صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۰۶۶۹۳
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹:۱۷ - ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - 29 April 2018

کار دشوار خوب بودن در روزهای ناخوب!

چند وقتی شروع کردم به نوشتن اتفاقات کوچک اما خوشایند زندگی. اسمش را گذاشتم اتفاق خوب روز. چیزهایی که می دیدم را آخر شب می نوشتم...

عصرایران؛ احسان محمدی- دانشجوی افغان خوش ذوقی دارم که هر وقت فرصت داشته باشیم با هم گپ می زنیم. گاهی اوقات انگار سفر در زمان است. آدم را یاد «بوی جوی مولیان و یاد یار مهربان آید همی» می اندازد. چند روز پیش در مورد واژه هایی حرف زدیم که تکرارشان هم تلخی می آورد. مثل بیمارستان. گفت ما می گوییم شفاخانه، یا به جای صعب العبور از «دشوار گذر» استفاده می کنیم.

می گفت حتی بعضی به جای «سقف» می گویند «آسمانخانه» یا «چشمدید» را به معنای «چیزی که شما دیده اید و تجربه کرده اید» به کار می برند. یا جایی خواندم که در افغانستان به زن باردار می گویند: «امیدوار!».  ترکیب های دلنشین و دوست داشتنی.

کلمه ها از گلوله ها زخم های عمیق تری بر جا می گذارند. زخم گلوله خوب می شود اما گاهی جای بعضی زخم های زبان همیشه تازه می ماند. ترازویی برای وزن کردن بار منفی و مثبت واژه ها نیست. اینکه وقتی به یک نفر می گوییم «بدبخت»، نمی شود فهمید که چند کیلو بار روی شانه هایش می گذاریم که قامتش شکسته می شود. 

این روزها عادت مان شده که مدام خبرهای بد به هم بدهیم. از فقر و بیکاری و گرانی و قتل و تجاوز و اسیدپاشی و ... شده ایم قاصد خبرهای همه تلخ است. مثل بادام فروشی که همه بادام هایش مزه زهر گرفته اند.

برخی اهل رسانه می گویند «خبر» خبر است و بد و خوب ندارد. ذات خبر هیجان است و استرس. اینکه حال شما را خوب کند یا بد به شما بستگی دارد. گران شدن دلار برای دلال جماعت خبری شیرین تر از شهد بود اما برای کسی که بیمار بود و باید داروهای خاص می خرید تلخ و گزنده .... 

در این مورد وحدت نظری وجود ندارد. حتی تلاش هایی برای تولید خبر مثبت و خوب و راه اندازی سایت و خبرگزاری انجام شد اما آیا می شود خبر خوب ساخت؟ خبر ساختنی است یا مثل عشق آمدنی؟ 

چند وقتی شروع کردم به نوشتن اتفاقات کوچک اما خوشایند زندگی. اسمش را گذاشتم اتفاق خوب روز. چیزهایی که می دیدم را آخر شب می نوشتم. مثل اینها:

 - رفتم دنبال یک گواهی پزشکی. منشی مطب تلخی نکرد، قیافه نگرفت، از خود دکتر بیشتر کلاس نگذاشت، آمرانه برخورد نکرد. به جایش لبخند زد و با آرامش کارم را راه انداخت.    

یستگاه مترو تئاتر شهر برای خودش کشوری است. بساط دستفروش‌ها. یکشنبه نزدیک 10 شب زنی داشت از توی بساط کوچک خوراکی‌اش چیزهایی می‌ریخت توی کیسۀ پیرمردی که معلوم بود سخت نیازمند است. اینکه زن باشی و تا نیمه شب در این شهر شلوغ کار کنی و بخشندگی یادت نرود فوق العاده است.    

- حوالی سهروردی از کارگرهای قالیشویی که پشت یک نیسان داشتند غذا می‌خوردند آدرس پرسیدم. راه‌نمایی کردند. یکی از آنها تعارف کرد بفرما ناهار! تشکر کردم. گفت حالا که تا اینجا اومدی سر سفره، دست ما رو رد نکن!  سیبی از وسط نصف کرد و داد.     

- توی تاکسی پسر جوانی بود که داشت می رفت پادگان جوادی نیا در آبیک. اولین روز خدمت سربازی. مرد میان‌سالی کنارش نشسته بود. و تمام مدت روحیه می داد که این پادگان هتل است و نگران خدمت نباش و زود می گذره و ... گاهی با چند کلمه می‌توانیم به یک نفر امید بدهیم.     

