رواداري واژهاي است که بيش از يک دهه از عمر آن در فرهنگ سياسي- اجتماعي ايران نميگذرد. ترجمه کلمه «Tolerance» که به تحمل و مدارا هم ترجمه شده است. اين کلمه در حوزههاي مختلف، معناي خود را ميدهد، مثلا در صنعت ميزان تغييرات مجاز قطعه را تلورانس ميگويند. دانشمندان علوم اجتماعي واژه زيباي رواداري را براي آن در نظر گرفتهاند؛ به اين معنا که انسانها بتوانند همنوع خود را همانگونه که هست بپذيرند و به رسميت بشناسند.
با نگاهي به جوامع مختلف هرچه تنگنظريها و تعصبات فرهنگي، قومي و سياسي بيشتر باشد، درجه رواداري کاهش مييابد و هرچه صاحبان اين فرهنگها راحتتر با يکديگر کنار بيايند و زندگي کنند، رواداري روند افزايشي خواهد داشت. رشد رواداري، امکان توسعه و بيان خلاقيت در کشورها را سرعت ميبخشد و برعکس؛ تنگنظريها و ايجاد چارچوبهاي انحصاري، عامل کاهش سرعت رشد و ايجاد جمود خواهد شد. در کشورهاي اسلامي ميتوان مالزي را مثال زد؛ کشوري که از رشد و توسعه بيشتري برخوردار است، درحاليکه پيشينه فرهنگي آن با ايران، ترکيه و پاکستان قابل مقايسه نيست. سطح زندگي آنان يک سده قبل، بسيار پايين بود و پادشاهي فراموششده بهشمار ميرفتند.
اکثريت مالزي اگرچه مسلمان هستند اما موتور توسعه اين کشور، اقليت چينيتبار هستند که انواع و اقسام بنگاههاي اقتصادي را داير کردهاند و جامعه مالزي، روادار آنها و سرمايهگذاري خارجي است. در ايالات متحده صرفنظر از اينکه اختلافات سياسي ميان ايران و دولتمردان آمريکا وجود دارد، کسي منکر توسعهيافتگي منحصربهفرد آن کشور نيست. کشوري که ملغمهاي از فرهنگها و اقوام مختلف مهاجر است. يک چيني يا يک ايراني با آسودگي خاطر، همه استعدادها را براي پيشرفت خود که به پيشرفت جامعه منجر ميشود، به کار ميگيرد. او تحمل ميشود و کسي به مذهب، رنگ پوست، نژاد و مليت او کاري ندارد. اين نگرش سبب ميشود آن کشور مأمن و قطب جاذب استعدادهاي مختلف از دنيا شود.
ايران نيز در پيشینه خود قطب جاذب ملل همسايه بوده که باعث پيشرفت ما در اعصار مختلف شده است. برخي کشورها نظير لبنان به دليل چندقومي و فرهنگي بودن، ناچار به نوعي رواداري هستند و گاهي همين مسئله باعث تنازع، کشمکش و تشديد درگيريها شده است. در ايران به دليل وضعيتی تاريخي که درگير آن بوديم، معمولا استعدادها در چارچوب فرهنگ مسلط بروز کرده و تاجاييکه در خدمت مجموعه حاکم يا موازي آن بوده، توانسته رشد و پيشرفت کند اما بيش از آن تحمل نشده است. شخصيت برجستهاي مثل اميرکبير يا دکتر محمد مصدق و بسياري ديگر از رجال و فرهيختگان کشور به هر نسبتي که تحمل شدند، کشور گامی به جلو برداشته است. پس از پيروزي انقلاب، فرهنگ عدم تحملومدارا در مقاطعي شدت يافته و رواداريها بيشتر شده است.
