حسین کفشدوز
روی صندلی، زیر لرزه های ابزار دندانپزشکی مُخم در حال لرزیدن است که گوشی دکتر زنگ می خورد؛ عذرخواهی می کند و گوشی را برمی دارد.
گزیده ی گفتگوی ایشان با آن طرف خط: "چقد؟ 9 و 300 ؟ بهش بگو گرونه 9 و 100 بیشتر نمی خرم؛ حسن آقا خودت شاهدی من فقط، بیست تا ملک، توی بنگاه شما معامله کرده ام و ...".
چندی پیش خبری در جراید بود که شرکتی اعلام کرده بود به برخی پزشکان جراح بیمارستان ها رشوه می دهد تا بعضی بیمارستان ها وسایل جراحی خود را از آن شرکت بخرند جالب اینکه همه جراحان، شماره حساب نزدیکان خود را داده بودند.
شاید با اطمینان بشود گفت که در کشور ما هنوز طبابت با تقدس درآمیخته باشد به طوری که نزد عموم، پزشکان محرم مردم شناخته می شوند. ما ابوعلی سینا صاحب کتاب شفا را داشتیم که با علم فراوان خود هرگز یک تاجر نبود؛ پزشکان در ایران حتی در نُرم جهانی درآمد بسیار بالایی دارند ولی در وانفسای وضعیت مملکت، چه شده است که برخی از آنها نیز جوگیر شده و به دلالی و حتی خدای ناکرده رشوه، روی آورده اند.
شاید آموزه های دانشگاهی به پزشکان اشکال داشته چرا که در کل جهان، رسم بر این است که پزشک مملکت، آخرین نفری است که به مردمش پشت می کند و به دوشیدن آنها و مال اندوزی و موج انداختن در اقتصاد مملکت می اندیشد.
.