صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۶۰۳۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۱ - ۰۴ دی ۱۳۸۷ - 24 December 2008

ازدواج تلفني به طلاق غيابي گره خورد

سوسن ادامه داد؛ من اين ماجرا را براي خانواده ام تعريف کردم و آنها همه از اين موضوع استقبال کردند و در ادامه مادر آرمين همراه با چند نفر ديگر به خواستگاري آمدند.

 
اعتماد: ازدواج غيابي دختري جوان با يک پسر ساکن امريکا دو سال او را سرگردان و درنهايت مجبور کرد براي دريافت حکم طلاق به دادگاه خانواده مراجعه کند.

اين زن که سوسن نام دارد و تاکنون شوهرش را از نزديک نديده است چندي قبل به مجتمع قضايي خانواده ونک مراجعه کرد تا با طلاق گرفتن از شوهرش به دو سال سرگرداني خود پايان دهد.

سوسن با ارائه دادخواستي به قاضي عليرضا صداقتي- رئيس شعبه 262- گفت؛ از دوران نوجواني علاقه زيادي به سفر به خارج از کشور و زندگي در آنجا داشتم. به رغم اين اشتياق هيچ وقت موفق نشدم به سفر خارج بروم. تا اينکه مدتي قبل يکي از دوستانم که از اين آرزوي من باخبر بود راهي را به من پيشنهاد کرد تا بتوانم آرزويم را برآورده کنم. او گفت اگر با شخصي که در خارج از کشور اقامت دارد ازدواج کنم همه چيز به راحتي حل خواهد شد.

من که تا آن زمان خواستگارهاي زيادي داشتم و به همه آنها پاسخ منفي داده بودم به اين پيشنهاد فکر کردم و آن را راه حل درستي تشخيص دادم. در اين ميان يک روز که در صف بانک ايستاده بودم با زني آشنا شدم که مدعي بود پسرش در امريکا اقامت دارد و مي خواهد با يک دختر ايراني ازدواج کند.

او ضمن ابراز علاقه به من گفت پسرش آرمين چون به علت مشغله زياد نمي تواند به ايران بيايد از او خواسته به سليقه خودش يک دختر انتخاب کند و پس از انجام تمام مراحل قانوني او را به امريکا بفرستد. اين زن به من گفت آرمين براي اين کار به وي وکالت قانوني داده و او در اين باره کاملاً مختار است.

چند روزي از اولين ديدار ما گذشت تا اينکه آن زن که شماره تماس مرا گرفته بود تلفن زد و گفت وقتي در مورد من با پسرش صحبت کرده او براي ازدواج با من ابراز علاقه کرده است. او پس از گفت وگوي مفصل با من آدرس خانه مان را گرفت تا به طور رسمي به خواستگاري ام بيايد.

سوسن ادامه داد؛ من اين ماجرا را براي خانواده ام تعريف کردم و آنها همه از اين موضوع استقبال کردند و در ادامه مادر آرمين همراه با چند نفر ديگر به خواستگاري آمدند.

در جلسه خواستگاري، پدرم 750 عدد سکه بهار آزادي را به عنوان مهريه اعلام کرد و مادر آرمين نيز بدون هيچ مخالفتي آن را پذيرفت و مراسم عقد ما به صورت وکالتي برگزار و قرار شد سه ماه بعد از ثبت ازدواج مان نزد شوهرم در امريکا بروم. او گفت طي اين مدت از طريق وکيلش مقدمات اقامت من را در آنجا فراهم مي کند. در اين مدت من فقط چند عکس از آرمين ديده بودم و چند مرتبه هم از طريق تلفن با او صحبت کردم.

او با حرف هايي که مي زد اعتمادم را جلب کرد و باعث شد در افکارم يک زندگي رويايي براي خودم ترسيم کنم. تصور اينکه تا چند ماه ديگر به آرزوي ديرينه ام مي رسم و به خارج از کشور سفر مي کنم مرا هر روز به زندگي اميدوارتر مي کرد.

من طي اين مدت هيچ تحقيقي در مورد آرمين و خانواده اش انجام نداده بودم و تنها تصويري که از آرمين در ذهنم نقش بسته بود به واسطه اطلاعاتي بود که مادرش به من ارائه کرده بود. سوسن در ادامه افزود؛ سه ماه را در رويا و خيال گذراندم و مادرشوهرم هر روز خبرهاي خوشي درباره اقدامات آرمين به من مي داد تا اينکه ديگر خبري از وي نشد و من که نگران شده بودم به خانه اش رفتم و متوجه شدم او ديگر آنجا زندگي نمي کند.

چون من و آرمين زن و شوهر بوديم و نام او در شناسنامه ام به ثبت رسيده بود مدتي صبر کردم تا شايد از آرمين و مادرش خبري شود اما انتظارم بي فايده بود.

اين انتظار دو سال به طول انجاميد تا اينکه وقتي از شوهر تلفني ام نااميد شدم، تصميم گرفتم از او جدا شوم.

در پي اظهارات اين زن قاضي صداقتي از مددکاران دادگاه خواست براي بررسي گفته هاي وي در اين باره تحقيق کنند. بررسي هاي انجام شده صحت حرف هاي سوسن را تاييد کرد، از سويي زن جوان براي اثبات گفته هايش به شهادت شهود نيز متوسل شد و شاهدان با حضور در دادگاه حرف هاي سوسن را در مورد نحوه ازدواج او و آرمين تاييد کردند.

صبح ديروز در ادامه رسيدگي به اين پرونده سوسن اعلام کرد حاضر است با بخشش مهريه اش به صورت غيابي به عقد با شوهر تلفني اش پايان دهد. قاضي صداقتي نيز با توجه به اظهارات سوسن به طور غيابي حکم طلاق را صادر کرد.
 
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200