صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۱۱۹۵۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۷ - 28 May 2018
در گفت‌وگو با عصر ایران

لطف الله میثمی: تهدید نه دشمن خارجی و انقلاب رنگی بلکه فساد است

روحانی جرمش این بود که گفت اینها 25 درصد حجم پولی مملکت را دراختیار دارند و نرخ دلار و سودبانکی و زمین و مسکن و... را تعیین می کنند.

عصرایران؛ حمیدرضا عسگری - لطف الله میثمی در سالهای قبل از انقلاب در نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق عضو بود. وی از جمله افرادی است که در اردیبهشت ۱۳۴۰ در تأسیس نهضت آزادی با مهدی بازرگان، یدالله سحابی، سیدمحمود طالقانی و احمدصدرحاج سید جوادی و… حضور داشت و در همین رابطه در سال های آغازین دهه ۴۰ چندین بار دستگیر و به زندان افتاد. وی در ادامه فعالیت های مبارزاتی و تشکیلاتی خود طی یک حادثه دو چشم و دست چپ خود را از دست داد.

پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به همراه جمعی از همفکرانش - نظیر مهدی غنی - در قالب تشکلی موسوم به «نهضت مجاهدین خلق ایران» به حمایت از جمهوری اسلامی پرداخت. درسال های پس از انقلاب با راه اندازی نشریه "راه مجاهد" به ادامه فعالیت های سیاسی خود پرداخت و پس از توقیف آن با نشریه "چشم انداز ایران" به کار خود ادامه داد.  

در زیر مشروح گفتگو با وی پیرامون مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی را ملاحظه می کنید:

* با توجه به نحوه فعالیت شما در روند مبارزات پیش از انقلاب، کمی از سابقه خود و نحوه آشنایی با اشخاصی همچون آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان بفرمایید.

- من سال 1338 در اصفهان دیپلم گرفتم بعد همان سال در دانشکده فنی مهندسی نفت قبول شدم و چیزی نگذشت که عضو انجمن اسلامی دانشجویان شدیم و سال 1339 هم به عضویت جبهه ملی درآمدم. در سال 1340 هم عضو نهضت آزادی شدم. آشنایی ما با آیت الله طالقانی باز میگردد به شب های جمعه که به مسجد هدایت می رفتم و انجا ایشان تفسیر سوره بقره می گفتند و از همان جا بحث قران راهنماي عمل و قران در صحنه به وجود آمد.


وقتی ایشان می گفتند الله اکبر، یعنی خدا بزرگ است و بزرگتر از آمریکا و شوری و بزرگتر از شاه . این صحبت های ایشان سرمنشا سیاسی شدن و نگرش سیاسی من شد. ایشان انچنان اراده خداوند را بزرگ تفسیر می کرد که ما شاه را بسیار کوچک می دیدیم و مبارزه با شاه در ذهنمان امکان پذیر می شد. شاه به عنوان یک عامل بیگانه ،سطنت مورثی، دیکتاتور، حکومت برآمده از کودتای 28 مرداد، برکنارکننده مصدق ، ترور کننده فاطمی و ... این مسائل برای ما بسیار سخت بود.

فعالیت های ما در انجمن اسلامی، نهضت آزادی وجبهه ملی ادامه داشت تا اینکه 15 خرداد شد و بسیاری از نیروهای ما از جمله آقای طالقانی و بازرگان به زندان افتاده بودند ، و دستگیری بسیار گسترده شد. چرا که نهضت آزادی درمورد 15 خرداد بیانیه ای تحت عنوان «دیکتاتور خون می ریزد» داده بود و به همین جهت حکومت به انها سخت گرفت. به طوری که جبهه ملی ها آزاد شدند اما نهضت آزادی ها محاکمه شدند. بعد از محاکمه به زندان های 10 سال محکوم شدند و چنین احکامی آن دوران برای یک استاد دانشگاه یا فعال سیاسی بسیار سخت بود.

سپس همان بچه های انجمن اسلامی که وارد نهضت آزادی شده بودند، راه را ادامه دانند و عضو مجهادین شدند. من نیز از ابتدای سال 1348 بامجاهدین همکاری تشکیلاتی داشتم، هرچند که با بنیان گذاران آن دوست بودیم اما به طور رسمی فعالیت تشکیلاتی از این زمان شروع شد.

