صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۵۹۶۸۴۵
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۷ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ - 05 March 2018

"کمپین" آری؛ اما نه علیه آیین های ملی

این که بگوییم سبزه نکارید به جایش درخت بگذارید سر سفره هفت سین مثل این است بگویم نمک ضرر دارد به جایش خیارشور رنده کنید چه تغییری در عقیده و جهان بینی قوم اتفاق می افتد.

عصر ایران؛ روح الله صالحی- «به کمپین نخریدن خودروی ملی بپیوندید و اگر نپیوندید ایرانی نیستید»

«کمپین نه بزرگ به سبزه عید و به جایش درخت بکارید.به ایران بیندیش و گرسنگانی که گندم ندارند»

«به کمپین نه به ماهی قرمز بپیوندید و روخانه های ایران را از مرگ و میر ماهی های بومی نجات دهید»

«کمپین نه به نذری، این کمپین می گوید می دانید با این پول چند نفر در ایران سیر می شوند؟»

صبح تا شب باید ایرانی بودن مان را در عضویت کمپین ها محک بزنیم و شب در عذاب وجدان کمبود وقت برای چند عضویت بیشتر بخوابیم.

این ایرانی بودن چه دشوار شده است و باید هفت خوان رستم را با سر بریده دیو سپید طی کنی و مدال طلایی ایرانی بودن را بر سینه پر افتخارت آویزان کنند و نمی دانی به چه کارت خواهد آمد.

کمپین، یک واژه نظامی و داشتن چند تک تیرانداز چیره دست در یک گروگانگیری ناشیانه است و فرمانده می داند که با یک شلیک نتیجه حتمی خواهد بود

کمپین، یک جریان تبلیغاتی برای رسیدن به یک هدف روشن و از پیش تعیین شده است و گروه با محاسبات دقیق می داند باید کدام نقطه برسد.

این که کمپین ها می خواهند یک «من» بهبود یافته از اعضا بسازند بسیار نیکو و پسندیده است اما این «من» بهبود یافته به چه بهایی به دست می آید؟

قرار باشد داشته های آیینی قبلی حذف شود و چیز جدید به شکل آیین جایگزینش نشود، خودش تبدیل به یک ویروس مخرب می شود و قارچ سمی بی هویتی را می رویاند.

این که حس می شود یک آیین ملی ریشه ای متناسب با ظرفیت زمانی و مکانی ندارد حس درست و منطقی است اما شکل برخورد ما با کلیت آن آیین مهم است.

آیین ها لذت، قدرت و وظیفه را به افراد می آموزانند و تمام عقیده قوم در آیین و شکل اجرایش نمود می یابد.

این که بگوییم سبزه نکارید به جایش درخت بگذارید سر سفره هفت سین مثل این است بگویم نمک ضرر دارد به جایش خیارشور رنده کنید چه تغییری در عقیده و جهان بینی قوم اتفاق می افتد.

ساده ترین راه حل ، حمله به اصل هر چیز است و تکلیف روشن می ماند در حالی که اصلاح بسیار دشوار اما نتیجه بخش است.چرا که باید آسیب ها ترمیم شود و شبیه کینتسوگی در ژاپن که ظروف شکسته را با پودر طلا بند می زنند و از یک عیب بزرگ یک زیبایی جدید می آفرینند.

بهتر بود به جای پیشنهاد درخت به جای سبزه، مقدار و وزن گندمی که به آب می دهیم را کم کنیم یا حتی نوع دانه مصرف شده را اصلاح کنیم و به جای گندم از دانه های مثل آفتابگردان و گل ها و... بهره ببریم که بشود بعد سیزده بدر آن ها را در دشت و پارک ها و در محل معینی کشت کرد و از زیبایی آن بهره برد.

وقتی می گوییم ماهی قرمز نه، دقیقا چه چیزی زیبا و صدالبته سمبلیک و مفهومی جایگزینش کنیم؟ که هم بر غنای یک آیین چند هزار ساله بیفزایید هم پذیرشش از سمت عموم ساده باشد.

همین ماهی قرمز ، اقتصاد چند خانواده را پوشش می دهد؟ نمی شود به بهانه این که بلد نیستیم از  ماهی های قرمز نگهداری کنیم اصلش را هدف قرار بدهیم.

این که ماهی های قرمز را در رودخانه رها نکنیم حرف درستی است اما کدام رودخانه کشور ماهیت زایندگی خودش را حفظ کرده که این ماهی ها برایش خطر آفرین باشند؟

عادت به طرح های نصفه و مدیریتی حال بد این روزهاست که با جابه جایی مدیری، طرحی عقیم می ماند.جشن رها سازی ماهی ها در حوض پارک ها می تواند کمک شایانی به حفظ این آیین کند.

البته که ماهی قرمز عنصر وارداتی سفره هفت سین است، اما آن قدر حضور داشته که نمی شود ذوق کودکان این سرزمین را برای داشتن ماهی توی تنگ و سر سفره هفت سین نادیده گرفت.

یک نکته مهم در این کمپین ها بهره گیری از احساسات ناسیونالیستی است که به ایرانی بودن اشاره می کند تا در پس آن برای خود مقبولیت اجتماعی دست و پا کنند.

ماهنوز تکلیف مان روشن نیست که ایرانی بودن دقیقا چه شکلی است دقیقا به داشت هایی حمله می کنیم که این سرزمین از دل خرده فرهنگ ها بیرون کشیده و چل تکه ای زربافت و آینه دوزی شده است.از هوله بارانی و چمچه گلین گرفته تا شل و مل و تکم خوانی و کوسه برنشین ، ترمه ای شده اند که می تواند در اکوتوریسم به کارمان بیایند.

هر آیین به ما می گوید که باهم می شود به کاتارسیس و پالایش روح دست زد مثلاآیین زار جنوب نمونه ناب از شمن وارگی است که روح افراد ،روح بیمار را درمان می کند و امروز این کنار هم ایستادن را بسیار احتیاج داریم تا رفتار های غیر ضروری اصلاح یابد.کافیست به آیین گوات بلوچ هاو ذکر خنجر ترکمن ها خوب نگاه کنیم.

کمپین ها از جان ما چه می خواهند؟ وقتی من از خودم شروع نکرده ام. وقتی من آموختم ترقه برای کودکم نخرم، او خودش خواهد آموخت که صدای مخرب اعصاب نقشی در شادی ندارد.

من به او بیاموزانم در چهارشنبه سوری کبکی گرفتار را در دشت آزاد کنم و از رهایی او مسرور شویم نیازی به کمپین نخواهد بود.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۱۵
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۴
یه رسوم مثل نوروز مونده اونم میخواهیید از مردم بگیرید !
محیط زیست هم بهانه است قضیه چیز دیگر است ...!
ناشناس
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۴
کمپین نه به کمپین های مرخرف
محسن
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۶/۱۲/۱۴
مخالف نظر شما هستم.
نظر شما در تضاد با کمپینهای پیش گفته است و البته محترم.
اما رسوم با حذف اسراف هم زیبا هستند.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200