ظرفشوییها اگرچه تمیز هستند و به نظر نمیرسد ازلحاظ بهداشتی مشکلی داشته باشند اما در کنار هیچکدامشان جای ثابت مایع ظرفشویی و دستشویی تعبیه نشده هست و هر خانواده ناچار است برای هر بار استفاده از مواد شوینده آن را از محدوده چادر تا شیر آب حمل کند که ممکن است برای بسیاری این موضوع طی شبانهروز کار آسانی نباشد.
معضلی به نام فاضلاب خانوادههای زلزلهزده
اگرچه ساکنان مشکلی ازلحاظ تامین آب آشامیدنی و آب شستشو ندارند اما عدم فاضلاب کشی اصولی زمینهساز بسیاری از بیماریهای عفونی در مناطق زلزلهزده شده است. در این باره با چند نفر از ساکنان گفتوگو کردم که به عصر ایران توضیح دادند؛ خروجی سرویسهای بهداشتی بعضاً چاههای کمعمقی هستند که خانوادهها حفر کردهاند و بسیاری از سرویسهای بهداشتی هم به فاضلاب شهری متصل نیستند و لوله تخلیه فاضلاب برخی سرویسهای بهداشتی هم روی زمین رها شده است.
در قسمتهای دیگر شهر بهویژه منطقه روپل، هم فاضلاب سرویسهای بهداشتی خانوادههای زلزلهزده مستقیما به رودخانهای ریخته میشود که چند سالی است در اثر کمآبی به جوی باریک آب بیشتر شباهت دارد تا رودخانه. موضوعی که میتواند علاوه بر تهدید کامل حیات رودخانه بروی سلامت ساکنان اطراف آن هم تاثیرات منفی زیادی برجای بگذارد.
در چند گوشه شهر هم آبسردکنهایی قرار دارند که بودجه آنها از محل درآمد خیریههای اینترنتی تامین شده است و تحمل گرمای سوزان سرپل ذهاب را برای مردم راحتتر کردهاند.
کمبود حمام سیار در گرمای تابستان
هر چند در برخی مناطق زلزلهزده حمامهای عمومی سیار ساختهشده است اما به نظر میرسد تعداد آنها بسیار کمتر از سایر امکانات رفاهی مثل دستشوییها باشد. در جریان گفتوگو با چند تَن از ساکنان این مناطق، آنها به عصر ایران گفتند که هنوز در جوار چادر و کانکسهای زیادی از خانوادههای زلزلهزده حمام عمومی تعبیه نشدهاند و مردم برای استحمام مجبورند تا آب را با شعله اجاق یا آتش گرم کنند و از آن برای شستشوی خود استفاده کنند.
از طرفی توزیع ناعادلانه و عدم سازماندهی حمامها مسئله دیگری است که مردم به آن معترض هستند و معتقدند در اختصاص دادن حمامها «پارتیبازی» صورت گرفته و نصب آن در مناطق مختلف زلزلهزده بهدرستی صورت نگرفته است. جنس دیوارهای حمامها برزنتی است و بخشهای زنانه و مردانه آن از هم تفکیک شده است.
امیدبخش مانند ساخت خانه فرهنگ، مهدکودک و شهربازی در مناطق زلزلهزده
درست در زمانی که تمام حواسم جمع توجه به مشکلات بهداشتی شده است وجود خانه فرهنگ، مهدکودک و شهربازی کوچکی در شهرک موقت نزدیک به مسکن مهر نظرم را به خود جلب کرد. اگرچه با فروکش کردن هیجانات اولیه امدادرسانی اجرای برنامههای فرهنگی و هنری جهت افزایش توان روحی و سرگرمی خانوارها کمرنگ شده است اما برپا شدن ساختمانهایی با عناوین برشمرده برای خانوادههای درگیر بحرانهای بعد از زلزله ایده خوبی است. مهدکودک مستقر در این شهرک نیز بنا به دیوارنویسی خود در تابستان طرحهایی برای پر کردن اوقات فراغت کودکان این مناطق دارد.