بعد از فعالیت هایی که حول محاکمه مهندس بازرگان داشتیم در 30 آذر 1342 دستگیر شدیم و هفت ماه زندانی بودم . دوباره سال 50 دستگیر شدم، دو سال زندان بودم که این دوره همزمان با زندانی سران مجاهدین بود.
سال 1352آزاد شدیم و چهار ماه آزاد بودیم و مجدد مخفی شدیم و در شب 28 مرداد 1353 دریک حادثه چشم و دستم را از دست دادم و دستگیر شدم و تا 8 آبان 1357 زندان بودیم.

در سال 1355 در زندان از جریان مسعود رجوبی جدا شدیم و اسم خود را نهضت مجاهدین خلق گذاشتیم. بعد ازآن در بیرون با همین اسم فعالیت می کردیم تا جنگ شد و بچه ها وارد جنگ شدند. 60 نفری بودیم که 15 نفر از ما شهید شدند. ولی شرایطی سختی در جبهه به وجود آمد و ما را اذیت می کردند. بیرون آمدیم و نشریه راه مجاهد را از آبان 1360 منتشر کردیم.

فروردین 1372 صحبت های آیت الله منتظری را منتشرکردیم چون برخی رسانه ها آن را تحریف کرده بودند ما سعی کردیم عین صحبت ها را که به مناسبت 22 بهمن بود چاپ کنیم. این مسئله موجب توقیف نشریه از سوی آقای روح الله حسینیان دادستان ویژه دادگاه روحانیت گردید. این توقیف چهار سال طول کشید و بعد تبرئه شدیم و بعد از آن به این نتیجه رسیدیم که با یک شکل جدید کار کنیم. اسم نشریه جدید را گذاشتیم "چشم انداز ایران" که عملا گفتمان جمع خاصی نبود و همه می توانستند در آن حضور داشته باشند.

باتوجه به روحیات و اعتقادات رفتاری که در مبارزات داشتید واینکه از مریدان آیت الله طالقانی بودید وآشنایی خوبی هم با مهندس بازرگان داشتید، بگویید چه وجه اشتراکی میان خلقیات شما و این اشخاص وجود داشت ؟

- ایت الله طالقانی و مهندس بازرگان مسیر سیاسی مشترکی داشتند و هردو در آن شرایط معتقد بودند که باید قانون اساسی انقلاب مشروطیت احیا و اجرا شود. آزادی های مصرح در قانون اساسی عینیت پیدا کند و احزاب آزاد باشند، کسی را به خاطر سخنرانی دستگیر نکنند، وابستگی به اسرائیل و امریکا و انگلیس نباشد، و کلا به همان مسائلی که درمورد عدالت و آزادی در آن قانون اساسی مطرح شده بود باور داشتند.

بعد از انقلاب هم همان مفاهیم تحت عنوان جمهوری اسلامی مطرح شد. این راه همان بود، راه مدرس، راه مصدق، راه میرزا کوچک، یعنی حرکت قانونی بود. ما در آن زمان خط براندازی و تصمیمی برای سرنگونی حکومت نداشتیم. هرچند که در آن زمان شاه معتقد بود اگر آزادی بدهد و نیروها آزاد شوند چیزی از سلطنت موروثی باقی نخواهد ماند. به عنوان مثال در زمان مصدق شاه دو مرتبه خواست از ایران برود. یک بار در 9 اسفند و یکبار هم 25 مرداد که مردم انچنان در صحنه بود که اوضاع بر شاه تنگ شد بود و عزم جدی برای رفتن از ایران داشت.

آنجا شعار ملیون این بود که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت . در سال 1340 دکتر امینی نخست وزیر شد آن هم نه از طریق مجلس، بلکه خود شاه وی را منتصب کرده بود. وی مدتی کار کرد و در شهریور 1341 نهضت آزادی بیانیه ای داد و آن بیانیه خیلی خوب خط مشی ما را نشان می داد.

درآن تمام صحبت های شاه با صحبت های امینی مقایسه شده بود و تضادهای بسیاری را درآورده بودند و درآخرنیز نتیجه گرفته بود که« اعلیحضرتا، آقای امینی نخست وزیری است که خود شما انتخاب کردید. ولی با شما تضاد بسیاری دارد و شما آن را بر نمی تابید». تا اینکه زیر این فشارها دکترامینی استعفا کرد.

