او دقیقا همان کاری را انجام داده است که پیش از این در قبال تعهد ایالات متحده به توافق هسته ای با ایران انجام داده بود. با این تفاوت که در قضیه برجام امضا کننده سَلَف او- باراک اوباما رییس جمهوری وقت آمریکا- بود و این بار نه امضای سلف خود که امضای خودش را پس گرفته است.
اقدام ترامپ در واکنش به اعمال تعرفۂ 270 درصدی بر واردات لبنیات از آمریکا در کاناداست و با ادبیات خاص خود می خواهد به جاستین ترودو نخست وزیر کانادا بگوید: زدی ضربه ای ضربتی نوش کن!
رفتارهای دونالد ترامپ با این منطق قابل فهم است که می خواهد همۂ دنیا دو نکته را خوب به یاد داشته باشند:
نخست این که آمریکا آقای دنیاست و کشورهای دیگر ولو شرکای صنعتی و اروپایی نباید خود را هم ارز و هم عرض بدانند.
دوم این که آمریکای ترامپ با آمریکای اوباما متفاوت است و ویژگی های عصر جدید را باید درک کنند و اگر با زبان و ادبیات پارسی آشنا بود این سخن ضرب المثل شده را بر زبان می آورد یا بالای میز بیضی کاخ سفید می آویخت که «کشتی بان را سیاستی دیگر آمد».
نکتۂ درخور توجه تر اما این است که در داخل کانادا و احزاب اپوزسیون دولت به خاطر اقدام ترامپ، نخست وزیر کانادا را شماتت نمی کنند که چرا پای بیانیه ای را امضا کردی که بعد آمریکا پس بگیرد؟
گرفتاری روحانی تنها این نیست که مانند رییسان دیگر کشورها اختیار صدور فرمان هایی از این دست و امضاهایی چنین تاثیر گذار را ندارد که به خاطر رفتار ترامپ و پس گرفتن امضای برجام باید به دلواپسان ایرانی حساب پس بدهد.
گناه روحانی و ظریف این است که چرا در سال 94 با شش کشور توافقی را امضا کرد که صادرات نفت ایران را نجات داد در حالی که در سال 97 یکی از اضلاع آن از توافق خارج شده است.
دلواپسان ایرانی می گویند یا نباید توافقی امضا می کردید و ما همچنان غنی سازی 20 درصدی می کردیم و اورانیوم حاصله را به جای غذا و دارو و کاغذ و حقوق جاری کارمندان و هواپیمای مسافربری و یارانۂ نقدی استفاده می کردیم یا در همان سال 94 که با اوباما و جان کری توافق می کردید از آنها تعهد می گرفتید که جانشینان آنان در کاخ سفید و وزارت خارجه-ترامپ و پمپدو- هم متعهد باشند. اصلا کل دنیا باید به ما متعهد می شد که هیچ گاه با ما کار نداشته باشد.
این رفتار البته پیش تر از اسلاف و پدران دلواپسان ایرانی هم سر زده و مدام گریبان دولت شهید رجایی و بهزاد نبوی و احمد عزیزی- امضا کنندگان بیانیه الجزایر برای پایان مناقشۂ گروگان گیری سفارت آمریکا- را می گرفتند و می پرسیدند چرا از پول های ایران غرامت برمی دارند؟ در حالی که بهزاد نبوی می گفت هیچ کس در ایران نمی دانست ما چقدر پول در آمریکا داریم و هیچ ابزاری هم برای بازپس گیری نداشتیم.
دوستی که این روزها برای تماشای جام جهانی روسیه به مسکو رفته و از طریق تلگرام که بر خلاف تصور ما در مسکو فیلتر نیست یا این روزها نیست برای نویسندۂ این سطور نوشته یادم باشد از مرحوم فتح علی شاه قاجار یک حلالیت مفصل بطلبم چون این عظمت و امپراتوری که من دیدم درشگفتم که چرا با قراردادهای ترکمنستان و ترکمنچای متوقف شدند و طمع کل ایران را در سر نداشتند یا خدا رحم کرد بعد از قتل گریبایدوف دوباره یورش نیاورد و تازه دانستم که کار عباس میرزا و امیر کبیر در مذاکرات و تفاهم ها چقدر دشوار و طاقت فرسا بوده است.
منظور این است که توافق با قدرت های بزرگ و به قراردادی رسیدن کار ساده ای نیست که یک عده خیال کنند می توان امتیازات حداکثری گرفت.
کوتاه این که در اینجا امضا کنندگان برجام را شماتت می کنند که چرا ترامپ امضای امریکا را برداشته و با همین منطق اگر کانادا هم دلواپس داشته باشد لابد باید به نخست وزیر انتقاد کنند.
در اینجا البته دلواپسان شاید بگویند غنی سازی بیست درصدی اورانیوم سلاح ما بود و نقد ما این است که چرا این سلاح را زمین گذاشتیم؟ اما این را نمی گویند که اگر ادامه می دادیم کی و کجا می توانستیم نفس بگیریم و مگر دنبال سلاح هسته ای بودیم که ناخرسند باشیم؟
نمی شد درش رو پلمپ کرد بعد برجام مثل اینه که فتحعلیشاه مرحوم گلستان و ترکمانچای روامضا کنه بعد شهرها و امتیازات رو بده بره بعد تزار روسیه بیاد قرار داد رو لغو کنه و بازم طلب داشته باشه
استاد آسمان ریسمان بافتنید
و به بالاترین حد دوران روحانی