بدون تردید اعدد و ارقام نقش مهمی در بازتاب زوایای آشکار و پنهان واقعیت دارند و فهم ما از واقعیت پیچیده را به نسبت ساده میکنند ولی استفاده و کاربرد عدد و رقم به این سادگیها که گمان میرود نیست، به همین دلیل عدد و رقم همان قدر که میتواند بازتابدهنده واقعیت باشد، ممکن است موجب انحراف شود و تصویری مخدوش از واقعیت را نشان دهند. در نتیجه باید دقت کرد که فریب آمار را نخورد و حتیالمقدور از کسانی که با موضوع آشنا هستند پرسوجو کرد که واقعیت چیست؟
عباس عبدی در ادامه یادداشت خود در «اعتماد» نوشت: قضیه تلگرام و فیلترینگ آن، مثال جالبی است از این نوع فریب آماری که به جای دیگران به خودفریبی منجر میشود. پس از فیلتر تلگرام اکنون پرسش اصلی پیش روی سیاستگذاران این است که آیا این اقدام موثر و مفید بوده است یا خیر؟ به ظاهر بهترین راه برای سنجش این موفقیت استناد به آمار است.
تغییرات تعداد کانالهای فعال تلگرامی، تعداد مطالب تولیدی و رد و بدل شده و بالاخره تعداد بازدیدها؛ اینها سه مولفه اصلی و البته ظاهری برای قضاوت درباره میزان موفقیتآمیز بودن فیلترینگ است.
یکشنبهشب در برنامه خبری تلویزیون در اینباره توضیح دادند که هر سه شاخص افت کرده است و این نشانه موفقیت فیلترینگ است. در اثبات آن مدعی شدند که تعداد بازدیدها از ۲ میلیارد و ۴۰۰ میلیون مورد به حدود یکسوم یعنی ۸۵۰ میلیون بازدید کاهش یافته است. کانالهای فعال و پستهای گذاشتهشده نیز کم و بیش به همین ترتیب کاهش یافته است.
طبیعی است که قصد گوینده اثبات موفقیتآمیز بودن سیاست فیلترینگ است. ولی این آمار بر فرض درست بودن نه تنها نمیتواند این ادعا را اثبات کند، بلکه چه بسا به معنای شکست کامل آن تلقی شود.
چرا؟ در درجه اول هنگامی که فیلترینگ گسترده رخ میدهد و حتی فیلترشکنها نیز مشمول فیلترینگ میشوند، طبیعی است که افت شدید اولیهای در استفاده از پیامرسان فیلترشده رخ دهد. ولی این افت پس از مدتی جبران میشود زیرا افراد کمکم شیوههای عبور از آن را یاد میگیرند.
به همین دلیل کسی که این آمار را ارائه داد، اصلا به این مساله نپرداخت که رقم ۸۵۰، کمترین تعداد بازدیدکنندگان در پی آن افت بوده که پس از چند روز جبران و دو برابر شده و به رقم یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون بازدید رسیده است.
اگر فیلترینگ موفق بود، روند کاهشی باید مستمر میبود نه آنکه با یک روند افزایشی و حتی جهشی دوباره مواجه شود. درباره کاهش تعداد کانالها و گروهها و پستها نیز باید گفت این کاهش مربوط به حضور دستوری است. به عبارت دیگر کانالهای دولتی و رسمی و وابسته به نهادهای رسمی فعالیت کانال خود را متوقف کردهاند. این کار نیازمند به فیلترینگ نبود، کافی بود دستور رسمی داده میشد تا این اتفاق بیفتد.
به علاوه بیشتر آنها به امید بازگشت هستند و هنوز کانال خود را حذف نکردهاند فقط پست جدید در آن نمیگذارند. تمامی یا حداقل بخش اصلی از کاهش آمار مذکور، مربوط به توقف فعالیت همین کانالهاست که حضور آنها در تلگرام به نفع سیاستهای رسمی بود. آخرین پستهای یکی از خبرگزاریهای بزرگ کشور در تلگرام به طور متوسط بالای صد هزار بیننده داشت.
اکنون و بالاجبار که به سروش تبعید شدهاند، حدود ۲ درصد آن بازدیدها را دارند و اعضای کانال آنها نیز به کمتر از ۱۰ درصد رسیده است. طبیعی است تعداد زیادی از پستهای تولیدی مربوط به همین کانالهای رسمی بود که اکنون از تلگرام خارج شدهاند و همه آنها نیز پشیمان هستند زیرا مخاطبان و اثرگذاری خود را از دست دادهاند.
تلگرام برای چه فیلتر شد؟ آیا برای جلوگیری از حضور فارس، تسنیم، ایرنا و ایسنا بود؟ آیا هدف، حذف پستهای تولیدی این خبرگزاریها و نمونههای مشابه بود؟ آیا میخواستند خوانندگان آنها را از این فضا بیرون کنند؟ اگر اینها هدف اصلی بوده به طور قطع موفقیت داشته است!
ولی اگر هدف جلوگیری از فعالیت کانالها و گروههایی بوده که به لحاظ سیاسی مطلوب فیلترکنندگان نیستند، در این صورت چیزی جز شکست برای آن نمیتوان گفت. فقط بازار فروشندگان VPN را داغ کردهاند که باید مورد مطالعه جداگانهای قرار گیرد.
نکته دیگر اینکه فیلترینگ، اثرات منفی و مغایر با خواست فیلترکنندگان نیز گذاشته است. برای نمونه پیش از این خودم چندین کانال خبرگزاریها را میدیدم. حالا که از تلگرام رفتهاند، دیگر امکان استفاده از آن را ندارم. مگر اینکه برحسب مورد به سایت آنها مراجعه کنم که بسیار کم اتفاق میافتد.
بنابر این حضور این شبکههای خبری و دیگر کسانی که به علت دستور رسمی از تلگرام بیرون رفتند، تلگرام را تبدیل به فضای یکدستی میکند که فاقد رقابت خبررسانی و تحلیل است و این وضع برای آنچه فیلترکنندگان نگرانش بودند، خطرناکتر است.
به نظر میرسد که در جریان فیلترینگ تلگرام، حتی به اندازه غیرقانونی کردن استفاده از ماهواره تامل و برنامهریزی و اندیشه نشده است. هرچند اکنون مساله ماهواره به کلی منتفی شده است ولی همچنان قانون آن در کتابها وجود دارد و دیشهای ماهواره و فیلترشکنهای موجود، تبدیل به نمادی شدهاند که بیارتباطی قانون و مقررات با نیازها و خواستهای مردم را نشان میدهد. همه عوارض این اقدامات یک طرف، اینکه مردم به راحتی هرچه تمامتر مجبور به نادیده گرفتن این احکام شوند و اعتبار مقررات و قانون زیر سوال برود، یک طرف.