- صبح سر راهم مردی با موهای سفید داشت با لوله پولیکایی بلند قندیل‌های کنار یک سقف را پائین می‌ریخت. من که رسیدم ایستاد. لبخند زد. لبخند زدم. گفتم خدا قوت!  گفت قندیل ها خطرناکن! ممکنه ناغافل بیفتن روی سرّ یه رهگذار. من بیکار بودم توی خونه گفتم یه کاری بکنم...

هرگز باورم نمی‌شد همین روزمرگی های کوچک تاثیرگذار باشد. ده‌ها و صدها پیام گرفتم از خوانندگان که می‌گفتند همین نکته‌ها باعث شده در طول روز دنبال اتفاق‌های کوچک زندگی بگردند و آخر شب سرک بکشند به صفحۀ من تا ببیند اتفاق خوب روز چه بوده. مثل یک نیاز.

خودم هم بیشتر از قبل عادت کردم به «خوب دیدن». گاهی فکر می‌کنم مقابل چشم‌مان آینۀ کبودی گذاشته‌ایم که مدام سیاهی‌ها و تاریکی‌ها و تلخی‌ها را می‌بیند. قبول دارم که روزگار تلخی است اما تمرین کنیم به خوب دیدن. حتی در حد همین اتفاق‌های کوچک که اتفاقاً مرهم‌های بزرگی هستند در روزگاری که زخم می‌زند. وقتی کسی به دادمان نمی‌رسد، خودمان به خودمان کمک کنیم!

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۳
غیر قابل انتشار: ۰
مری
۰۹:۴۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
ایده فوق العاده ایه
منم از امروز شروع میکنم ب نوشتن اتفاق های خوب زندگیم
مصطفی
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
عالیه واقعا انرژی گرفتم از این خبر و این اتفاقات به ظاهر کوچک ولی دلنشین لطفا لطفا بار++++++++ خبری رو زیاد کنید واقعا جامعه ما نیاز اساسی داره به شنیدن خبرهای +‌ و پر انرژی
عباس
۰۸:۳۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
بسیار عالی ممنون از این نگاه زیبا
ناشناس
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
واقعا نیازمند خبرها و اتفاقات خوب هستیم. پیشنهاد میکنم یه مطلب ثابت تو عصر ایران باشه و اتفاقات خوبی که مخاطبین عصر ایران هم در طول روز مشاهده می کنن کامنت کنن.
ممنونم
ناشناس
۰۸:۲۱ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
عالی است عالی
ناشناس
۰۷:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
احسنت و صد مرحبا خیلی خوشم آمد
ناشناس
۰۷:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۱۰
بسيار جالب و تأثيرگذار. واقعا نوشته هاي آقاي محمدي بسيار عميق و دلنشين هست. ممنون.
امرایی
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
سلام و عرض ادب و آفرین و احسنت به ذهن مثبت اندیش جناب آقای محمدی .تو تلگرام یه کانال دیدم به اسم موفقیتهای کوچک ما ایرانیان@IR_s_s
خواهش میکنم که این معرفی کانال رو منتشر کنید تا عزیزانی باشن که تجربیاتشون رو تو این کانال بزارن و بقیه استفاده کنن
ناشناس
۲۳:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
پیشنهاد عالی است
بهنام
۲۱:۴۲ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
واقعا درسته.هرجارو میبینی خبرهای استرس زا و دلهره اور.همه هم عادت کردیم با هیجان خبر بد رو پخش میکنیم.من روز جمعه توی بلوار کشاورز دیدم که حالت ارکستر درست کرده بودن و یه آدم خوش صدا هم داشت میخوند.مردم همه شاد بودن.از ته دل لذت بردم.کاش از این اتفاق ها بیشتر شه
ناشناس
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
ممنون...
خویی
۲۰:۲۳ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
ادمهای قدیمی خوب یادشان است به خدا ما ادمهای خوبی بودیم ودرلحظات دشوار به داد همدیگر میرسیدم متاسفم برای حال روز امروزمان
ناشناس
۱۹:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
خدایی ای ول داشت این متن
ناشناس
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۷/۰۲/۰۹
امروز يه پليس راهنمايي رانندگي چيني وقتي فهميد من ايراني هستم ، با يه اشتياق فوق العاده اي از سفرش به ايران برام تعريف كرد ، خصوصا جزيره كيش ، ميگفت امسال تابستون دوباره ميخاد به ايران سفر كنه ، گفتم قدم سر چشم ، سفر بخير
تعداد کاراکترهای مجاز:1200