از جمله نکات مثبت شهرک موقت زلزلهزدگان علیرغم تمام کمبودها راهاندازی کسبوکارهای مانند خیاطی است که عمدتاً با کمک خیریههای کشوری راه افتادهاند تا محل درآمد خانوارهای زیادی باشند و امید به زندگی و بازگشت دوباره را برای بسیاری زنده نگه دارد. چند کوچه از شهرک پر از کانکسهایی است که برخلاف مابقی کانکسها کاربری مسکونی ندارند و در میانشان چند کارگاه خیاطی، سالن آرایش و زیبایی و چند سوپرمارکت دیده میشود.
تامین امنیت شهرکهای موقت نیز مسئلهای است که نمیتوان از آن چشمپوشی کرد. تجربههای سرقت و سوءاستفاده از مردم زلزلهزده در زلزلههای گذشته نیروی انتظامی را ملزم کرده است تا با تدارک کیوسکی در این محل، امنیت منطقه را تأمین کند.
بازگشت رونق به بازار سرپل ذهاب
پس از حضور در شهرکهای موقتی که در سطح شهر ساختهشدهاند سری هم به بازار سرپل ذهاب میزنم تا مشاهده کنم رکود آخرین روزهای آبان ماه به تغییری منجر شده است یا خیر؟
در میانیترین چهارراه شهر که به آن چهارراه «هلیکوپتر» هم گفته میشود خریدوفروش جریان دارد و از میوهفروشیها تا سوپرمارکتها اگر مغازههایشان سالم مانده باشد، آنها را مقاومسازی کرده و دوباره کسبوکارشان را به راه انداختهاند. چنددقیقهای از دور چند مغازه را زیر نظر میگیرم. اگرچه مردم این منطقه ازلحاظ اقتصادی در شرایط مناسبی نیستند و اکثراً شغل خود را از دست دادهاند اما تبادل کالا و پول قابل قبولی در شلوغترین جای بازار در جریان است و دیگر از بازار سوتوکور روزهای اول خبری نیست.
ساختمان فرمانداری سرپل ذهاب از روزهای بحرانی تا آرامش
از ساکنان منطقه شنیده بودم که طی چند ماه گذشته حجم تغییرات صورت گرفته در چارت فرمانداری سرپل ذهاب باعث شده که اکنون نام فرماندار را هم ندانند. سری به فرمانداری سرپل میزنم و خاطرات روزهای ابتدایی زلزله را در ذهنم مرور میکنم.
در روزهای ابتدایی زلزله مردم عصبانی و مستأصل مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کرده بودند و تنها درخواستشان دریافت چادرهایی برای اسکان موقت بود. در آن روزها خبرهای غیررسمی از خارج شدن فرماندار سرپل ذهاب از شهرستان میان مردم ردوبدل میشد اما اکنون گویا ساختمان فرمانداری و ساکنانش به ثبات رسیدهاند و دیگر از هیاهوی مردم و تلاش سربازان برای کنترل خشم مردم اثری نیست.
وقتی شهروندان درباره مشکلاتشان با عصر ایران سخن میگویند روشن میشود که انتقادات زیادی از مسئولین شهرستان دارند. عملکرد متزلزل فرمانداری سرپل و تغییر چندباره فرماندار از سویی و عدم توجه نماینده سرپل ذهاب در مجلس شورای اسلامی، مردم زلزلهزده را بسیار رنجانده است.علیرغم تمام مشکلات هنوز کُردهایی که تمام حاصل زندگیشان نابود شده و برخیشان عزادار عزیزانشان هستند تلاش میکنند گلایههایشان را طوری مطرح کنند که به عزتنفسشان خدشهای وارد نشود. اغلب بهجای آنکه انتظاری از نمایندگان شهرشان داشته باشند خواستار همدلی آنها هستند.
