عصر ایران؛ مصطفی داننده- دیگر عادت شده است که سریال پایتخت بار برنامههای نوروزی تلویزیون را به دوش بکشد. سریالی که مخاطبان زیادی دارد و خنده را بر لبان مردم مینشاند. به معنای واقعی کلمه ایرانیها در هنگام دیدن این سریال بسیاری از مشکلات خود را فراموش میکنند و میخندند.
در سری پنجم پایتخت، اتفاقاتی افتاد که مخاطب تلویزیون را انگشت به دهان میگذاشت که آیا واقعا تلویزیون ایران در حال نشان دادن این شوخیها، این رقصها، این سازها، این صدای ابراهیم تاتلیس، این صدا کردن مادر، دایی، زن دایی به اسم کوچک، سیگار کشیدن، خواستگاری از دختر بچههای مدرسهای و ... است.
اینقدر اتفاق عجیبی بود که مسؤولان تلویزیون مجبور شدند در بازپخش یکی از قسمتهای پایتخت رقص ختنه سوران را سانسور کنند.
در کل، پخش پایتخت 5 با این همه اتفاقات عجیب بود و البته لذت بخش و مفرح.
حالا چرا بعد از سالها که بسیاری از فیلمهای ایرانی به خاطر همین شوخیها و حرفها دچار قیچی سانسور شده بودند، تلویزیون اینچنین آزادانه سریال پایتخت 5 را پخش کرد؟
پاسخ سوال به حامی مالی این سریال باز میگردد،«سازمان هنری رسانهای اوج»! سازمانی که به گفته احسان محمد حسنی مدیرعامل آن، پول تولیدات خود را از سپاه میگیرد.
وقتی پای این موسسه در میان است برخی از خطوط قرمز جابهجا میشود و کارگردان و نویسنده میتوانند با دست باز فیلم و سریال بسازند.
حالا که خطوط قرمز اوج با خطوط قرمز دیگران فرق میکند، نگارنده یک پیشنهاد دارد. آنهم سپردن کلیه امور فرهنگی کشور به موسسه اوج است.
بهتر است وزارت ارشاد تعطیل شود و این موسسه وارد میدان شود. آنگونه که از شواهد پیداست خیلی از «نشدها» با اوج «شد» میشود.
مثلا وزارت ورزش مسئله ورود زنان به استادیوم را به موسسه اوج بسپارد تا ببیند به چه راحتی زنان ایرانی میتوانند به ورزشگاه بروند. یا مسئله کنسرت مشهد را به این افراد بدهند تا ببیند حتی بسیاری از خوانندههای زیرزمینی هم توان اجرای کنسرت را دارند.
وزارت ارشاد نتوانسته است به بسیاری از کتابها مجوز بدهد و بهتر است نویسندگان این کتابها به موسسه اوج مراجعه کنند و مجوز بگیرند همانگونه که یغما گلرویی، ترانه سرای معروف ایرانی مجوز کار گرفت.
پایتخت 5 نشان داد برخی خطوط قرمز فقط برای افرادی خاص است. اگر همین حرفها و کارها را به طور مثال رضا عطاران میزد و میساخت، گوش فلک از صدای اعتراض عدهای کر میشد که این چه برنامهای است. اما حالا به راحتی سفر خارجی تبلیغ میشود بدون اینکه صدای کسی درآید. حتی مشروب خوردن هم آزاد میشود.
این همه از عجایب این کشور است. برخی میتوانند و عدهای دیگر نه. خط قرمز تنها برای افرادی خاص است و گرنه مشخص شد که تلویزیون خیلی پایبند خطوطی که قرمز هست نیست.
نمیدونم این نظر رو منتشر میکنید یا نه، اما من مینویسم:
اگر برنامه هایی مثل دورهمی رو نگاه کرده باشید متوجه میشید که یکطرفه به قاضی رفته اید. شوخی ها و اشارات زننده جنسسی مدتهاست که به بعضی از برنامه های تلویزیونی راه پیدا کردند و ناظران هم ظاهرا خوابن!
حالا اینکه شما به پایتخت حساس شدید که مراتب کم مسئله تره، جای شگفتی داره.
چرا ما ایرانی ها همیشه در حال غر زدن و نالیدن هستیم
اوج اگه با سید محمد حسینی و لیلا حاتمی و تهمینه میلانی هم کار مشترک انجام بده واسه تخریبش اصلاح طلب ها بهشون حمله میکنن...
هنوز نشناختید اهداف پشت پرده مصطفی داننده رو؟
.
شکر مازندران و شکر هندوستان هردو شیرین است اما این کجا و آن کجا
یه چند تا تحلیلگر درست حسابی بیار دو تا عدد و رقم و آمار و ... تحلیل کنن یه مطلب درست بنویسن. یعنی شما فقط گیر دادی به تلویزیون و آموزش و پرورش و هی تحلیلهای چرت و پرت و داغون می کنین
روزنامه کیهان چه حرفهایی که درباره وطن فروش بودن فرهادی منتشر نمی کرد ،
حالا منتظر نقد کیهان هستیم .
اما نفس فعالیت بدور از تیغ ممیزیهای عجیب و غریب رو حمایت میکنم
و مسلماخروجی و کیفیت کار جذابتر خواهد بود همینطورکه در اجتماع میبینید
یه نکته هم اینکه این سریال تنها سریالی بود که در ۱۰ سال گذشته از رسانه ملی دیدم
ابتذال رضا عطاران و امثال آن در سینما مشخص و مبرهن است. اما جهت پیکان پایتختی ها کاملا آشکار است. حمایت از تولید ملی حفظ ساختار خانواده و جمع کردن مخاطب از شبکه های معاند و توجه به مسائل ملی.
از شما بعیده
باید اشاره ای میشد