عصرایران؛ روح الله صالحی - وقتی بهبود فریبا با ساچمه توی کمر، پشت تریبون مراسم رونمایی از لباس تیم ملی برای جام جهانی 2014 برزیل، قرار گرفت دیالوگ هایی گفت که در طنازی نقی معمولی و ارسطو و بابا پنجعلی گم شد.
او از جان فشانی محیط بانانی سخن گفت که کور شده کنج خانه نشسته اند که یا به خاطر معیوب بودن وسایل از کوه پرت شده اند یا تیر نامردی شکارچیان غیرمجاز تن شان را زخم زده اند.
یوز ایرانی را روی لباس تیم ملی فوتبال در جام جهانی 2014برزیل حک کردند. تا کمی به همه تلنگر بزنند که آخرین نسل یوزپلنگ های آسیایی دارد در بی تفاوتی نسل امروز ایران نابود می شود.
از پایتخت سه تا امروز و از یوزپلنگ تیم ملی تا حالا چند یوز را توانسته اند نجات دهند؟چند عکس کشته شده یوزپلنگ در لابه لای اخبار رسانه ها دست به دست شده است ؟
درناهای سیبری هم همین سرنوشت را بازی کردند .جمعیت درناهای سفید سیبری رسیدند به دو درنا ، مردم فریدون کنار نام امید و آرزو را بر آن ها گذاشتند. کمی بعد آرزو گم شد و درنای امید برای همیشه از محیط زیست ایران پر کشید و رفت.
خبر آن قدر دردناک هست که این همه مقدمه هم نمی تواند دالانی و پاساژی شود که مخاطب را هل بدهی وسط معرکه و بگویی قضاوت با خودشما ، او هم سینه سپر کند که مطالبه ای مهم تر از این نیست.
دو شکارچی آمریکایی برای شکار دو رأس «قوچ اوریال» نیشابور، ده هزار دلار پرداخت کرده اند.
با این بخشش کار نداریم که دلار جهانگیری حساب شده است یا نرخ دور میدان فردوسی تهران، اما برای این بخشش باید یقه جر داد که گردشگر خارجی می تواند در ازای دلار قوچ اوریال را شکار کند و فاتحانه با قوچ ایرانی عکس یادگاری بگیرد اما محیط بان ما یا گوشه خانه بپوسد یا منتظر اجرای حکم قصاص دل توی دلش نباشد.
تنقاض در مفهوم گردشگری و اکوتوریسم است که باید چیزی به ما اضافه کند نه چیزی از وجود در حال تهی شدن بوم زیست ایران کم کند.
ما بلد شدیم مقدس ترین واژه های که می تواند یک ملت را سرپا نگه دارد خرج کنیم تا دم دستی شود.
به همین سادگی آخرین جمعیت درناهای ایران را با نام امید و آرزو بدرقه کردیم و به تیم ملی لقب یوزهای ایرانی می دهیم که مثلا به جهان کد داده باشیم حواس مان زیادی به جمعیت رو به انقراض گونه های وحشی طبیعت کشور هست.
از تیهو و قوچ و قرقاول و شاهین و...این سرزمین چه خبر؟ هر کدام شان را چند دلار باید تاخت بزنیم که دست های بهتاش فریباها بالا برود و ما سرمان توی برف فرو رفته باشد؟
منطقه حفاظت شده حیدری نیشابور را در خاطره ها نگه داریم ما آدم های خاطره بازی هستیم همین فردا ممکن است بخواهیم ژست «یادش به خیر...»را بازی کنیم
در مملکت ما با پول میشود بهشت را هم خرید فقط قیمتش در توان هر کی نیست
باید مدیریت پارک های ملی رو به بخش خصوصی بدهند البته با دورنمای مشخص
فروش پروانه شکار اگه با برنامه باشد مشکلی ندارد
هر قوچ نر می تونه یه گله قوچ رو مدیریت کنه
البته اگر پولش صرف بهبود بقیه بشه
ضمن تقدیر از دغدغه های محیت زیستی شما
ای کاش از شهدای اخیر مرزبان هم تیتر و مطلبی میزدین.
ضمنا جهت یادآوری: فردا روز قدس هست. بی شک اهمیتش کمتر از تعداد زنان پارلمان اسپانیا هم نیست.