عصر ایران؛ مهرداد خدیر- افکار عمومی از جزییات موارد تخلف در پروندۀ مالی مؤسسۀ «ثامن الحجج» شوکه شده و بیشتر البته به خاطر هزینه های میلیاردی به نام تبلیغات برای دو مجری مشهور تلویزیونی!
یکی را سالهاست به عنوان کمدین و شومن و با اجرای برنامههای طنزآمیز و شاد و بازیگری و کارگردانی در این حوزه میشناسیم. دیگری را هم با برنامههای هر شب ماه رمضان که یکی را پیدا میکند تا شرح بدبختیهای خود را در مقابل دوربین بگوید و اشک و آه مردم را درآورد.
مثلا بگوید به خاطر چند میلیون تومان بدهی سالهاست زندانی است ولی کسی سراغی از او نمیگیرد و چشمهای روشن آقای مجری خوشسیمای «گریه ساز» هم خیس اشک شود و شماره حساب اعلام کنند تا این بندۀ خدا به خاطر چند میلیون تومان ناقابل درگوشۀ زندان نپوسد.
در گزارش روزنامۀ شرق با استناد به چند جلد پروندۀ تخلفات مالی «ثامن» آمده است: در تاریخ 14 اسفند 1391 و نیز 4 مهر 1392 این مؤسسه دو مبلغ 180 میلیون تومانی و 400 میلیون تومانی را به حساب آقای «خنده باز» واریز میکند و عنوانی که در مقابل اعداد و در توضیح پرداخت آمده هم یک کلمه است: هدیه! -( خنده باز را ما می گوییم وگرنه در گزارش نام آمده و کامل هم نوشته اند و شرق ملاحظه کرده و نوشته م.م)
با این حال قضیه محدود و منحصر به «هدیه» نیست چون برپایۀ این گزارش که مستند به محتویات پرونده است این جناب یک وام ناقابل دو میلیارد و 900 میلیون تومانی هم دریافت کرده و ظاهرا تنها 800 میلیون تومان آن را بازگردانده است.
قضیه محدود به آقای شومن مشهور که در گزارش روزنامۀ شرق و خبر کیهان به نقل از یک پایگاه دیگر «م.م» معرفی شده نیست چرا که به مجری مشهور دیگر تلویزیون که «ا.ع» معرفی شده هم سه میلیارد تومان ناقابل در قالب هزینۀ تبلیغات واریز شده است!
نمی خواهیم روند دریافت این پول ها را الزاما غیر قانونی و دریافت آن را اقدامی «مجرمانه» بدانیم و بگوییم خورده اند و پس نمی دهند چون ممکن است همین امروز پس دهند و کافی است دلار 3500 تومانی خریده باشند و امروز بفروشند! یا شاید گفته شود در آن زمان قانونی بوده و اسپانسر یا حامی مالی برنامه به حساب می آمده اما اگر این طور است چرا گفته شده هدیه و چرا وام و مگر حمایت مالی از یک برنامه ساز و کار خاص خود را ندارد؟
دارم به چهره آقای «گریه ساز» فکر می کنم و از خود می پرسم درهمان شبی که آن پیرمرد بنده خدا مقابل دوربین می گفت به خاطر چند میلیون تومان زندانی است و او شماره حساب اعلام می کرد تا از جیب مردم قهرمان بازی درآورد این سه میلیارد تومان در حساب او بوده است؟! به عبارت صریح تر و روشن تر و حتی روشن تر از چشم های او «ما را گیر آورده بود؟!»
یا دارم به شوخی های آقای «خندهباز» فکر می کنم که در برنامه ای که به مؤسسات مالی – اعتباری طعنه می زد فراموش کرده بود خودش هم از یکی از مشکل دارترین آنها پول گرفته یا خود را ذیحق ودیگران را ناسزاوار میدانسته یا او هم ما را دست انداخته بود!