بعد از ان این حادثه نیروهایی که به براندازی و مبارزه مسلحانه اعتقاد داشتند، می گفتند وقتی شاه نخست وزیر منتصب خودش را قبول ندارد و تحمل نکند، دیگر تمام راه ها بسته خواهد شد و راهی جز مبارزه مسلحانه نخواهد بود . این موضوع جدی تر هم شد و در ادامه مبارزه ما ، شاه نیروهای مبارز را زندان کرد و آقای بازرگان آن زمان پیش بینی کردند که از این پس دیگر از طریق قانون نمی توان مبارزه کرد و درست هم از آب درآمد و مبارزات از این مرحله رنگ و بوی مسلحانه به خود گرفت.



شاه هرروز دیکتاتوری خود را بیشتر می کرد و بعد از 15 خرداد گفت هرکسی شش ماده اصلاحاتش را قبول نداشته باشد نمی تواند وارد عرصه سیاسی و اجرایی شود. بعد از این، آنهایی که مصدقی بودند کلا از صحنه مبارزات حذف شدند و دیگر گروهایی هم که اصلاحات را قبول نداشتند اجازه فعالیت نداشتند. بعد ازآن انحصار را به اوج رساند و حزب رستاخیز را برپا کرد و گفت هرکس رستاخیز را قبول نداشته باشد باید از ایران برود.

بعد از انقلاب به دولت موقت مهندس بازرگان می رسیم شما که از نزدیک با منویات فکری ایشان آشنا بودید فکر می کنید وجه اختلافش با دیگر انقلابیون و مشکلاتی که در ادامه دولت با آن مواجه شد چه بود؟

چندعامل را میتوان درمورد عدم کامیابی دولت مهندس بازرگان برشمرد.یکی جریان اشخاصی همچون آیت و بقایی بود که اینها باز دعوای مصدق و کاشانی را به راه انداختند. ابتدای انقلاب حرکتی علیه مصدق شروع کرند که مثلا کابینه بازرگان مصدقی است و ما انقلاب نکردیم که مصدقی ها حاکم شوند!

دیگر اینکه مرحوم بازرگان بر سر موضوع اعدام ها با بعضی از اعضای شورای انقلاب اختلاف داشت و این کارها را غیر قانونی و قانون گریزی می دانست و موجب نارضایتی ایشان بود.

نکته دیگر کارشکنی های بسیاری بود که برسر راه دولت ایشان وجود داشت. گاهی اوقات روحانیون مختلف به ایشان فشار می آوردند و مرحوم بازرگان مجبور می شد به قم برود و از امام استمداد می طلبید و امام مشکل را حل می کرد. به گفته خود مهندس بازرگان امام همچون بولدزر است و من همچون فولکس.

ایشان میخواست در راستای قانون همه امور دنبال شود اما کارشکنی های بسیاری برسرراهش قرار می دادند. نمونه کارشکنی های غیرقانونی که امروز شاهدش هستیم. اغلب پای شرع و مذهب را پیش می کشیدند و خواسته های خود را محقق می کردند.

شما ببینید درحال حاضر آیت الله جنتی، رئیس خبرگان است ، اما درحالی که اجماعی جهانی علیه ترامپ به وجود آمده، ایشان می آیند و رئیس جمهوری را گناهکار معرفی می کند و حکم شرعی می دهد که شرعاً شما باید خسارت برجام را بدهید! باید از ایشان پرسید که شما در چه جایگاه و مقامی حکم شرعی برای مسائل سیاست خارجی می دهید؟!

این مسائل عیناً در اول انقلاب هم وجود داشت و یکی از مشکلات دولت آقای بازرگان کارشکنی های از این جنس بود. اما نباید مردم را عصبانی کرد بالاخره یکبار حرف هایی را می زنند که نباید گفته شود.

چند وقت پیش آقای الله کرم بیانیه داد که باید رئیس جمهور در مجلس ردصلاحیت شود، این کارشکنی ها در شرایطی مطرح می شود که روحانی سخنرانی مناسبی را پس از خروج آمریکا برعلیه عهد شکنی این کشور و تعیین سیاست های ایران ایراد کرد. زمانی که ترامپ در برجام بود می گفتند نباید با آمریکا توافق کرد، حالا که خارج شده می گویند چرا خارج شده ، این تناقضات مناسب افکارعمومی نیست.

