سال گذشته، دکتر حسین انتظامی، معاون وقت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم بزرگداشت روز خبرنگار اعلام کرد که تعداد خبرنگاران بیمه شده در کشور به ۱۲ هزار نفر رسیده است.
این در حالی است که دکتر حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان در ۲۳ خردادماه امسال با بیان اینکه امروز بار سنگینی بر عهده اصحاب رسانه قرار دارد، گفت: امروز مشکل اصلی ما، مشکل اقتصادی، فرهنگی و یا امنیتی نیست، بلکه مشکل اصلی امروز ما جنگ روانی است. بزرگترین غم برای یک ملت زمانی است که رسانههای بیگانه مرجع او باشند. در کمتر جایی دیدهام که یک ملت اینگونه به رسانههای بیرونی اعتنا کنند، این وضعیت باید اصلاح شود و رسانههای داخلی مرجع اطلاعرسانی به مردم باشند.
حال سوال اصلی اینجا است که چرا در حالیکه کشور ایران از ۱۲ هزار خبرنگار رسمی و بیمه شده بهره مند است، همچنان شاهد مرجعیت برخی رسانه های بیگانه در میان برخی اقشار جامعه هستیم؟
من بر خلاف برخی دوستانم که مسئولیت تمام مشکلات را بر دوش مردم می اندازند و معتقدند که دلیل توفیق رسانه های بیگانه در هدایت بخشی کوچک یا متوسط یا بزرگ از افکار عمومی، کم سوادی رسانه ای مردم است، معتقدم مشکل اصلی ما با مردم نیست، بلکه مشکلی اصلی ما چیز دیگری است که آنرا بیان خواهم نمود.
نخستین سوال من این است که به راستی چند درصد از مدیران رسانه ای کشور خصوصا مدیران رسانه ملی دارای سواد و تحصیلات مرتبط با حوزه ارتباطات و رسانه هستند؟
از سوال اول بگذریم ... چون قصد محاکمه ندارم. سوال دومم مهمتر است. آیا اساسا آن قدر که مدیران جمهوری اسلامی ایران برای تقویت حوزه های مختلف زمان صرف کرده اند و هزینه پرداخت کرده اند، به حوزه رسانه هم توجه کرده اند؟ من خبر دارم که برای مدیریت دانش حوزه های فنی، مهندس و پزشکی در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی ایران حداقل میلیاردها تومان هزینه شده است، اما آیا هیچگاه توجهی هم به مدیریت دانش عرصه رسانه و ارتباطات در ایران شده است؟ اگر این طور است مستند سازی تجربه مدیریت محمد هاشمی در سازمان صدا و سیما با رویکرد مدیریت دانش کجا است؟ تجربه علی لاریجانی چرا مستند نشده است؟ تجربه عزت الله ضرغامی چه طور؟ چرا هر بار که رئیس جدیدی برای سازمان صدا و سیما تعیین میشود، شاهد برخی عقب گردها و البته برخی پیشروی ها هستیم؟ چرا باید راه های رفته شده در گذشته، دوباره و چندباره تجربه شود؟ چرا این همه افت و خیز؟! نقد من متوجه صدا و سیما نیست. انتقاد من نسبت به قریب به ۱۰۰ مرکز و موسسه مهم پژوهشی کشور است که هیچ برنامه ای برای مدیریت دانش رسانه و ارتباطات نداشته و ندارند. از صدا و سیما عبور میکنیم، به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات میرسیم. در این حوزه هم شاهد عدم توجه به موضوع مدیریت دانش سازمانی هستیم. از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم عبور میکنیم، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میرسیم. در این وزارتخانه هم در دولتهای گذشته موضوع مدیریت دانش جدی گرفته نشده بود.
حالا سه سال است که برای اولین بار مرکز فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همکاری سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران و برخی دانشگاه و پژوهشگاه های کشور تا حدودی به موضوع مدیریت دانش حوزه ارتباطات و رسانه توجه کرده اند. البته شبکه های رادیویی و شبکه دو سیما هم به این جریان پیوسته اند و جای خالی مرکز تحقیقات سازمان صدا و سیما هنوز به شدت احساس میشود. اگر چه این امر فعلا در حد برگزاری یک همایش بین المللی با هدف مستند سازی تجارب فعالان عرصه ارتباطات و فناوری اطلاعات، رسانه های نوین و رسانه های جمعی، موسسات و واحدهای فرهنگی دیجیتال، مدیران و سیاستگذاران عرصه رسانه و ارتباطات و در نهایت اساتید و معلمان رسانه خود را نمایان کرده است، نیاز است به شکل جدی تر به موضوع مدیریت دانش ارتباطات، فضای مجازی و رسانه در ایران نگاه کنیم.
