عصر ایران؛ روح الله صالحی- می گویند بعد تولد هر شخص، اسم و زبان و مذهب و جغرافیا مشخص می شود و بقیه عمر باید در مسیر ارتقاء و خدمت آن ها کمر خم کند.
شانس باید یارت باشد که در سرزمینی باشی که هم تمدن لبالب آگاهی و دانش دارد و هم دین اش در مسیر مهربانی باشد، هم جغرافیایش آغشته به مینیاتور دشت و غزل کوه باشد هم زبان در دهان لسان الغیب به معجزه بماند.
تا این جای قصه همه چیز بر وفق مراد ایرانی هاست. اما وقتی فقط یک دهه زودتر به دنیا می آیی همه چیزت به هم می ریزد و بحران داری که چطور از داشته ها لذت ببری.
لذت و نشاط را نمی شود در جنگ و سازندگی و تحریم جا داد باید مقاومت کنی این خلاصه آموخته های یک دهه می باشد که فکر می کند نسل سوخته است.
سرخ پوست های آمریکایی معتقدند گل آدم را که توی کوره گذاشتند، سفید پوست ها را زودتر درآوردند، خمیر شدند. سیاه پوست ها دیر درآوردند، جزغاله شدند. اما سرخ پوست به وقت بیرون کشیده شدند وسرخ و برشته و دیدنی شدند.
این حکایت نسل ها در ایران است و آن چه از سخنان اسحاق جهانگیری معاون اول ریاست جمهوری ،در باب اقتصادی مقاومتی و مشکل ساز بودن تراکم جمیعتی دهه شصت می شود برداشت کرد.
دهه شصت، سیاه سوخته های اقتصادی هستند که آن قدر دمایش بالا رفت که فاصله از خال یار تا لب ماه با دهه بعد و بعدترش، نود به وجود آمد.
«صدایی که هم اکنون می شنوید وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که توی پناگاه ها بمانید...» توی پناگاه ایستاده ایم اما هیچ یک از بلند گو ها خبر از سفیدی نمی دهند. بیرون بیایم و ببینیم هم جا آن قدر امن هست که بشود سیر دل شادی کرد و رامش گونه به سوی بهتر شدن رفت.
کودکی های دهه شصت اگر نوستالژی نداشت که کلاه پس معرکه بود.به صدای دیوار صوتی میگ های سیاه عراقی تکلم مان ریپ زد و هیچ نگفتیم.
روی دفتر کاهی نوشتیم بابا نان داد و هیچ نگفتیم، از ترس قبول نشدن در کنکور دو مرحله ای غش کردیم و هیچ نگفتیم چرا که باور داشتیم فردای بهتر در راهست.
حالا مزد تمام رنج ها در این است که چرا زود به دنیا آمده اید؟ ناخواسته دهه شصتی شده ایم که هر کجا پا می گذارند مشکل می آفرینند و نمی گذارند مدیران اجرایی راحت مدیریت کنند.
یار دبستانی را درپاره شدن گلو سر دادیم که مدیران اجرایی و برآمده از آرابستر و زیرساخت را مهیا کنند که کمتر آسیب ببینیم و بهبود کیفیت زندگی را تماشا کنیم.
اشتغال یا به تأخیر افتاد یا نیامد اما ایرانی ماندیم که جغرافیا و دین و باور و ...را داشته باشیم که اگر دشمن نمی گذارد خودمان دوباره می سازیم وطن را...
وزیر ارتباطات در پست اینستاگرامش این تکلمه را زد که تحریف نشود حرفهای معاون اول رئیس جمهور،منظور خود دهه شصتی ها نیست بلکه سیاست ها، سیاست را ما نمی نویسیم حتی نقدهای مان راهم کسی نمی خواهند که از سر دل سوزی است، برای بهبود بهتر و بیشتر ،اما این سیاست ها هم چنان نوشته می شود و هم چنان دما روی پوستمان را سیاه تر می کند.
کم کم دهه شصتی ها پا به چهل سالگی می گذارند اهالی و هنوز هیچ زیر ساختی تعریف نشده است که بفهمیم آینده بهتر دقیقا کی و کجا خواهد رسید.
بیست سال دیگر وقت دارید که ما را مهیای بازنشستگی کنید، تا سر پیری مجبور به کار نباشیم . برویم بنشنیم لب پنجره و آلبوم دهه شصت را ورق بزنیم و تصنیف «تو ای پری کجایی » را بگذاریم و شکست های عشقی های جوانی را گریه کنیم که بی پولی نگذاشت به یار برسیم.
آن هایی که رفتند، رفته اند. هرچند دل شان این جاست، این هایی که مانده اند و غر نمی زنند و به اشتباه ترامپ در استفاده نادرست از نام خلیج فارس اشک به چشم، تصویر شیر و پرچم را فوروارد می کنند ،هوایشان را داشته باشید.
هنوز امید هست مثل همین روزها که سراپا شوق هستیم برای بهار اما نگران سیاه بهار اقتصاد هم هستیم که جیب ها را نزند و درخت خانوارها بی برگ و بار باشد.
قول داده ایم حسرت ماشین های مدل بالای ژن های خوب را نخوریم. اما کمی هم منتظریم شبیه مناظره ها شفاف شوید.
دمای تنور را لطفا کم کنید شاید هنوز خیلی از دهه شصتی ها سوخته نشده باشند و فردا در بالندگی ها سر بلند کنیم به دیدنشان و بگویم :«او دهه شصتی بود.»
کو؟ کجا؟ حتی اینده هم به ما تعلق نداره
چرا این مدیران دهه سی و چهلی کنار نمیرند تا دهه شصتیها خودشون مشکلاتشون رو حل کنند . ما دهه شصتیها دیگه از جوانی گذشتیم داریم وارد میانسالی میشیم هنوز رو ما مدیریت می کنند .