در زمان ابتدای انقلاب نیز همین کارشکن ها آمدند و قصد داشتند قوانین کار را تغییر دهند. اما ما که نمی توانستیم از قوانین دوران شاه عقب تر باشیم. اینها میخواستند بحث اجاره را مطرح کنند یا سازمان برنامه را کنار بگذارند و سازندگی را به دست حاجیان خیر بدهند که مدرسه می سازند! اصلا می گفتند عمران آبادی نیازی به این سازمان ها ندارد. یا در اوایل می گفتند پول نفت نباید در جیب دولت رود و نهایتاً امام این مشکل را حل کردند . اصلا دولت را یک نهاد مجازی می دانستند و شانی برای آن قائل نبودند و کارشکنی های بسیاری انجام می دادند .

* نبود احزاب مستقل در کشور ما موضوعی است که موجب عدم پاسخگویی مسئولانه نسبت به مطالبات جامعه شده چرا در ایران صرفا مردم در دوران انتخابات نقش دارند و پس از آن توجهی به این پتانسیل نمی شود

به نظر من احزاب در دوران انتخابات هم کارایی ندارند و به رسمیت شناخته نمی شوند. بلکه این جریان ها هستند که لیست می دهند. از اول انقلاب احزاب در قانون اساسی آمد و به رسمیت شناخته شد و حتی حزب توده هم مجوز گرفت.

این شکل حقوقی ماجرا بود اما شکل حقیقی این بود که از اول انقلاب می گفتند «حزب فقط حزب الله رهبرفقط روح الله» . ما هم خط مشی امام و مسائل ضد امپریالیسم را قبول داریم اما اینکه فقط بگوییم حزب فقط حزب الله ، در واقع سلیقه کشی کرده ایم. سلیقه های مختلف در کشور وجود دارد و یک کسی که سوسیالیت است که نمی تواند وارد حزب الله شود! .

این شعار درجامعه مرکب ایران که قومیت ها و مذاهب مختلفی حضور داشتند، همه را درو می کرد و اجازه نمی داد احزاب به طور حقیقی رشد کنند. درحالی که در قانون اساسی حق شهروندی، آزادی عقاید و همزیستی مسالمت آمیز وجود دارد . موضوع تحزب در قرآن و در سوره آل عمران نیزآمده و خانه خدا محل حضور تمام سلایق معرفی شده است.

این جریان ادامه داشت تازمانی که حزب الله خودش منشعب شد و سال 1366 بین روحانیون مبارز و روحانیت مبارز انشعابی شکل گرفت . که اولین انشعاب در حزب الله بود . البته روسای مملکت مخالف این انشعاب بودند اما نهایتا امام پذیرفتند.

* درسیر اخبار و رسانه ها شاهد نگرشی ناامیدانه و دلسردانه نسبت به دولت روحانی هستیم. آیا این موج دلسردی را ناشی از عدم توانایی دولت در تحقق مطالبات می دانید و یا موج تخریبی از سوی رقبا موجب چنین برداشتی شده است؟

باید توجه داشته باشیم که کارشکنی های بسیاری در دولت روحانی شده است. بعد از انتخابات 1396 برخی می گفتند باید روحانی را مثل بنی صدر کرد و مداحان به هتاکی و دشنام به دولت پرداختند و هاشمی زدایی شکل گرفت. از نظر بعضی نهادها و متشرعین خط قرمزهایی است که نباید کسی به آنها نزدیک شود.

اقای روحانی به این خط و مرزها نزدیک شد. یکسری موسسات مالی بدون مجوز بودند و یک نوع سرمایه داری مالی را به راه انداختند و 5 و نیم میلیون سپرده گزار را جذب و سپس اعلام ورشکستگی کردند و پول های مردم را خوردند.

اقای روحانی جرمش این بود که از رهبری طلب کمک کرد و گفت که اینها 25 درصد حجم پولی مملکت را دراختیار دارند و نرخ دلار و سودبانکی و زمین و مسکن و... را تعیین می کنند و کارشکنی می کنند در کار دولت. وقتی هم که اعتراض می کنیم برخی نهادها ابراز می کنند که اینها افراد موجهی هستند و در این نهادها افرادی هستند که نمی شود اسمشان را اورد. تمام ملت منتظر بودند اسم این اشخاص درز کند اما نهایتا حتی یک اسم از این افراد گفته نشد.