نیاز است که حداقل بخش ناچیزی از بودجه های میلیاردی که طی ۴۰ سال گذشته در حوزه های فنی، مهندس و پزشکی هزینه شده است را برای نجات رسانه های کشور هزینه کنیم. تقاضای من از رئیس دولت تدبیر و امید، اعضای هیئت دولت، رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مرکز تحقیقات بزرگی در اختیار دارد و مجلس شورای اسلامی این است که به موضوع رسانه صرفا به عنوان یک ابزار برای تنظیم افکار عمومی نگاه نکنند. حالا که رئیس محترم جمهور کشورمان به این باور رسیده اند که رسانه های جمعی در کشور ما دچار نوعی آسیب شده اند، بیاییم برای پرورش رسانه های اثرگذار زمان بیشتری اختصاص دهیم.
صرف نظر از تمام اقداماتی که نیاز است برای مدیریت دانش ارتباطات و رسانه صورت پذیرد، یکی از مهمترین بخشهای دومین همایش بین المللی سواد رسانه ای و اطلاعاتی، بخش تجربی کاربردی است. در این بخش هر فردی که تا کنون بخشی از عمر خود را به فعالیت در عرصه ارتباطات، رسانه های جمعی و فضای مجازی اختصاص داده است، میتواند شرکت نماید.
من معتقدم در کشور عزیزمان ایران هنوز افراد زیادی هستند که دلشان برای آینده کشور میتپد. دست نیاز ما، امروز به سوی این اشخاص دراز است. هم بازنشستگان و هم فعالان امروز عرصه ارتباطات، فضای مجازی و رسانه های جمعی میتوانند از طریق مراجعه به نشانی اینترنتی MLiteracy.saramad.ir تجربه فعالیت خود در حوزه های مذکور را مستند کرده و برای ما ارسال نمایند. در ادامه مسیر، نشست های تجربه نگاری با هدف مدیریت دانش ارتباطات، فضای مجازی و رسانه همزمان در تهران و ۱۰ استان دیگر کشور بر اساس گزارشهای دریافتی از سوی شرکت کنندگان در همایش برگزار خواهد شد.
ایده آل ما این است که در این نشست ها مدیران کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانهای کشور و اعضای شورای فرهنگ عمومی استان حضور داشته باشند و با مشارکت در مباحث به مدیریت هر چه بهتر دانش ارتباطات، فضای مجازی و رسانه در استان خود کمک کنند. انتظار این است که پس از پایان همایش، هر استان دارای یک کتاب با موضوع تجربه نگاری مهمترین اقدامات موفق و ناموفق آن استان در عرصه ارتباطات، رسانه و فضای مجازی باشد. قطعا این اقدام به نوبه خود میتواند شروع خوبی برای آغاز نهضت مدیریت دانش رسانه باشد.
من معتقدم سواد رسانه ای فقط رژیم مصرف، تفکر انتقادی، قدرت تجزیه و تحلیل محتوا و اخلاق حرفه ای مصرف رسانه ای نیست. اگر چه همه این موارد برای عموم مردم لازم است اما معتقدم حتی پس از اینکه فرد به قدرت تولید محتوا رسید، باید به چیزی با عنوان مدیریت محتوا فکر کنیم. مدیریت محتوا به عنوان بالاترین حد سواد رسانه ای نیازمند مدیریت دانش عرصه ارتباطات، رسانه و فضای مجازی است. به خوبی به این امر واقفم که آنچه تحت عنوان مدیریت محتوا از آن یاد کردم، چیزی است که هنوز وارد ادبیات عرصه سواد رسانه ای نشده است و نیاز به نظریه پردازی دارد. اما اجازه دهید صراحتا عرض کنم که اگر در جامعه شبکه ای به توان مدیریت اثر بخش و کارآمد محتوا نرسیم، نه تنها به زودی شاهد استهاله فرهنگی خواهیم بود، بلکه کم کم باید با زبان فارسی هم به عنوان یک زبان شناخته شده در سطح جهانی خداحافظی کنیم و این زبان را به عنوان یک زبان محلی بشناسیم.
به هر حال، دومین همایش بین المللی سواد رسانه ای و اطلاعاتی هم چند ماه دیگر به پایان خواهد رسید ... اما آنچه باقی خواهد ماند گفتمانی است که شکل گرفته و تقویت خواهد شد ... امیدوارم همه اهالی رسانه با جدی گرفتن مسئولیت خود در حوزه سواد رسانه ای به مدیریت دانش ارتباطات، رسانه و فضای مجازی در ایران کمک کنند و به زودی شاهد روزهای بهتری باشیم. روزهایی که فرهنگ غنی اسلامی ایران بیشتر از گذشته جهانی شود... امیدوارم.