تعدادی از شهروندان به عصر ایران گفتند: کاش آقای فرهاد تجری بهجای ورود کوتاهمدت آن هم با گارد حفاظتی، به منطقه زلزلهزده چند روزی میان مردم میماند و بهعنوان نماینده آنها، در بحرانیترین روزها شاهد عملکرد دستگاههای خدمات رسان بود. آنها تاکید داشتند که مردم با مشاهده این رفتار بهنوعی دلگرمی و دلخوشی پیدا میکردند و اطمینان داشتند نماینده آنها بعد از حضور در مجلس درصدد کاهش مشکلات آنها برمیآید.
مردی که میگوید 2 بار کانکس دریافتیاش را بخشید
بساط چادرهای هلالاحمر تقریباً در تمام شهر برچیده شده است و بهسختی میتوان چادری در میان کانکسها پیدا کرد. دریکی از مناطق نزدیک شهرک فولادی به مردی برمیخورم که هنوز در چادر زندگی میکند. وقتی میفهمد خبرنگارم صدایم میزند تا از نزدیک محل زندگیاش را ببینم.
اسمش یدالله ناصری است و در بازارچه مرزی پرویز خان کار میکند و کارش بستگی به آن دارد که میزان تبادلات مرزی چقدر باشد و امکان جابجا کردن بار از طرف او چند بار در روز ممکن باشد. نگران و کمی عصبی است و از گرمای هوا کلافه شده است. میگوید: در این گرما وقتی کولر هم نداشته باشی نمیشود در چادر دوام آورد.
وقتی از او میپرسم چرا هنوز کانکس دریافت نکرده است، در جوابم میگوید:من دو بار کانکس گرفتم اما هر دو بار آنها را بخشیدم. چون میدیدم در همسایگیمان زنی زندگی میکند که سرپرست خانواده است و انصاف نیست که من بهتنهایی در کانکس بخوابم و او و بچههایش در چادر. کانکس دوم را هم به پیرزنی بخشیدم که ازلحاظ حرکتی بسیار ناتوان بود و کسی را هم در شهر نداشت.
چند ماهی میشود که از همسرش جدا شده و حالا تنها زندگی کردن و تحمل گرمای روزهای سرپل ذهاب بسیار کلافهاش کرده است. از من میخواهد اسم و عکسش را منتشر کنم تا شاید مسئولان ببینند و به او هم کانکس کوچکی داده شود.
نگرانیهای مردم از کمبود اعتبار برای ساخت مسکن
روز سوم اقامتم در سرپل ذهاب است و تصمیم میگیرم از شهر خارج شوم. میتوانم بگویم حال سرپل ذهاب بسیار بهتر از روزهای ابتدایی شده است اما مردم هنوز نگران و مرددند و روند بازسازی خانهها و ارائه تسهیلات کُند و اعتبارات در نظر گرفتهشده کم است.
در کنار لزوم تلاش برای ایجاد سرپناه مطمئن برای مردم، مسئولین شهری و استانی کرمانشاه باید راهکاری هم برای روح و روان آسیبدیده مردم در جریان زلزله پیدا کنند. مردمی که بیش از همه در معرض آسیبهای روحی هستند و با وجود روحیه بالا نمیتوانند آینده روشنی مقابلشان ببینند.
شمار زیادی از زلزلهزدگان خواهان تسریع در روند پرداخت تسهیلات و افزایش مبلغ کمکها برای ساخت خانههای ویرانشده خود بودند. خانههایی که با تسهیلات 30 تا 40 میلیون تومانی نمیتواند سرپناه امن مردم باشد. چون افزایش تورم و قیمت بالای مصالح ساختوساز اعتبارات در نظر گرفتهشده را ناکافی کرده است.
مردم زلزلهزده غرب ایران نگراناند؛ نگران زلزله و پسلرزه و ادامه زندگی در چادر و کانکس و از راه رسیدن دوباره فصل سرما و بارندگی و برف. آنها پیش از این طعم تلخ آوارگی و بیخانمانی را در جریان جنگ تحمیلی 8 ساله کشیده بودند و با شعارهای مدیران بیگانه نیستند. کابوس آنها طولانیتر شدن ساختوساز و تاخیر طولانی برای بازگشت به خانههایشان است.