دوران اصلاحات، دريچهاي به سمت تحمل و رواداري بيشتر بود و شعار ايران براي همه ايرانيان به اين معنا بود که هرکسي که شناسنامه ايراني دارد، با هر نوع تفکر، لباس و سبک زندگي، حق اظهارنظر و فعاليت دارد. شعار زندهباد مخالف من، شعار تبليغاتي توخالي نيست؛ بلکه نشان ميدهد واضع اين شعار، در مقابل منتقدان خود نيز صبور است. همين نگرش سبب شد در دولت دوم اصلاحات، رشد و شکوفايي چشمگیر اقتصادي رخ دهد و استعدادها و امکانات بهتر در کشور به کار گرفته شود. برخی رد صلاحيتها و اعمال سليقهها، درست برعکس فرهنگ رواداري عمل ميکند. حتي در حوزههاي تخصصي در بطن برخي نهادهاي امنيتي که کار بسيار ارزشمندي دارند، ميتوان نگاه روادارانه به ايرانيان دوتابعيتي يا تحصيلکردگان علاقهمند به بازگشت به کشور داشت.
در سالهاي اخير متأسفانه اين عدم رواداراي به برخي ياران انقلاب نيز تعميم يافت و زماني که نظري خلاف نظر برخي صاحبان تريبون يا جريان خاص سياسي ابراز کردند، مورد سرزنش و گاهي برخورد قرار گرفتند. بااينحال با وجود همه اين زخمهاي کهنهاي که بخشي از آنها باقي مانده، فضاي سياسي، رسانهاي، اجتماعي و... ميزان رواداري در شرايطي که در هفتههاي پاياني سال ٩٦ قرار داريم، در مقايسه با دولتهاي نهم و دهم بهبود يافته، هرچند هنوز راه درازي در پيش است اما شواهد نشان ميدهد تا حدي روحيهها تغيير کرده است. نامه اخير محمود احمدينژاد شايد فرازهاي تندي داشته باشد اما به مرور نهادهايي که حساس بودند، مشاهده کردند با نگارش اين نوع نامهها، اتفاق خاصي در کشور رخ نميدهد؛ حتي اگر مواضع امروز او درتضاد با گذشته اين فرد باشد. اصلاحطلبان نيز نبايد به نويسنده اين نامه، طعنه گذشته را بزنند. در رفتار نيروي انتظامي در حوادث ديماه با وجود برخي وقايع تلخ، نوعي رواداري نسبت به گذشته ديده شد و در ماجراي دراويش گنابادي اطلاعيههايي در محکوميت خشونت از سوي سران آنها صادر شد و پليس هم با سعه صدر، اقتدار خود را نشان داد.
در شرايطي که اين اقتدار تحسينبرانگیز نشان داده شد، نيازي به گفتن جملاتي نظير با آرپيجي آنها را ميزنيم، وجود ندارد. رواداري اگرچه در ويترين کشور در نگاه جهانيان هم اثرات انکارنشدني دارد اما نبايد صرفا امري زينتي تلقي شود بلکه باور به آن بايد در ميان همگان نهادينه شود. در اين ميان، برخي پديدهها نماد و علامت تلقي ميشود. برای مثال برخي محدوديتهايي که به دليل حوادث سياسي گذشته اعمال شده، بهتدريج در حال کمرنگترشدن است و حذف کامل آن، ميتواند نمادي از اقتدار کشور و نظام حاکم و سامانه سياسي را به تصوير بکشد و در تغيير جايگاه ايران در جهان، کاملا مؤثر عمل کند. اصحاب رسانه نيز امروز حس ميکنند انتقادات آنان بهتر پذيرفته ميشود.
نگارنده بارها از سوي رسانههاي مخالف تفکرمان دعوت شده و با کمال ميل، حضور در آن نشست را پذيرفتهام؛ چون دعوت آنان نشان از علاقه به شنيدن سخنان ديگران دارد. اگر مسئولان کشور صلاح ميدانند، ميتوان سال ٩٧ را به سالي براي ايجاد فضاي تحمل و مدارا بين همه ايرانيان تبديل کرد و اجازه داد معترضان نيز بهراحتي سخنان خود را بيان کنند. دولت اصلاحات نشان داد تحملومدارا، ميتواند نتايج بهتري در همه بخشها به همراه داشته باشد. دولتمردان دولت دوازدهم نيز ميتوانند در بخش دولت، حرفهاي تند مخالفان را تحمل کنند و در اين صورت ميتوان همين خواسته را از رئيس و سخنگوي قوه قضائيه، مسئولان قوه مقننه، شوراي نگهبان، مجلس خبرگان و... داشت.
احمد شيرزاد - روزنامه شرق