همین که یکی از وزیران سابق و نیز فرد دیگری که از او با حروف «ح.ص» نام برده شده به سرعت واکنش نشان داده و کاملا تکذیب کردند اما دو مجری مشهور سکوت اختیار کرده اند احتمال صحت موضوع را دربارۀ این دو، بیشتر میکند هر چند که استناد رسانهها هم به محتویات پرونده است و از خودشان ننوشتهاند.
به یاد خندههای آقای خنده باز و گریه های آقای گریهساز که میافتیم ،نمیدانیم بخندیم یا گریه کنیم؟!
بد نیست بدانید یکی از معتبرترین و خوشنام ترین و پاکیزهترین صندوق های قرض الحسنه که یک ریال هم بهره و حتی کارمزد نمیگیرد و جمعی از قدیمیهای بازارتهران از آن حمایت می کنند به افراد نیازمند نهایتا 5 میلیون تومان وام میدهد. رقم غالب البته دو تا سه میلیون است ولی اگر ضامنها قویتر باشند تا 5 میلیون هم وام میدهد. وام 5 میلیون تومانی آنان به افراد واقعا مُضطر و نیازمند یا گرفتار کجا و سه میلیارد تومان اینان به آدمهایی که پول کت وشلواری که هر شب عوض میکنند به اندازۀ کل وام آنهاست، کجا؟!
یعنی اینها هم حقوق میگیرند و هم تهیه کنندهاند و اسپانسر و حامی مالی هم دارند ولی سراغ ثامنالحجج هم رفتهاند که به من عاجز کمک کنید و در قاب تلویزیون برای ما فیگور خنده و گریه میگیرند و زمین و زمان را هم نصیحت میکنند؟!
جدای داستان این دو مجری، اسم این مؤسسهها هم جالب است. مادام که مؤسسۀ مالی – اعتباریاند به نام یکی از بزرگان دینی و مذهبیاند و وقتی بانک میشوند نام های ملی را برمیگزینند و «ثامن» البته هنوز این مرحله را طی نکرده بود که تشتاش از بام افتاد.
منتظر توضیحات دو مجری و رییسان آنان هستیم ببینیم چه میگویند. اما اگر تکذیب کنند مستندات پرونده چه میشود. اگر بگویند پس دادهایم باز از رانتی بهره بردهاند چون به دیگران تعلق نگرفته است. اگربخشی را «هدیه» بدانند از پول کی بوده است؟
غالب سپردهگذاران پول نزد آنان بگذارند تا سودی بگیرند و به زخم زندگی شان بزنند و مؤسسه همین پولها را به این و آن حاتم بخشی کند و دست آخر ورشکسته شود و مردم گریبان دولت را بگیرند که چون تحت نظارت بانک مرکزی بوده همان بانک مرکزی باید خسارت ها را جبران کند و دولت از بودجۀ عمومی و از محل مالیات من و شمایی که گذارمان هم به ثامن نیفتاده طلب آنها را بپردازد؟!
باز خدا را شکر که رسیدگی میشود و رسانهها هم امکان انعکاس یافتهاند و با این همه ابراز نومیدی یا پشیمانی بگذارید بگوییم شاید اگر دولت روحانی نبود این پرده ها کی بالا میرفت و پشت پرده و در ورای خنده ها و گریه های تصنعی همچنان هدیه و وام می گرفتند و لابد برخی از شما گرامیان ذیل این متن «نظر»می گذارید: نه که حالا نمیگیرند؟!
*دو اصطلاح «خندهباز» و «گریهساز» را در نوشتهای از شاخصترین روزنامهنگار حوزه ادبیات – مهدی یزدانی خرّم- دیدم و در این متن استفاده کردم.
گهی ر حال بی سامان بخندم...
در ضمن، "نه که حالا نمیگیرند؟!"...
باید جایزه سوپر اسکار رل بازی کردن بدن به این دو مجری م.م و ا.ح ( توفکر کن ما نفهمیدیم) خدا قوت ببخشه به این فضای مجازی حداقل توش از اختصار خبری نیست