وقتی دولت با این پدیده برخورد کرد آنها هم واکنش نشان دادند و در مشهد که بیشتر این موسسات متعلق به آنجاست تظاهرات به راه انداختند که دولت را زمین گیر کنند. این اقدام درستی نبود و عملاً دیدند که این کار به درگیری با نظام کشیده شد.

اما این پول ها همه به دلار تبدیل شد و قضیه دلار پیش آمد. قضیه دلار با نیاز مسافر شکل نگرفت ، حجم بالایی سرمایه به این حوزه وارد شد که این نقدینگی دست مردم عادی نبود و این هم یک کارشکنی جدی بود. یا قضایایی که بعد از برجام می بینیم ، تلاش هایی که قبل از امضای برجام شد انگار یک عده با افراطی های امریکا و اسرائیل و عربستان هم خط هستند . دوسال امضای برجام را عقب انداختند و بعد هم که ترامپ آمد که اصلا قانون گریز است و هیچ قاعده ای را قبول ندارد. حال در داخل برخی با ترامپ هم جهت شده اند.

رای بالای روحانی حسادت هایی را ایجاد کرد و اینطور تعبیر شد که یک پذیرش عامه به وجود آمده و نگرانی های بسیاری برای آینده داشتند . قانون اساسی ما این همه دشمن دارد و نشان دهنده این است که همزیستی مسالمت آمیز و قانون گرایی را بلد نیستیم. به نظرم برخی به دنبال نابود کردن کشورهستند. برخی مقامات می گویند برگردیم به قبل سال 92 اما نمی گویند که اگر ما برگردیم به آن زمان تحت بند 41 از فصل هفت منشور سازمان ملل قرار داریم و انها می توانند به کشورمان حمله کنند و جنگ به راه اندازند. این نگرش اوج خامی و بینش سیاسی است.

* باتوجه به سابقه و شناختی که از انقلاب دارید از ابتدا تاکنون، مهمترین آفتی که این روزها نظام و انقلاب را تهدید می کند چیست و راه مقابله ان را بفرمایید؟

نه دشمن خارجی و نه انقلاب رنگی نمی تواند ایران اسلامی را دگرگون کند. این فساد سیستماتیک که گریبانگیر جامعه شده، ما را به سمت فروپاشی می برد. این تنها نظر من نیست و بسیاری از اصولگرایان نیز بر این موضوع معتقدند. فساد سیستماتیک طوری رشد کرده است که گویا نمی شود با آن مبارزه کرد.

نیروهای نظامی و امنیتی که اصلا کارشان ارتباطی با نهادهای مدنی ندارند در امور مختلف دخالت می کنند و مسائلی را مطرح می کنند که به عنوان مثال یک شهردار وادار به استعفا شود. یک آدمی که شاگرد اول دانشگاه بوده و همه جا خوب کار کرده ، کاری می کنند که مجبور استعفا شود. چون هفت پرونده تخلف از شهرداری داده و تخلف های چند هزار میلیاردی را مطرح کرده است، نمی توانند این حرف ها را تحمل کنند.

این نشان می دهد که گویا دیگر با فساد هم نمی توان برخورد کرد ، من معتقدم که تنها راه مبارزه فساد در حال حاضر این است که مطبوعات درمورد هر فسادی بنویسند و متهم از خودش دفاع کند و بعد ازآن قوه قضاییه وارد شود.

آفت دیگر اینکه از اول انقلاب بسیاری از نیروها حذف شدند و اغلب این حذف ها از این جهت بود که طرف با خداست هست یا نیست یا با ایمان است یا نه و ... مگر ما ملاک سنجش ایمان افراد هستیم. من نام این نیروهایی که حذف شدند و بیرون از نظام هستند را "رجا" گذاشتم . رجا مخفف رانده شدگان جمهوری اسلامی است. این افراد امروز بزرگ ترین حزب شده اند و از نیروهای داخلی نظام بیشترند . این یک بحران است بحرانی مردمی است.

این ها غیر از بحران های آب و ریزگردها و آلودگی و سرمایه گذاری است و از همه مخرب تراست. راهش این است که بایک اصلاح بینش واقعا اینها را برگردانند و یک روح تازه ای به نظام دمید ه شود . اینطور نمی شود که همه را خانه نشین کرد.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۴:۰۳ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۷
آفرين به نفس حقت
تعداد کاراکترهای مجاز:1200