عصر ایران- خبر خوشحال کنندهای است که یک نشست کتاب جدی آن هم در حوزه موسیقی نه در تهران که در شمال ایران و در ساری برگزار میشود و خوشحال کنندهتر این که میشنویم این نشستها مقطعی نیست و به صورت منظم برگزار میشود.
جدای اینها اما این هم خوشحال کننده است که یکی از کاربران عصر ایران که اهل کتاب و مطالعه است عصر جمعه از شهرستان قائمشهر رهسپار ساری شده و گزارش این مراسم را همراه با گفت و گویی برای ما فرستاده است. خانمی که ترجیح میدهد از او تنها با عنوان «نکته سنج» یاد کنیم:
در زمانه ای که آمار سرانۀ مطالعه به طنزی تلخ می ماند و موسیقی آن قدر مهجور است که همچنان بانوان نوازنده از رفتن به روی سن معذورند خبر برگزاری نشستی برای رونمایی از یک کتاب آن هم در مورد موسیقی و در میانۀ اخبار پر تنش همانند نوشیدن یک فنجان چای داغ در میان برف ها دلگرم کننده است.
دلگرم کنندهتر این گفته مدیر روابط عمومی شهر کتاب ساری است که نشستها هر ماه برگزار میشود و پیشتر نیز نویسندگان و مترجمان مطرحی چون ع. پاشایی، مریم مفتاحی و رضا رضایی در نشستهای شهر کتاب ساری شرکت کردهاند.
*******************
گفت و گو با حسین عصاران نویسنده کتاب «واروژان» که حاوی نکاتی خواندنی است از این قرار است:
*چرا به موضوع موسیقی پرداختید؟ آن هم در برههای که موسیقی مهجور است؟ در حالی که نوشتن کتاب با موضوع موسیقی ریسک به نظر میرسد و آیا تصور این استقبال را داشتید؟
- دقیقا با علم به این موضوع به سمت این سوژه رفتم. از نظر من اهمیت و تأثیر موسیقی فراتر از حد انتظار و کارکرد آن در جامعۀ امروز ماست. بله! درست می فرمایید. در شرایطی که خود موسیقی جدی گرفته نمیشود و نهایت کارکردهای آن فروش سی دی های گلچین از ترانه های روز، پشت چراغ قرمز و در ترافیک است نوشتن کتابی تحقیقی درباره یک چهرۀ ماندگار و تأثیر گذار، کاری ضد جریانی محسوب می شود.
این همه کمکاری به خاطر این است که محققین جدی در زمینۀ موسیقی فعالیت نمیکنند و از سوی دیگر فعالان عرصۀ موسیقی هم آنچنان که باید در کار خود جدی نیستند.
در واقع هر چه برخی نگاههای جدی و دقیق متوجه فعالیتهای ادبی، تئاتر و سینماست موسیقی هنوز در غباری از تفریح و سرگرمی دیده میشود.
اما من از اجرا و انجام این کار بسیار خرسندم و خوشحالم که کتاب من در گسترۀ وسیعی از مخاطبان شناخته شده و روز دوم آغاز فروش اینترنتی متوجه شدم که کاربری از روستایی در بستک استان هرمزگان دو نسخه از کتاب را خریده است. طبیعی است که این برای من بسیار افتخار آمیز باشد.
- * جدای ممیزی ارشاد آیا فیلم ، صدا و مصاحبه ای هم از مرد راز آلود موسیقی وجود داشت؟
مانع بزرگ تر از ممیزی، جمع آوری اسناد و مدارک و همکاری نکردن نهادهای مربوط به این موارد بود. تصور بفرمایید در کتابخانه ملی به عنوان مهم ترین مرکز حفظ اسناد هیچ امتیازی برای یک محقق قایل نیستند. آنها مطابق با روند و دستورات اداری خود صرفا موظف اند روزانه سه مجلد از مجلات را در اختیار من بگذارند. حال اگر من وقت داشته باشم که در آن روز مجلات بیشتری را بررسی کنم برای آنها مهم نیست. از طرفی موسیقی ما در ذات «دولتی» است و طبعا بخش مهمی از این آثار در آرشیو سازمان های دولتی مانند صدا و سیما یا وزارت ارشاد است و عملا امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. مانع بعدی هم جدی گرفته نشدن کار تحقیق توسط برخی از هنرمندان عرصه موسیقی است که مدام به دیده شک و تردید به کار یک محقق مینگرند.
- درمورد فیلم و صدا هم باید بگویم هیچ فیلم و صدایی از واروژان وجود ندارد. حتی گفت و گو های مکتوب از ایشان هم به به یکی دو مورد بیشتر نمیرسد. هر چند که این امر خاصیت آن دوره هم بوده که هنرمندان این عرصه، چه کلام پردازان ترانه و چه آهنگسازان آن، بیشتر چهره های به اصطلاح پشتپرده بودند و کمتر وقت و علاقهای برای دیده شدن و ثبت شدن داشته اند.
*از موانع و همکاری نکردن ها پرسیدم . از یاریها هم بگویید و از مشارکتها.
- بزرگترین کمک خود نام واروژان بود. از این منظر بسیاری از هنرورزان مورد سؤال من در این کتاب به احترام این نام به من کمک کردند. دوستانی که هیچ گاه اهل مصاحبه نبودند به خاطر نام واروژان راضی به مصاحبه شدند.یکی از بهترین همکاری ها را شهیار قنبری انجام داد که یک فایل صوتی از برنامه قدغن هایش مربوط به سال 77 را با سخاوت در اختیار من گذاشت. در آن برنامه او با منوچهر سخایی و بابک افشار گفت و گویی درمورد استودیو طنین و چگونگی ورود واروژان به عنوان تنظیم کننده به آن مجموعه داشتند که برای من بسیار مفید بود.